2.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸
🔰هاآرتص: پیشبینی رهبر ایران در حال تحقق است
🍃🌹🍃
#ایستاده_ایم | #مرگ_بر_اسرائیل
#ایران_قوی | #انتقام_ملی | #وعده_صادق۳
🚨🚨🚨 🔹نمونه جدید از دیش استارلینگ (اینترنت بین المللی) که این بی شرفها ازش استفاده میکنن؛
روی پشت بام ، داخل تراس ، داخل حیات ، باغ ، ویلا و...
اگر دیدید خیلی سریع با تلفنهای ۱۱۳ یا ۱۱۴ تماس بگیرید.
🔸️ از پنجره های خونه هاتون اطراف رو خوب نگاه کنید پشت بام ها حیاط ها بالکن ها
ممکنه با کمی پارچه پوشونده شده باشن
این پیام رو تا جایی که میتونید منتشر کنید
#وعده_صادق
#مرگ_بر_اسرائیل
#انتقام_ملی
بسیج جامعه زنان پیشکسوت استان قم
🇮🇷مدافع ارزش های انقلاب اسلامی
🚩مروجین فرهنگ ایثار و جهاد
🌹همیار جوانان مومن انقلابی
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما لیاقتت را نداشتیم
و تو از دیدگان ما رفتی
اما حرف ها ، پیام ها و
نصیحت ها و تذکرات و
قسم هایت،را
آویزهی گوشمان میکنیم...
.
#حاج_قاسم
#وعده_صادق
#انتقام_ملی
#مرگ__براسرائیل
🔹به تاسی از مادر شهید محمدرضا شفیعینژاد؛ ایستاده بر صلابت ایمان
🔸ما دختران همان مادری هستیم که در بدرقه پسرش، اشک نریخت؛ عَلَم برداشت.
مادری که کنار سنگر، قرآن میخواند و لبخندش را با دل مادران دیگر قسمت میکرد. دختران بانویی که داغ را نه ناله، که نذر ایستادگی کرد.
🔸ما روایتگران نسل خون و روشناییایم؛ نسل زنی که بهجای سیاهپوشی، چادر جهاد سر کرد. ما آمدهایم تا طاق دلهای شکسته را، سقف امید دیگران کنیم.
🔸نه برای زینت حماسه، که برای دوختن زخم حقیقت، نه اسطورهای دور، که تداوم روشنی در روزگار تاریکی. ما دختران اوییم؛
🧕دختران مادری که در بلندای فکه، به آسمان گفت: محمدرضا را از من بگیر، اما ایمانم را نه.
و از آن روز، طاق دلش پناه رزمندگان شد.
#مرگ_بر_اسرائیل
#وعده_صادق
3.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وضعیت اخیر سازمان ملل:😂😂😂
خدایی جنگله همینجوریه سازمان ملل
#وعده_صادق
#انتقام_ملی
#مرگ_بر_آمریکا
#مرگ_بر_اسرائیل
#جانم_فدای_ایران
#ایران
#طنز
⛔️ تخلیه اطلاعاتی درجریان افتاده. لطفا مراقب باشید
درصورت تماس با شما و عنوان کردن این سوالات یا شبیه آن، فقط باهوش باشین
❌۱:شما بسیجی هستید؟ خیر
❌۲:ما یک گروه هستیم میخواهیم کمک میدانی انجام بدیم، جایی سراغ ندارید معرفی کنید، حداقل براشون غذا ببریم؟ خیر
❌۳:مردم محلهتون چند نفر میتونن به ما کمک کنن؟ من اطلاع ندارم.
