#حکایت
📌میخ و تسبیح
✍ابراهیم اخوی
📿در روزگار قدیم، مردی بود که اول ماه مبارک رمضان تسبیح میفروخت و کسب پر رونقی داشت. همه مردم او را با همین شغل میشناختند. پایان ماه مبارک رمضان هم بسته های میخ را برای فروش عرضه میکرد. غریبهای که برای اولین سال در آن شهر اقامت گزیده بود، از تغییر شغل مرد تسبیح فروش شگفت زده شد و از او رازش را پرسید. مرد گفت: در این شهر مردم اول ماه رمضان تصمیم میگیرند که پارسایی پیشه کنند و خود را با دعا و ذکر مشغول سازند. زمانی که پایان ماه میرسد، گویا این ماموریت تمام شده و تا سال بعد نیازی به این کار ندارند. به همین دلیل من هم میخ میفروشم تا به دیوار خانه شان بکوبند و تسبیح ها را روی آن آویزان کنند تا سال دیگر و ماه رمضان دیگری از راه برسد!
☘این حکایت، دو روی تلخ و شیرین دارد. شیرینی آن، رغبت عمومی نسبت به بهتر شدن در این ماه است که در میان همه مردم راه میافتد و فرصتی است برای ارتقای سلامت روان و افزایش سطح معنویت افراد جامعه. اما روی تلخ آن، محدود سازی چنین تلاشی است که برخی گمان میکنند تنها ماه رمضان باید از بدی ها پرهیز کنند و در سایر ماه های سال مجوز گناه و زشتی برای آنها صادرشده است در حالی که خداوند ما را برای همیشه زندگی، دعوت به پارسایی و نیکی مینماید که خوشبختی ما در آن گنجانده شده است✨
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