eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوره👈مائده آیه👈48 🍂 وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً 🍂 لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً 🍂 عَلَیْهِ فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ وَ 🍂 لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ 🍂 لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَهً وَ مِنْهاجاً وَ لَوْ 🍂 شاءَ اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّهً واحِدَهً وَ لکِنْ 🍂 لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ 🍂 إِلَی اللّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً فَیُنَبِّئُکُمْ بِما 🍂 کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ و ما کتاب(قرآن)را به حقّ بر تو نازل کردیم،در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می کند و حاکم و حافظ آنها است.پس به آنچه خداوند نازل کرده، میان آنان حکم کن و(با دور شدن) از حقّی که برای تو آمده،از هوا و هوس آنان پیروی مکن،ما برای هر یک از شما آیین و طریقه ی روشنی قرار دادیم و اگر خداوند می خواست،همه ی شما را یک امّت قرار می داد (و همه یک قانون و آیین داشتید).ولی(خداوند می خواهد) تا شمارا در آنچه به شما داده بیازماید، پس در کارهای نیک سبقت بگیرید،(و بدانید که)بازگشت همه ی شما به سوی خداست، پس او شمارا به آنچه در آن اختلاف می کردید آگاه خواهد ساخت. . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
‍ 🏴🍃🏴🍃🏴 🍃🏴 🏴 🍃 🏴 👈 ازاول محرم تا ده‌روز قبل از اربعین👉 | | ‍ ❓❓سلام ببخشید میشه منو قانع کنید؟! من اصلا باورم نمیشه که خدا مثلا بخاطر بی حجابی بنده شو بندازه جهنم😕 من چادروحجاب رو دوس دارم ولی چون تو خانواده خوبی نیستم سختم هست☹️ من میگم من هم نماز خونم هم قران خون هم تا جایی که بتونم حواسم هست گناه نکنم پس خدا منو بخاطر یه تار مو و یکم بی حجابی نمیندازه جهنم شاید شما بگی برو مطلب بخون تا بفهمی ولی باور کن خوندم نمیره تو مخم... ✅پاسخ استاد راجی رو باهم میشنویم 👇🏻👇🏻👇🏻 ((در مسیر پاڪ شدن یکدیگر قدمے برداریم)) 💥بازنشر حداکثری⬅️باقیات صالحات💥 🏴 🍃 🏴 @heiyat_majazi 🍃🏴 🏴🍃🏴🍃🏴
[• 📿 •] . . گاهے تلنگر مےتوانـد همین باشد ڪھ حرفے از شھیدے گفتھ شـود و آن این باشـد کھ:👇🏻 { مـا از حلالش گذشتیم شما از حرامش نمےتوانید بگـذرید؟! } . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
vazayefe masoolin dar fesad eghtesadi.wav
478.7K
📱🍃 •[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]• 💞🍃 وظایف مسؤلین در فســـاد اقتصادے... همــراه اول ⬅️ ارسال کد 87126 به شماره ۸۹۸۹ ایراݩــسل⬅️ ارسال کد 4413986 بہ شماره۷۵۷۵ 📱🍃 @heiyat_majazi
•| 📜 |• نجات از آتش با گريه از ترس خدا «اَلْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ نَجَاةٌ مِنَ النّارِ». امام حسين (ع) فرمود: ✨«گريه از ترس خدا، باعث نجات از آتش جهنّم است»✨. (مستدرك الوسائل، جـ۱۱ـ صـ۲۴۵ـ حـ۳۵ـ ) محبت ارباب رو تودلت شڪوفا ڪن☺️ 🥁••] @heiyat_majazi
[• 👳🏻•] : شما این تناقض در قرآن را چگونه پاسخ می دهید که در آیاتی الله می گوید فرعون غرق شد اما در آیه در سوره سخن از نجات فرعون می آورد شبهه: 1⃣در این شکی نیست که به همراه همراهیان و معاندان تحت خدمت خود ، مورد عذاب خداوند قرار گرفته و همه شدند چنان که می فرماید ؛ « فرعون و لشكريانش به ناحق در زمين استكبار كردند، و پنداشتند به سوى‏ ما باز نمى‏ گردند ، ما نيز او و لشكريانش را گرفتيم و به دريا افكنديم، اكنون بنگر پايان كار ظالمان چه شد » ( قصص 39_40) 2⃣این در آیات متعددی تکرار شده است ؛ اسراء 103_ طه 78_ عنکبوت 39_40_ ذاریات 40 و ... 3⃣حال آنچه مورد قرار گرفته است آیه زیر است که می فرماید ؛ « بنى اسرائيل را از دريا (رود عظيم نيل) عبور داديم، و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز بدنبال آنها رفتند، تا هنگامى كه غرقاب دامن او را گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز كسى كه بنى اسرائيل به او ايمان آورده ‏اند وجود ندارد، و من از مسلمين هستم ، (اما به او خطاب شد) الان؟! در حالى كه قبلا عصيان كردى و از مفسدان بودى؟ ولى امروز بدنت را (از آب) نجات مى‏ دهيم تا عبرتى براى آيندگان باشى، و بسيارى از مردم از آيات ما غافلند » ( یونس 90_92) 4⃣در اينكه از بدن در اينجا چيست؟ در ميان مفسران گفتگو است، اكثر آنها معتقدند منظور همان جسم بى جان فرعون است، چرا كه عظمت فرعون در افكار مردم آن محيط چنان بود كه اگر بدنش از آب بيرون نمى‏ افتاد بسيارى باور نمى‏ كردند كه فرعون هم ممكن است غرق شده باشد، و ممكن بود به دنبال اين ماجرا افسانه‏ هاى دروغين در باره و حيات فرعون بسازند، لذا خداوند بدن بى جان او را از آب بيرون افكند. 5⃣جالب اينكه بدن در لغت- آن چنان كه راغب در مفردات گفته- به معنى جسد عظيم است و اين مى‏ رساند كه فرعون همانند بسيارى از مرفهين كه داراى زندگانى پر زرق و برق افسانه ‏اى هستند، اندامى درشت و چاق و چله داشت. 6⃣ولى بعضى ديگر گفته ‏اند كه يكى از معانى" بدن" زره" است و اين اشاره به آن است كه خداوند فرعون را با همان زره زرينى كه بر تن داشت از آب بيرون‏ فرستاد تا بوسيله آن شناخته شود و ترديدى براى كسى باقى نماند. 7⃣اين نكته نيز شايان توجه است كه جمله فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ با فاء تفريع، آغاز شده و اين ممكن است اشاره به آن باشد كه آن ايمان بى روح فرعون در اين لحظه نااميدى و گرفتارى در چنگال مرگ، اين ايمانى كه همانند جسم بى جانى بود اين مقدار كرد كه خداوند جسم بى جان فرعون را از آب نجات داد تا طعمه ماهيان دريا نشود و هم عبرتى باشد براى آيندگان ، هم اكنون در موزه ‏هاى" مصر" و" بريتانيا" يكى دو بدن از فراعنه به حال موميايى باقى مانده است، آيا بدن فرعون معاصر موسى در ميان آنها است كه بعدا آن را به صورت موميايى حفظ كرده ‏اند يا نه؟ دليلى در دست نداريم، ولى تعبير" لِمَنْ خَلْفَكَ" ممكن است اين احتمال را كند كه بدن آن فرعون در ميان اينها است، تا عبرتى براى همه آيندگان باشد، زيرا تعبير آيه مطلق است و همه آيندگان را شامل مى‏ شود. 📚تفسیر نمونه ج8 ص 377 . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] ✨بہ نام خــــــداے علے✨ ☹️ این فرشته‌هایی که نگهبان آدما هستن وقتی یه حادثه ای پیش میاد کجا بودن ؟؟ ☺️ وقتی که چیزی در تقدیر آدما باشه اونها آدما رو ترک می کنن. ☹️ پس چرا خیلیها اون موقع اجل شون نمیرسه؟؟ ☺️ چون مدت زمان عمر خودش مثل یه سپر محافظ عمل می کنه و از فرد محافظت می کنه. 📚|• . حکمت ۲۰۱ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[• #انرجے😌 •] 😍گفته ؛ سِیّد علیِّ خامنه ای که کنم سر به پایِ او قربان :✋ 😎"افتخاری برایِ هر کوی اَست نام رخشندهء شهید بر آن"🇮🇷 پــ👣ــانـوشت مـن: هزار و اندی سال قبل دشمنان خواستند نابود کنند یاد اما حسین(ع)رو اما الان کجا و هدف پلید و شیطانی اونها کجا..😏 به قول حاج حسین یکتا برید ببینید بهشت زهرا قطعه شهدا و قطعه منافقان رو...☺️✌️ و خداروشکر که دولت در تغییر نام حرفه‌ای شده،بزن به افتخارش😒😶 #نام‌و‌یاد‌شهدا‌تا‌ابد‌زنده‌خواهد‌ماند #بازی‌جدید‌آقایون‌بالانشین #خیال‌خام [•🍹•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی‌_امنیتی_عاکف #قسمت_سی_و_هفتم علیرغم اینکه فهمیدیم شخصی که اومده درب
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] صداش و صاف کرد فوری گفت: _ببخشید، ببخشید.. شوخی کردم.. حرف بزن. دیگه تکرار نمیشه. قطع نکنیااا.. باشه؟ +باشه عزیزم.. خواستم بهت بگم خیییییلی دوست دارم _محسن! الآن این وقت صبح زنگ زدی این و بگی؟ خیلی ممنون واقعا ! i'm (آی ام) همینطور! حالا واقعا همین بود فقط؟ +فقط این که نه!! خواستم اینم بگم که ببخشید اگر دیشب نیومدم خونه و طبق معمول همچنان تحمل میکنی. _آخ آخ.. محسن نگو که دلم عین رنگ آب آلبالو هست. شده شبیه جیگر زلیخا ! دیگه چاره ای هم دارم به نظرت؟ خندیدم گفتم: +نه... _اینجاست که شاعر میگه « دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم...» +خلاصه ببخشید. _ چرا عذر خواهی میکنی دم به ثانیه. من که چیزی نگفتم. +خلاصه دیگه.. به هرحال ادب حکم میکنه از تو عذر خواهی کنم الهی دورت بگردم. _حالا کی میای خونه؟ +نمیدونم.. خیلی خسته ام.. طوری که از شدت خستگی خوابمم نمیبره.. باورت میشه؟ رسیدم به این مرحله.. اما فعلا درگیر یه کاری هستم. _نمازت و خوندی؟ صبحونت و خوردی؟ +نمازم و آره، اما صبحونه رو نه. _خب یه چیزی بگیر بخور ضعف نری ! +چشم.. راستی برای خونه چیزی کم و کسر نداری؟ یه خمیازه ای کشید پشت تلفن، یه خنده دلبرانه ای هم کرد، گفت: _محسن، واقعا الآن چیزی نیاز داشته باشم میاری؟ نگاه به ساعت کردم و یه غلط کردم خاصی در ذهنم و دلم و چشمام موج مکزیکی میزد.. خودم خندم گرفت. خانومم متوجه مکث کردنم شد... گفت: _باشه نخواستیم.. مکثت مارو کشته عزیزم. نمیخواد چیزی بگیری. +نه! نه! اینطور نگو.. بگو چی میخوای.. خندید گفت: _آخه محسن تو چرا انقدر فیلمی.. خوشت میاد این وقت صبح زنگ بزنی مخم و کار بگیری؟ +به جون هردوتامون راست میگم.. چیزی میخوای بگو بیارم.. _تو که میدی راننده بیاره. یا میدی آژانس بگیره بیاره.. چرا لاف در غریبی میزنی. +عزیزم شما بگو چی میخوای.. من خودم میخرم بعدش برات میارم. _اوممم... باشه ! اگر اینه، حالا که داری رجز میخونی، نون سنگک گرم، با پنیر تبریزی بگیر بیار خونه. یه شیشه عسل هم بخر بیار. شیر هم تموم شده، اینارو بخر بیار. +چشم الان میگرم میام دورت میگردم. فقط آماده باش که اومدم صبحونه رو باید خیلی سریع بخورم، مجددا برگردم اداره. _تا تو بیای همه چیز آماد شده. البته اگر بیای. +بهت قول دادم دیگه. _اونوقت چند دقیقه ی دیگه؟ +نمیدونم.. اما اگر قطع کنی قول میدم زود بیام. _باشه.. ببینیم و تعریف کنیم. پس منتظرتم.. خدانگهدارت. +خداحافظ. بلند شدم اسلحم و گرفتم گذاشتم داخل کیفم. موبایل، بیسیم، سوییچ ماشین، همه وسیله های مورد نیازم و جمع کردم، بعدش زدم بیرون از اداره. گاز ماشین و گرفتم مستقیم رفتم سمت خونه. بین مسیر هم نون سنگ داغ و سفارشات همسرم و گرفتم رفتم سمت منزل. چیزی حدود 45 دقیقه طول کشید از اداره تا به خونه برسم. وقتی رسیدم ماشین و داخل پارکینگ پارک کردم فوری با آسانسور رفتم بالا. درب و باز کردم وارد هال و پذیرایی که شدم دیدم خانومم پشت میزه و همه چیز آماده هست. رفتم نشستم پشت میز صبحونه. گفت: « اول سلام. دوم اینکه عزیزم بلند شو برو دستات و بشور بعدش بیا بشین. » سر به سرش گذاشتم، گفتم: « چشم خانوم بهداشت. ناخن و موهای سرمم چک میکنی؟ » خندید گفت: « باشه دارم برات. » بلند شدم رفتم قشنگ دست و روم و شستم تا خیالش جمع بشه. برگشتم سمت میز صبحونه. همین که نشستم و تازه شروع کردیم که صبحونه رو بخوریم وَ لقمه اول رو برای خانومم گرفتم، لقمه بعدی رو برای خودم، وَ همینطور که لقمه خودم رو بالا آوردم نزدیک دهنم، دیدم تلفن کاریم زنگ میخوره! لقمه رو گذاشتم بین دوتا دندونام نگهش داشتم گوشی رو فوری از جیبم آوردم بیرون... دیدم فاطمه زهرا داره بهم چپ چپ نگاه میکنه! یه چشمک بهش زدم که نگران نباشه! نگاه به شماره روی گوشی کردم بلافاصله جواب دادم: +سلام.. بله! _عاکف جان سلام. +بگو عاصف. چیشده؟ _سوژه مورد نظرمون از موقعیت مورد نظر داره خارج میشه.. در جریان باشید میرم دنبالش. +برو خدا به همرات.. فقط حواست باشه عادی رفتار کنی. منتظر خبر جدیدت هستم. تماس قطع شد! نگاه به فاطمه کردم، گفتم: +چطوری معظم له؟ _خداروشکر. چخبر تازه؟ +هیچچی. تو چخبر؟ خانومم همینطور که داشت لقمه میگرفت گفت: _منم هیچچی. دیشب به مریم پیام دادم، اگر پدرش ( حاج کاظم ) خونه نیست و میتونه راحت صحبت کنه یه کم تلفنی حرف بزنیم. +حاجی که ساعت 3 صبح پرواز داشت. بعید می دونم خونه رفته باشه دیشب.. ظاهرا موند اداره تا آخرشب، بعدش رفت سمت فرودگاه. _کجا؟ +کجاش و نمیتونم بگم اما پرواز داخلی داشت.. ہ قلــم🖊: ... 🌐 @kheymegahevelayat [•🌹•] @Heiyat_Majazi
امروز صبح جلسه کاری داره سمت یکی از استان های مرزی. اینم بهت گفتم که از کنجکاوی رودل نکنی. _بی مزه. +خب.. داشتی از دختر حاجی میگفتی.. _من که با مریم حرف زدم. پس پدرش خونه نبوده دیگه.