❌۴:من خودم نظامی هستم واقعآ الان باید بهم کمک کنیم. بریم کمک. بسیج و سپاه؟ جایی سراغ ندارم
❌۵:بستههای غذایی به نظرتون کجا بیشتر نیروهای گشت و ایست بازرسی هستن بهشون برسونيم؟ اطلاع ندارم
❌۶: شماره خیرین رو بدید تا خودمون برسیم خدمتشون کمک کنیم؟ ندارم. نمیشناسم
❌۷:آدرس خونه خودتون رو بدید تا بستههای غذایی برسونیم به شما در مسجد محلهتون پخش کنید؟ من با مسجد در ارتباط نیستم. کسی رو نمیشناسم.
#وعده_صادق🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یک مادر و پنج داغ؛ روایت شهادت دانشمند هستهای و خانوادهاش
بیشتر از یک هفته گذشته و هنوز هیچ نشانی از فاطمه و فهیمه نیست. خانهشان آنقدر ویران شده که پیداکردنشان سخت است. میدانم... تا پیکر فاطمه پیدا نشود، فهیمه هم پیدا نمیشود. هرجا هستند، کنار هماند، مثل همیشه.
گروه زندگی: دانشمند هستهای، شهید سید مصطفی ساداتی، همسرش فهیمه مقیمی، دخترانش ریحانهسادات و فاطمهسادات و پسر کوچکش سیدعلی...آدمی کم میآورد حتی برای شمردن این نامها، چه برسد به اینکه یکجا، پنج داغ بر دلت بنشیند و ندانی برای کدامشان عزادار باشی! مخصوصا وقتی حتی یک نفر را هم برایت نگذاشته باشند تا دلت که هوایشان را کرد او را بغل بگیری و به جای همه، عطر نفسهایش را نفس بکشی. روزی که اسرائیل خانهی دکتر ساداتی را نشانه گرفت، فقط یک ساختمان را خراب نکرد، بنیان دل مادر آجر به آجر فروریخت. اما اگر آوار دلش را کنار بزنی، میان خاکستر قلبش، فقط یک جمله پیدا میکنی: فدای سر آقا...نشستهام روبه روی مادر داغدیده خانواده ساداتی برای مصاحبه. چشمهایش به جای آنکه منزلگاه حلقههای اشک باشد چنان با صلابت است که میگویی برق این چشمها هوای این را دارد که شبیه موشک خیبرشکنی وسط دل دشمن بنشیند و بیچارهشان کند. نه برای آنکه پنجتن از خانوادهاش را گرفتهاند، نه برای انتقام برای پاککردن لکهای کثیف به نام اسرائیل از خاک مقدس سرزمین قدس!
ناگفتههایی از ساعات شهادت یک دانشمند هستهای
شب آخر همه کنار هم بودند. مثل هر سال، عید غدیر را در خانه پدری آقا مصطفی جشن میگرفتند. ریحانه با لباس نونوارش میدرخشید و روسری سبز فاطمهسادات، صورت معصومش را شیرینتر کرده بود. ناهار را که خوردند، تلفن مصطفی زنگ خورد؛ باید جایی میرفت. بچهها با شیطنت سر شوخی را باز کردند:«بابا نکنه قراره شما هم شهید بشی که احضارت کردن!» مصطفی لبخندی زد، و برای اینکه دلشان قرص شود، یک «نه» کشدار تحویلشان داد. اما وقت رفتن، رو کرد به فهیمهخانم و گفت: «بهتره امشب نرید خونهمون. یا همینجا بمونید یا برید خونه پدر و مادرت. من هم شب برمیگردم.»مصطفی که رفت، فهیمه و بچهها هم کمکم برای رفتن آماده شدند. قرار شد شب را بروند خانه پدر و مادر فهیمه. ریحانهسادات موقع خداحافظی خودش را به پدربزرگ چسباند و با شیرینزبانی همیشگیاش گفت:«بابا جون حالا که باب شهادت باز شده دعا میکنی من شهید بشم؟!»دل آقای ساداتی لرزید. نگاهش را از چشمهای ریحانه گرفت و گفت:«دعا میکنم اجر شهید رو بهت بدن دخترم!»اما چند ساعت بعد حوالی اذان صبح، خبر انفجار یک خانه در نارمک تیتر یک رسانهها شد. خانهای که همه اهالیاش شهید شدند. سید مصطفی، فهیمه، ریحانهسادات ۱۴ ساله، فاطمه سادات ۱۰ ساله، سیدعلی که تازه تولد ۴ سالگیاش را گرفته بود و مادر و پدر فهیمهخانم.
