راس میگه دیگه
مگه حُر نبود؟
که یهو شد یه آدم دیگه؟
یهویی بشی یکی دیگه
یعنی حسین صاف تورو نه
دلتو نشونه گرفت
حسین هم هرکسیو نشونه بگیر نیست
کاری کنیم بشیم کس آقا
بنظرتون امشب حسین کیو نشونه گرفته؟
به کی داره نگاه میکنه؟
پای اعمال کی نوشت
"پاک شود از نو نوشته شود؟"
میدونی چیه
آقا بگه " توهم بیا"
یعنی اینقدر به پاشون بیوفتیم
یعنی اونقدر به این در و اون در بزنیم
بیقرار هستیم؟
چقدر خودمونو به این درو اون در زدیم؟
چقدر تو روضه ها دوتا دونه اشک خالصانه ریختیم؟
دوتا دونه اشکم نریختی؛ دلت بگیره فقط
خالصانه بشینی پای عزای حسین
ته دلدادگیه
دلت بگیره که هیچی
نگم برات که اشک بریزی چی
دلت بسوزه ولی
اشک نداشته باشی خیلی حرفه
کار به اونجا بکشه
مادر دست به کار میشن
میگن پسرم حسین؟
تو اشک میریزی
میگن قتلگاه
تو اشک میریزی
میگن کرب و بلا
تو اشک میریزی
رفقا امان از وقتی که بگین
همش ده روزِ...
چشم به هم بزنی رفته!
زرنگ باش ،نیت کن ،
بشین پای سماور چایی بریز...
به اندازه ده سال بُردی...
اصلا تو این ده روز
به گناه بگو
من مال این حرفا نیستم
من مالت نیستم
شرمنده
این ده روزو شرمنده
اخ چه کیفی میده به عشق آقا
اونم از روی ادب
ده روز از هر گناهی بکشی کنار
گفتی شرمنده این ده روز من مال حسینم!
خودش میدونه با مالش چه کنه
ده روز از این اما و اگرای
کوفتی بکش کنار و
به عشق حسین قدم بردار
ببین چجوری تو میدون مین گناه
حسین تورو میکِشه کنار و میگه
تو که مال این حرفا نیستی
یعنی من نمیزارم باشی..
توروخدا عشقتون الکی نباشه
عشقی که بعد روضه و پذیرایی
یکبار مصرفو میندازی و میری
بدرد بخور نیست
نشه حسین هم
عینه همون یهبارمصرف
روتون حساب واکنه
طوری باش حسین بزنه رو شونت و بگه
- لا تَخَفْ وَ لا تَحزَن إنّا مُنَجُّوك ..
نترس، غمگين مباش، ما نجاتَت ميدهيم..
میخوای ازاینا؟
میخوای دست حسین رو شونه هاتو؟
برای گناهات یه غلطی کن
برای قصی القلب شدنت یه غلطی کن
دغدغه ی کار حسین داشته باش
دغدغه ی غم حسین داشته باش
بقیش حله
یه چند تا پیام بری بالا
میبینی از ادب حرف زدم
اخ این ادب چه نمیکنه رفقا
ادب داشته باشی؛ خریدنت
همونطور که حر رو خریدن..
حر لحظه ای ادب کرد و
رفت که بره برای حسین..
لحظه ای ادب کرد و شد مال حسین
ادب اینه به احترامشون
مواظب نگاهت باشی
ادب اینه به احترامشون
مواظب زبونت باشی
اصلا اینا که هیچ
مواظب تک تک جوارح بدنت باشی
میدونی چرا!؟
اخه قراره همونا فدای حسین بشه..
میدونی چرا!؟
چون ادب حکم میکنه پیش یه بزرگتر
حواستو جمع کنی
اقا امام حسین وقتی حر سد راهشون شده بودن و دیدن هرکاری میکنن و از هر دری وارد میشن نمیشه حر رو راضی کنن که سد راه نباشن
گفتن مادرت به عزات بشینه ای حر!
حر تا اینو شنید گفت
اگه هرکسی غیر شما بود جوابشو میدادم
اما نمیتونم به مادر شما بی احترامی کنم..
حر فهمید تاوقتی همنشین گناه باشه
نمیتونه همنشین امام زمانش بشه و توبه کرد
فهمید تا وقتی گرفتار نفْس باشه
هم نفس امام زمانش نمیشه و این شد که توبه کرد و هم قدم آقا شد..