[• 💕 •] . . ‍ 💚جز خـدا کسی را کاره‌ای ندانید!💚 آیت الله حق شناس(قدس سره): 🌸../ اول من باید این حجاب نفس را بردارم و در این میدان مبارزه کنم تا به مراحل بعد برسم. 🍃../ برای از بین بردن آن دو باید برای مقابله و مبارزه با نفس، نیمه شب بلند شوی و خدا را بخوانی. 🌸../ رمز موفقیّت همین است که انسان جز خدا کسی را کاره‌ای نداند و همه‌ی توجه‌اش به خدا باشد و بس. . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوره👈مائده آیه👈49 🍂 وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللّهُ 🍂 وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ 🍂 أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ 🍂 اللّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما 🍂 یُرِیدُ اللّهُ أَنْ یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ 🍂 ذُنُوبِهِمْ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النّاسِ 🍂 لَفاسِقُونَ و اینکه میان آنان طبق آنچه خداوند نازل کرده حکم کن،و از هوسهای آنان پیروی مکن،و بر حذر باش از این که تو را از برخی از آنچه خداوند بر تو نازل کرده منحرف سازند.پس اگر آنان(از حکم و داوری تو) روی گرداندند،پس بدان که خداوند می خواهد آنان را به خاطر پاره ای از گناهانشان مجازات کند،بی شک بسیاری از مردم فاسقند. 🍃تفسیـــــر🍃 1⃣داوری و قضاوت از شئون پیامبری است. «وَ أَنِ احْکُمْ بَیْنَهم 2⃣وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله باید از توطئه های کفّار در بیم باشد، تکلیف دیگران روشن است. «وَ احْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ» 3⃣حتّی دست برداشتن از بعضی احکام الهی نشانه ی پیروی از هوسهای مردم است. أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ.... 4⃣باید طبق وحی داوری کنیم،گرچه احتمال اعراض بعضی از مردم را بدهیم. 5⃣هدف وسیله را توجیه نمی کند.نباید به خاطر مسلمان شدن گروهی،از داوری و قضاوت ناروا کمک گرفت.(با توجّه به شأن نزول) 6⃣هشدارهای تندی همچون: لا تَتَّبِعْ ، احْذَرْهُمْ ،یَفْتِنُوکَ ...نشانه ی صداقت پیامبر صلی الله علیه و آله در ابلاغ وحی الهی است و گرنه کسی به خودش این همه تند خطاب نمی کند. 7⃣روی گردانی از داوری پیامبر،عامل سقوط و سبب عذاب الهی است. 8⃣ریشه ی اعراض کافران فسق است، وگرنه در آیین الهی نقصی نیست. . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] . . 🍃|•ارزش زندگی زمانی معلوم میشہ ڪه با داشته‌هاتــ احساس خوشبختے ڪنے 🌹|• بزرگترین داشته‌م خداستـــ هر چند یہ جاهایی به حرفاش گوش نمیدم😞😞 خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
🏴🍃🏴🍃🏴 🍃🏴 🏴 🍃 🏴 👈 ازاول محرم تا ده‌روز قبل از اربعین👉 | | ⛔️تصمیم عجولانه، ممنوع⛔️ چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخاب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟ چرا فکر می کنیم که دروغ در شرایط خاصی می تواند نتیجة خوبی به همراه داشته باشد؟ و... سؤالات بالا 👆👆را به دقت بررسی کنید و درباره پاسخ هایتان عادلانه قضاوت کنید. وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر می توانید خودتان را مجهز کنید تا اگر دوباره سر و کله میل به دروغ گویی پیدا شد، آن را از سر راه بردارید. اما قبل از این که بخواهید کاری بکنید یا عکس العملی از خودتان نشان بدهید، تمام گزینه های احتمالی را بررسی کنید. دروغ گویی در خیلی از موارد، نتیجه تصمیم گیری های عجولانه و عاری از تدبیر است. