اشک میخواما.. امشب دو بانوی بزرگوار حضرت زهرا سلام الله و حضرت ام البنین نگاهشون به هییت امشبه.. میخوان ببین این هییته دل کیارو لرزوند و کیا اشک ریختن.. چند دقیقه ای حواستو بده به دلت

بچه ها بترسید از اینکه اشکتون یه قطرش کم بشه... بترسید از اون روزی که اشکتون نیاد.. دلاتون نشکنه.. نگیره.. چه اشکایی از چشاشون ریخت و اخر همین چشا حضرت زهرا رو عاشق کرده بود و بعد هم خریداری و ...

برو وضو بگیر یه گوشه خلوت تنهای تنها بی لیاقتی تو بیار جلو چشت.. بخدا که تو بی لیاقتی برگه برنده هامون بالاعه..

رزق میده حضرت ام النینا.. ببین شهدای زاهدانو.. دیدی چه خوشگل رزق گرفتن؟ حساب کن ایام فاطمیه چیکار کردن که اینطوری خریداری شدن و شهادتشون به دست حضرت زهرا سلام الله علیها امضا شد.. حرف زهرا سلام الله حرفه حضرت ام البنینه اخه مادرِ عباس جونشم برا زهرا سلام الله میرفت😔

انتخاب شده بودن و زیر اسمشون یه امضاخورد..💔 اونم چه امضایی.. بابا اینا عاشقی رو از بر شده بودن. اونا میترسیدن اشک چشاشون کم شه..

ماها کجای کاریم؟ امشب اومدی تو این هییت چون از طرف حضرت ام البنین دعوت شدی.. بخدا الکی نیست این حرفا.. این قصه غصه ها دارن نفس میکشن ما حالیمون نیست.. اخه دل دنیا پسندمونو چه به این حرفا نه؟

امشب تو بدترین شرایط بسم الله قشنگی گفته شد هییت دلی به پاانداختیم پس اهل دلا جانمونن که بدجوری امشب حضرت زهرا هوای دلشون غمناکه.. اخه ام البنینشون از پیش بچه هاش رفت..😔😔

دلاتونو بدین به من.. تو تقویم بری بگردی میبینی برای شهادتا و ولادتا تعطیل رسمی زدس..

اره تعطیل رسمی نیست.. اما مادر عباس حرمت داره💔😭

تو گفتی کنیز زهرایی مادرجـان برای حسینش مادری کردی مادرجان😔

مادری کردی برای حسین و گفتی ام البنین صدایت کند..

بخدا این روضه یادم میاد دلم نمیاد نگمش.. یروزی دوتایی با امیرالمومنین نشسته بودند.. خانم ام البنین گفت علی ازت یچیز بخوام گفت بگو خانومم گفت میشه منو فاطمه صدانزنی؟ گفتن برای چی اسم به این زیبایی