ریحانه بهشتی!
مادربزرگ یکییکی عکسهای داخل قاب را نشانم میدهد و از صاحبانشان میگوید. از ریحانهسادات شروع میکند؛ دختری که وقتی به دنیا آمد، جای همه دخترهای نداشتهاش را پر کرد و شد نور چشمش.میگوید: «ریحانهسادات کلاس هفتم بود. مثل پدرش باهوش بود و در مدرسه تیزهوشان درس میخواند. از همان کودکی با چادر و روسری بزرگ شد، حجاب برایش از هر چیزی مهمتر بود. در گردشهای علمی سمپاد که مدرسه برایشان میگذاشت. به ریحانه گفته بودند باید با فرم مدرسه و بدون چادر بیاید اما قبول نکرد، قید آن گردش را زد تا چادرش را درنیاورد. حتی در کانال ایتایش نوشته بود:من اگر لازم باشد بهخاطر حجابم از فامیل هم میگذرم، چه برسد به گردش علمی سمپاد! دستآخر مدرسه تسلیم ارادهاش شد. آنقدر باهوش و مستعد بود که اجازه دادند همانطور که خودش میخواهد، در برنامهها شرکت کند.حافظ قرآن هم بود؛ البته هنوز حافظ کل نشده بود راستش یادم نمیآید حتی یکبار ریحانه را بیوضو دیده باشم. آخرین باری که به خانهشان رفتم، محو نماز خواندنش شدم، آنقدر با طمأنینه و قشنگ میخواند. کلاسهای مهدیارشو را میرفت و رفاقتش با امام زمان (عج) روزبهروز عمیقتر میشد. برای من، ریحانه همیشه بوی بهشت میداد و ریحانهی بهشتی من بود.زیاد کتاب میخواند؛ کتابهایی که گاهی اصلاً به سنوسالش نمیخورد. آقا سید مصطفی بیشتر حقوقش را صرف خرید کتاب برای بچهها میکرد. دوست داشت اهل مطالعه باشند، برای همین هر چند ماه یکبار کلی کتاب برایشان میخرید. انقدر که یک بار پدرش به او گفت: بگذار من هم در خرید کتابها کمکت کنم، حقوقت کفاف این همه خرج رو نمیده! اما سیدمصطفی قبول نکرد. میگفت برکت حقوقم همین علم و آگاهی بچههاست!»
مادر و دختری که هنوز زیر آوارند.
#مرگ_بر_اسرائیل
#وعده_صادق
🖥روایتهای زنانه از قلب ایران
❤️از ما زنهای ایرانی برمیآید
📝تکنگاریهایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴
باد از بادگیر تو میخزید و حجم اتاق را پر میکرد. مادرم زیر طاقچه به نامه پدرم نگاه میکرد. من با قندانهای ورشو بازی میکردم. تلقوتلوق درِ قندانها، سکوت بعدازظهر تابستان را میشکست.
مادرم با پَرِ دَستار وِیل زیر چشمهایش میکشید. نامه پدرم را بوسید و خواند. اندکی از صدایش با ذرات ریز معلق به سمت آسمان میرفت و باقیش پس از برخورد به صورت سبزه من از چهاردری چوبی به حیاط پرنخل خانه میریخت.
با سلام و درود بر امام امت و آرزوی سلامتی رزمندگان اسلام و پیروزی حق علیه باطل. از حال من اگر جویا باشید، ملالی نیست جز غم دوری شما. مدتی است به جزیره مینو رفتهایم. تمام آرزویم این است که پیروز شویم و به خانه برگردم و مَصی گُلَک را روی سینه بگذارم. مادرم به اینجای نامه که رسید، با چشمهای نم زده گفت: «مَصی گُلَک» و به هقهق افتاد. مرا بدون این که نشانهای از خواب داشته باشم توی بغل استخوانیاش گرفت و خواند.