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید✋ و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید. شاید زمان، این اجازه را به تان بدهد که سر و سامانی به افکار تان ببخشید. در همین زمان می توانید در کنار بررسی مسأله، نیت و انگیزة خود تان را نیز ارزیابی کنید. ذهنتان را متوجه شخص یا جمله قصاری کنید که شما را به راست گویی دعوت می کند. چه بهتر که پیشاپیش، مجموعه ای از این نوع جملات سودمند و پرمغز فراهم کرده باشید یا پیشاپیش، فهرستی از کسانی را که دوستشان دارید و مورد احترام تان هستند، گردآورده باشید. صادقانه از خودتان بپرسید که در شرایط کاملا واقع بینانه، اگر راستش را بگوییم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد، چیست؟!! ((در مسیر پاڪ شدن یکدیگر قدمے برداریم)) 💥بازنشر حداکثری⬅️باقیات صالحات💥 🏴 🍃 🏴 @heiyat_majazi 🍃🏴 🏴🍃🏴🍃🏴
[• 📿 •] . . زندگی کوتاه است🔚 نه غمـش می‌ارزد❌ ونه شادی🎉 ماندن دارد🚫 بهترین راه👌 برایت اینست که‌بخندی☺️ و بخـندی😅 و بخندی😄 به غمش،به‌کَمش💔 و زیادی،و همش✅ 🍎 . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi
146.mp3
995.3K
📱🍃 •[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]• 💞🍃 آرزومه ای آقا با جمع رفقا یه اربعین باشم تو راه کربلا... همــراه اول ⬅️ ارسال کد 95534 به شماره ۸۹۸۹ ایراݩــسل⬅️ ارسال کد 6913915 بہ شماره۷۵۷۵ 📱🍃 @heiyat_majazi
3992_1558583096.mp3
4.33M
🎧🍃 🍃 [• #نوحه_خونے🎤•] . . قرار ما تو صحن و سرای رضا ... قرار ما تو سرداب سامرا ... 😍 قرار ما نجف تو ایون طلا ... 😇 قرار ما شب جمعه کربلا ... 💔 . . متفاوت بشنویــد🙂👇 @Heiyat_Majazi 🍃 🎧🍃
•| 📜 |• امام صادق عليه السلام فرمود: ✨ هيچ پيامبرى در آسمان‌ها و زمين نيست مگر اين كه مى‏خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زيارت امام حسين عليه السلام مشرف شوند، چنين است كه گروهى به كربلا فرود آيند و گروهى از آنجا عروج كنند✨. ( مستدرك الوسائل، ج 10، ص 244 به نقل از كامل الزيارات، ص 111.) محبت ارباب رو تودلت شڪوفا ڪن☺️ 🥁••] @heiyat_majazi
[• (ع)☀️ •] 🍃🏴🍃🏴🍃 ✨بہ نام خـــــــداے علے🍃 ☺️ یه کلمه میگم بگو چیه؟؟ 😁 باشه. ☺️ ناتوانی؟؟ 😁 آفت. ☺️ صبر؟ 😁 شجاعت. ☺️ زهد؟ 😁ثروت. ☺️ پرهیزگاری؟؟ 😁 سپرِ نگهدارنده. 😁 آقا!!! خبر نداری این رضایت‌مندی چه هم نشین خوب و بیستیه. 📚|• . حکمت۴ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
[• 👳🏻•] . . ❌: خاک بر سرماس چون فرهنگ و ارزش مون رد دارین شما تعیین میکنین خاک بر سرماست چون همه کشورها باهم متحد شدن ما خودمونو جدا کردیم از همه خاک بر ما چون همه دین کشورشون انسانیت شده ما چسبیدیم به یه مشت فتوا و تفسیر ✅ شبهه: انسانیت و اخلاق نیک از ضروریات زندگی بشر است. و بدون آن زندگی در اجتماع بشری، زجر آور خواهد شد. و چه بسا زندگی در اجتماع بدون آن غیر ممکن بشود و بی اخلاقی ها شیرازه اجتماع را از بین ببرد. از این رو هیچ کس نمی تواند ضرورت آن را نفی کند و حتی کسانی که با دین سرستیز دارند، آن را لازم می شمارند. و شعار انسانیت سر می دهند. که در این جا به چند نکته باید توجه کرد: 1⃣ باید توجه کنیم که دینداری، با اخلاق نیک تقابل ندارد. بلکه دین دار واقعی حتما دارای اخلاق نیک یا به تعبیری انسانیت است. و متون دینی به اندازه ای در این باره فراوان هستند، که همگان از آن باخبر هستند و از باب نمونه فقط چند مورد آن را ذکر می کنیم: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: نخستین چیزی كه روز قیامت در ترازوی اعمال بنده گذاشته می شود، حُسن خلق اوست.