بسمه تعالی
#دعوتنامه؛
درآغاز برنامه های #دهه_بصیرت
همایش والدین معزز شهدا
(پیشگامان بصیرت، مدافعان ولایت)
👈فردا جمعه ۸ دی ماه
⏰ساعت: ۳ تا ۵ بعدازظهر
در دفتر مقام معظم رهبری، خیابان صفائیه برگزار میگردد
#خواهران و #برادران
🎙سخنران ؛
حجه الاسلام احتشام
🎤خاطره گویی و مداحی
حاج علی مالکی نژاد
🇮🇷بسیج پیشکسوتان سپاه امام علی ابن ابیطالب «علیه السلام »
پنجشنبه است
همان روزی که دل میگیرد
روزی که دل,دلتنگ میشود
واسه عزیزانی که در کنار ما نیستند
روحشون شاد و یادشون گرامی
با ذکر #صلوات و #فاتحه
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
🇮🇷 #وقتی مهتاب گم شد 🇮🇷
◀️ قسمت ۱۳۶م
فصل دهم
نبرد فاو ۲۷.
حاجستار میانجی شد
آرامم کرد و گفت:
"آقای بنادری اینها را فرستاده و میخواهد ببیند عراقیها جلویشان مثل خط خودمان مینگذاری کردهاند یا نه؟"
برای حاجستار احترام زیادی قائل بودم؛ اما ترجیح دادم جعفر و تخریبچی همانجا بمانند و من بروم سراغ آقای بنادری
موتور را برداشتم
انصافاً آقای بنادری "رئیس ستاد لشکر" با خط فاصله چندانی نداشت
سنگر او به مراتب بیشتر از سنگر ما در خط زیر آتش بود
وارد سنگر شدم و پرسیدم:
"مگر نیروی اطلاعاتی نیست که تخریبچیها باید به گشت بروند!؟"
آقای بنادری میتوانست جوابم را ندهد؛ اما بسیار با طمانینه و آرام گفت:
"این گشت نیرویی میخواهد که اگر داخل میدان مین، گیر کرد بتواند بیرون بیاید"
گفتم:
"من و خیلی از بچههای اطلاعات-عملیات تخریبچی هم هستیم. من نمیگذارم آن دو نفر بروند. خودم با یکی از بچههای اطلاعات، به گشت میروم."
آقای بنادری حرفی نزد
ظاهراً با علی آقا تماس گرفته بود تا دو نفر از اطلاعات را به جای تخریبچیها بفرستد
در مسیر رفتن به خط شهیدی را دیدم که در میان نمکزارها افتاده بود
آب نمک از تجزیه بدن او جلوگیری کرده اما پیدا بود که مدتی است شهید شده و دور از چشم همه داخل یک حوزه حوضچه آب نمک افتاده
بردن و حمل این شهید به عقب آنقدر زمان برد که وقتی به خط رسیدم دیدم علیآقا دو نفر از بچههای اطلاعات-عملیات را به جای تخریبچیها برای گشت فرستاده است
(ذوالفقاری و کنعانی که هر دو بعدها شهید شدند)
وقتی آن دو از خاکریز ما جدا شدند، به حاج ستار گفتم؛ "این دو نفر دیگر بر نمیگردند"
آنجا به گشت رفتن مثل مهران و سرپلذهاب نبود که لای درخت و کنج رودخانه و یا پشت تختهسنگ و بوته مخفی شویم
حتی مثل شناساییهای خط صاف در فتح خرمشهر هم نبود که تا کیلومترها خبری از عراقیها نباشد
آنجا دشت صافی بود که اگر بلدچی از دید دشمن دور میماند تازه به خاکریزی میرسید که هر دو-سه متر یک سنگر پر از نیرو بود
بهاضافه اینکه وقتی میخواست به خاکریز مقابل برسد، از چپ هم به دلیل ال شکل بودن خاکریز، در دید عراقیها قرار داشت!
آنها از معبر میدانمین خودی عبور کردند
تا نزدیک خاکریز عراقیها رفتند؛ ولی در تاریکی شب گم شدند
روز بعد با روشن شدن هوا خبری از آنها نشد تا اینکه شب دوم رسید
نیمههای شب هر دو در اوج ناامیدی ما برگشتند
لباسهایشان از شدت خوابیدن در آب نمک سفید و نمکی شده بود
تا نقطه تقاطع خاکریز الشکل عراق که رفته بودند، هوا روشن شده بود
داخل یک چاله پر از آب نمک مانده بودند تا شب برسد و بتوانند برگردند
با رفتن این دو نفر؛ چند گشت دیگر انجام شد و فرماندهان اطمینان پیدا کردند که عراق هنوز جلوی خودش میدان مینی ندارد
🔗 ادامه دارد ...
🚩#هیئت_بانوان_پیشکسوت_زینبی_س
👇👇
〰💠〰🌸〰💠
@Heiat1400_p_zeinaby
〰💠〰🌸〰💠
My recording۱.mp3
10.8M
#جناب_استادمحمدحسن_ربانی
🎙با مبحث :
#ازمهارتافروپاشیخانهعنکبوتبازتکرارتجربهوتلاشموفقبراینابودیرژیمآپارتایددرآفریقایجنوبی