eitaa logo
هيأت سائلین امام حسین عليه السلام
226 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.1هزار ویدیو
65 فایل
محل نشر اطلاعیه‌ها برنامه‌ها تصاویر هیأت سائلین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴هدیه امام حسین به علمدارش سنگ سابق مرقد مطهر امام حسین (ع) از کربلای معلا به کرمان منتقل و سنگ جدید مزار مطهر سلیمانی شد. 🚩
|مراسم یادبود مدافع امنیت سلمان امیراحمدی 🎙سخنران: سردار حسن زاده فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص) 🎙با مداحی: حاج منصور ارضی حاج سعید حدادیان ⏰ پنجشنبه ۲۱ مهر ماه، راس ساعت ۱۵ 🕌 منطقه ۱۷، میـــــدان گلچیـن، مسجـــد اعظـــم امـــام خمینی ره
🔴مردی که بریتانیای کبیر از او می‌ترسید سیدمجتبی نواب صفوی به همراه خلیل طهماسبی، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر، پس از سالها مبارزه فعال و پویا، در سحرگاه 27 دی ماه 1334 به دست مامورین سفاک پهلوی تیرباران شده و به شهادت رسیدند. ▪️از لحظات آخر آنها نقل است که نواب می گفت: «خلیلم! مظفرم! محمدم! عجله کنید، غسل شهادت کنید، جده ام زهرا منتظر ماست.» لازم به ذکر است، شهادت نواب و یارانش، مصادف با شهادت حضرت زهرا (س) بود. ▪️بعد از تیرباران نواب و یارانش بنز سیاه‌رنگی وارد پادگان شد! همه کنار رفتند تا ماشین، خود را به جنازه برساند. یک نفر از آن پیاده شد و در کنار جسد ایستاد. از جسد نمونه‌گیری کرد و رفت... سفیر ی کبیر بود. می‌خواست به مطبوعش اطمینان دهد که دیگر زنده نیست! ▪️ آنها را پس از شهادت، در مسگرآباد تهران دفن کردند. چند سال بعد، تعدادی از دوستان شهید نواب، شبانه و مخفیانه جنازه آنها را از آن محل، که کم کم به پارک تبدیل شده بود، از قبر خارج کرده و پس از چند روز، در قم به خاک سپردند. از شهید سیدمجتبی نواب صفوی، سه فرزند دختر به نام های فاطمه، زهرا و صدیقه به یادگار مانده است. ◾️بزرگ‌باد؛ یاد و نام نواب صفوی پیشاهنگ جهاد و شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تاثیر بر هویت جوانان 🔺روایت از تاثیرپذیری یک جوان از شهید مدافع حرم
یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !! یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند. یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد  که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !!   یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !! برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ... همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه  غوغائی شد ...!! بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره ... درود بر شهامت و غیرت آنان !