[۱] امام صادق علیه السلام: خوش خویى گناه را ذوب مى كند ، همچنان كه آفتاب یخ را.[۲] بنابراین هیچ اشکالی وجود ندارد که کسی دین دار و دارای حسن خلق باشد. یعنی انسانیت با دین داری، تقابلی ندارد که بخواهیم فقط یکی را انتخاب کنیم. 2⃣انسانیت و متخلق شدن به اخلاق نیک، مراتب و درجاتی دارد که عالی ترین مراتب آن فقط در دین محقق می شود. از همین رو پیامبر (ص) تکمیل مکارم اخلاق را غرض بعثت خویش شمرده اند.[۳] سخن از رابطه دین و اخلاق مجال گسترده ای می طلبد. اما باید اشاره کرد که دین حتی در تعریف بعضی از مفاهیم اخلاقی نقش آفرین است. بنابراین غیر ممکن است، بدون دین، اخلاق در حد عالی محقق شود. 3⃣در صورت عدم ایمان به جهان آخرت و نتایج اعمال، نیک خلقی و حسن اخلاق، ضامن اجرایی چندانی نخواهد داشت. و جایگزین هایی که سعی کرده اند برای معاد بسازند، کارآیی چندانی ندارد. شهید مطهری یکی از این جایگزین ها و اشکال آن را این گونه بیان می کند: « اخلاق معنایش این است كه من اینقدر بفهمم كه نفع من در نفع دیگران است. من باید اینقدر شعور داشته باشم كه در جامعه، نفع من در نفع همه انسانهاى دیگر است. مثال مى‏زند كه اگر من گاو همسایه‏ام را بدزدم، همسایه هم مى‏آید گاو مرا مى‏دزدد. پس بهتر این است كه من گاو او را ندزدم تا او هم گاو مرا ندزدد. این منطق براى منى كه با همسایه، هم زور هستم یا كم زورتر از او هستم درست است. ولى اگر من در سطحى باشم كه از هزار احتمال، نهصد و نود و نه احتمال این است كه همسایه هیچ زورى ندارد [درست نیست.]»[۴] به هر حال جامعه غرب و تمدن جدید آن که کینه شدیدی از کلیسا داشت، به دلیل بی بدیل بودن آن، مجوز بقای حداقلی به کلیسا داده است. و غربیان فهمیده اند که هیچ چیز نمی تواند جای دین را پر کند. 4⃣به فرض که بدون دین بتوانیم بهترین اخلاق ها را محقق کنیم. اما رفع این نیاز به معنای رفع تمام نیازهای ضروری ما نیست. اخلاق حسنه ای که فقط برای سامان دادن نظامات اجتماع دنیایی باشد، برای زندگی پس از مرگ ما کارآیی ای ندارد. و معقول نیست بشری که برای زندگی ۷۰ ساله خود تفکر و برنامه ریزی می کند، برای زندگی ابدی خود اقدامی نکند. و به دین پشت کند. 5⃣ کسی که واقعا دارای اخلاق نیک است و خود را در شعار دادن متوقف نکرده است، حتما دین دار است. چون یکی از ضروریات اخلاق تشکر در مقابل احسان دیگران است. چگونه کسی می تواند مدعی اخلاق نیک باشد، اما بر روی تمام احسان های الهی چشم ببندد و به شکر نعمت بخش روی نیاورد؟ به هر حال نباید فراموش کنیم که علیرغم سوء انتخاب بسیاری از جامعه بشری، هیچ کس بدکاری خود را با شعار بدکاری انجام نمی دهد. بلکه حتی کسانی که می خواهند عملی زشت را انجام دهند، سعی می کنند، توجیهاتی برای عمل خود بسازند و آن را معقول نشان دهند. مثلا کسی که به جای تلاش و کوشش و بهره بردن از دسترنج خود به دزدی می پردازد، به نیاز خود و ظلم عده ای توسل می جوید تا دزدی خویش را عملی ناگزیر یا حق جلوه دهد. بنابراین روشن است که چرا عده ای بی دینی خود را با شعار انسانیت رنگ و لعاب می زنند. : [۱]. قرب الإسناد : ٤٦/١٤٩. [۲]. الكافی : ٢/١٠٠/٧. [۳]. بحار الأنوار، ج‏۶۷، ص۳۷۲- بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاق‏. [۴]. مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى ج‏۱۵ ص۱۰۵. . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