لالا لالا گل خشخاش، بابات رفته خدا همراش
لالالالا گل پسته، بابات رفته کمر بسته
حالا هی زنگ میزند که مادر نصف عمر شدیم. اسرائیل ذلیل شود. آتشبس شده؟ میخندم و میگویم فعلا مجبور شد عقب بکشد اما شما مگر دخترتان را برای همین روزها تربیت نکردهاید؟ با همان لالاییها برای همین لحظهها. مادرم سکوت میکند. من میمانم مادر. در جنگ در آتشبس در خطر. و زندگی را مثل خودت جاری میکنم. این کار از ما زنهای ایرانی بر میآید.
✍امیرزاده
#مرگ_بر_اسرائیل
#وعده_صادق
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 پیشمرگ
🎙روایت هایی ماندگار از سرلشکر شهید حاجی زاده درباره نابودی رژیم صهیونیستی
▫️مرکز آفرینش های هنری
معاونت فرهنگی بسیج استان قم
☫ جنگیدن هنر است.
#وعده_صادق
#بشارت_فتح
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
26.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اقتصادی
#پیچک_گاز درست کنیم
#خیاطی #روکش_پیچک_گاز #کاور_پیچ #خلاقیت #وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🖥روایتهای زنانه از قلب ایران
❤️رقابت اقوام ایرانی در صف نانوایی
🖥روایتهای زنانه از قلب ایران
❤️آتشبسِ خوشمزه
📝تکنگاریهایی به قلم زنان ایرانی از روزهای دفاع مقدس ملت ایران در برابر رژیم صهیونی در خرداد و تیر ۱۴۰۴
چند روز پیش عمهجان را توی امامزاده دیدم. عجیب بود. معمولا این طور جاها نمیآمد. چسبیده بود به ضریح و داشت نفرین میکرد: «الهی به زمین گرم بخورن، الهی نابود بشن...» دستم را گذاشتم روی انگشتهای چروکی که مثل همیشه ناخنهای لاکزده داشتند. من را هم مثل شبکههای ضریح بغل کرد. خیلی سال بود بغلم نکرده بود.
نفرینهایش به دعا تبدیل شدند:«خدا بچه هاتو نگه داره، خدا حفظتون کنه. شماها خوبید؟ سالمید؟» همانجا ایستاده با هم حرف زدیم و اخبار و نفرین و دعا ردوبدل کردیم. موقع خداحافظی گفت:«امشب شام بیایین خونه ما.» خیلی سال هم بود که شام دعوتمان نکرده بود. تشکر کردم و گفتم:«انشاءالله بعد از جنگ!» به نظر خودم وعدهی سرخرمن داده بودم.
دیشب زنگ زد و پرسید:«خب چه روزی میآیید؟» گفتم:«آخه عمهجان معلوم نیست هنوز جنگ تموم شده باشه که.»
خندید و گفت:«میدونم؛ ولی دیگه نمیترسم؛ اینهمه سال ماهواره ما رو از حمله نظامی اسرائیل و آمریکا ترسوند، حالا دیدم اون ترسه از این جنگه سخت تر بود. حمله هم کرد، شما بیایید. فردا شب منتظرم.»
قبول کردم و تلفن را گذاشتم. درست است که «به زمین گرم بخورند الهی» ولی باعث شدند ما امشب بعد از چند سال دستپخت بینظیر عمه جان را چشیدیم.
✍روحانی
#مرگ_بر_اسرائیل
#وعده_صادق
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اشاره امروز رهبر انقلاب به کدام جلسه دشمنان جمهوری اسلامی برای تعیین جایگزین نظام اسلامی بود؟
#وعده_صادق🇮🇷
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