|°• •°| ❓❗️ ⬇️ ✅ خواهرانے ڪہ تمایل بہ حفظ سوره هاے جزء سی قرآن دارند، لطفا عجله ڪنند 🚶♀ ✅ ڪلاس امروز شروع شده پس بجنبید تا ازقافله عقب نمانید☺️ ✅ شاید دیگر چنین فرصتے پیش نیاید ،پس عجله ڪنید عضو ڪانال شوید تا درش رو نبستیم 😉 ✅ منتظر ورودتون هستیم ،اونم بایڪ قصابـــ 😮 ویڪ گوسفند چاق🐏 😍 . . ─═اُدخلوهابِسلامـٍ آمِنیـــنْ☺️👇═─ 🌸🍃••| @Hefz_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• #قصه_دلبرے📚•] #مستند_سیاسی‌_امنیتی_عاکف #قسمت_سی_و_هشتم صداش و صاف کرد فوری گفت: _بب
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 [• 📚•] گفتم: +فاطمه، این پسره بهزاد دیگه واقعا داره کچلم میکنه. تورو خدا بگیر با این مریم صحبت کن، ببین چیکار میخواد کنه آخرش. باید هرچی سریع تر تکلیفشون و مشخص کنیم. هر بار که منو میبینه از چشماش میخونم میخواد از دختر حاجی بگه، اما خودش و میکشه عقب. _محسن جان، مریم که حرفی نداره و چندوقت قبل هم که دوستت خواستگاری رفته، ظاهرا مریم آقای بهزادو پسندیده.. اما دیشب میگفت پدرم یه کم داره سخت میگیره. من مشکل خاصی با شرایط کاری اون بنده خدا ندارم ! +خودش گفت؟ _اوهوم. +حاجی با من... خودم ردیفش میکنم. تو رفیقت و راه بنداز که یه وقت پشیمون نشه. _باشه.. پس تلاشت و بکن. +ای به چشم قربان. _محسن خداییش به هم میاناااا، مگه نه؟ + من که از این چیزا سر در نمیارم. چی بگم والله. _هیچچی نمیخواد بگی.. فقط بگو دوست دارم. همین طور که داشتم صبحونه میخوردم، گفتم: +مامانم بهم یاد داد موقع خوردن غذا حرف نزنم. خندید گفت: _عجب.. تو که تا الآن حرف میزدی !! بعدشم موقع غذا خوردن تا دو شب قبل سوت بلبلی میزدی و نصف غذارو گیرپاژ میکردی روی سر و صورت عاصف بیچاره. یادت رفت؟ +حالا تو هی اون یک بار و یادم بیار و مارو بخندون. _خب نشنیدم. نگفتی !! منتظرم. +چی و ؟ _جمله دوست دارم و ! +عزیزم، دوست دارم. _آفرین، می دونی که، نیکوتین دوست دارم من خیلی زود به زود میاد پایین. +مشکل از خودته دیگه. اثرات بیش از حد خوردن پاستیل هست. _اشکالی نداره. ولی تو جبران مافات میکنی. مگه نه؟ +آره.. بزار حالا لقمم و بخورم. _باشه. بیا این لقمه رو هم برای تو گرفتم. عسل و کره رو باهم بخور. لقمه رو از دست خانومم گرفتم و فرو کردم در حلق مبارک. خانومم هم همش میگفت یواش تر. خفه نکن خودت و حالا !! صبحونه رو خوردم و رفتم روی مبل پذیرایی چنددقیقه ای رو ولو شدم. بیست دقیقه ای به حالت چرت نشستم پای حرفای خانومم که تهشم نفهمیدم چی گفت بنده خدا.. فقط هر چندثانیه میگفت محسن حواست هست به من؟ منم میگفتم « آره میفرمودی ادامه بده. خب داشتی میگفتی. خب ادامش و بگو..» اونم فهمید من نمیفهمم حرفاش و بیخیال شد. گفت بخواب. بعد از اینکه 20 دقیقه ای رو چرت زدم، بلند شدم با همسرم خداحافظی کردم، از خونه زدم بیرون و برگشتم اداره. ساعت 9 صبح/ اداره مرکزی/ دفترمعاونت ضدنفوذ «ضدجاسوسی» وَ ضدتروریسم. یک ساعتی بود که داشتم به کارام میرسیدم، به گوشیم پیام اومد. دیدم عاصف با خط امن پیام داده: «متن پیام» : « رفته محل کارش » جواب دادم: «بمون همونجا تا بهت بگم چیکار کنی.» بعد از این ارتباط، بهزاد به اتاقم زنگ زد. جواب دادم و گفتم: +سلام! بگو بهزاد! _آقا سلام! از دفتر معاونت سازمان انرژی اتمی کشور تماس گرفتن با دفتر حاج هادی (رییس واحد ضدجاسوسی). رییس هم چون جلسه بود گفت مستقیما ارجاع بدن به شما این گفتگو رو. الان پشت خط هستند میخوان با شما صحبت کنن. وصلشون کنم؟ +آره فوری وصلش کن. وصل شد گفتم: +سلام. بفرمایید. _سلام. خوب هستید. صبحتون بخیر. دکتر (...) هستم از دفتر معاونت سازمان انرژی اتمی. +مشتاق دیدار. بفرمایید. _آقای عاکف شمایید؟ آخه قرار بود با ریاست صحبت کنم. +حاج آقا جلسه بودن، ارحاع دادند به من. اگر امری هست درخدمتم ! _راستش خبری داشتم براتون. +میشنوم. _اون شخص امروز صبح اومد سازمان.. بدجور شاکی بوده. +برای چی؟ _اینکه چرا نامه بهش زدیم که در بعضی بخش ها به طور موقت تا اطلاع ثانوی نیازی نیست فعالیت داشته باشه.. فکر میکنم کاهش اختیاراتی که به طور نامحسوس براش قائل شدیم بو برده. میگفت مگه مشکلی پیش اومده که اینطور شده؟ +چی گفتید؟ _پاسخ قانع کننده ای براش نداشتم. اما خب بهش گفتم قرار شده شمارو منتقل کنیم به واحد جدیدتر که ان شاءالله پست بالاتری بهتون میدیم. فعلا هم بخاطر یه سری الزامات و محدودیت ها در این بخش مجبور شدیم که اینکارو کنیم. راستش جناب سلیمانی بیشتر از این نمیشد دست به سرش کنم. به معاون سازمان اتمی گفتم: +واکنشش چی بود؟ _ به ظاهر که کمی آروم شد.. اما همچنان آتیش زیر خاکستره انگار. بہ قلــم🖊: ... 🌐 @kheymegahevelayat [•🌹•] @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
[• #وقت_بندگے💕 •] . . کاری پیش آمده بود. دیروقت بود.رفته بودم خانه شان، خانمش در را باز کرد و گفت: حاج آقا توی اتاقشه،بفرمایید؛ رفتم توی اتاق. دیدم زانوهایش را بغل کرده و سرش را گذاشته روی زانوهایش؛ خوابش برده بود... خجالت کشیدم... رفتم عقب و دمِ در ایستادم و در زدم. از خواب پرید.بلند شد،آمد طرفم و روبوسی کردیم ، گفتم: چرا اینطور خوابیده بودید؟ گفت: دیشب نخوابیدم، ترسیدم برای نماز خواب بمونم؛ به کارهایش وارد بودم. برای نماز شب میخواست بیدار شود #شهیدعلی‌صیادشیرازی #شهداچه‌خوشگل‌بود‌بندگی‌کردناشون💚 #بسم‌اللــه‌مومـــن☺️✋ . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] 🍃🕯🍃🕯🍃 •|💕|• خیلی قشنگه... •|🍃|•در ساحل ماسه ای باهاش همراه شدم قدم میزدم. •|🍃|•بہ پشت سرم نگاه ڪردم جاهایی ڪــه از خوشی ها حرفــ زده بودیمــ دو ردپا بود و جاهایے ڪه از سختے‌ها حرفــ زده بودیمــ جای یڪــ ردپا بود •|🍁|•ازش پرسیدم: در سختےها ڪنارم نبودی؟ •|🌺|•گفت: آن ردپایے ڪه مےبینے من هستمــ؛ تو را در سختےها به دوش مےڪشیدم!! ✨خدایاااااااا بی نظیری😍😍😍 خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
[• 📿 •] . . ♢به بابام گفتم: میخوام زن بگیرم😍 چش غره ای😠 بهم رفت و گفت: "چقد درآمد داری...؟!" گفتم:"هعییی...سر جمع یه هشتصد نهصد تومنی میشه..."💵 ♢زد زیر خنده و گفت: "پاشو برو بچهههه... با هشتصد نهصد تومن میشه زندگی کرد آخهههه...؟😏 میخوای دختر مردمو بدبخت کنی...؟" گفتم : "اگه یه پولدار بیاد و بهتون بگه... واسه پسرت زن بگیر... امضا و تضمین📝 هم بده که... ماهانه خرج زندگیشو میدم... قبول میکنی...؟"🤔 ♢نذاشت حرف از دهنم بیفته...زودی گفت: "خب معلومه که قبول میکنم…!" گفتم: "آخه پدر مننن.. قربون اون شکل ماهت بشم من...❤" تو حرف و امضای🖊 یه پولدارو... که نه میشناسیش و نه میدونی چه جور آدمیه... قبول میکنی و... فقط و فقط... به پشتوانه اینکه قول داده زندگی پسرتو تأمین کنه🤝 ♢واسه بچه ت زن میگیری😶... ولی قربونش برم... ضمانت خدا رو قبول نمیکنی...؟"😧 انگار بهش برخورده بود... اخماش رفت تو هم و گفت: "یعنی چی…؟" گفتم:"خدا تو قرآنــ📖ـش گفته... ✨وَأَنکِحُواْالْأَیَامَي مِنکمُ‏ْ‌والصَّالِحِینَ‌مِنْ عِبَادِکمُ‏ وَإِمَائکُم إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَیُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ واللَّهُ وَاسِع عَلِیم…✨ (نور_۳۲)ْ ♢"اون وقت شما…...!!!!"🤦🏻‍♂ رفت تو فکر و هیچی نگفت... صبـ🌤ـح روز بعد به مامانم گفت: "به فکر یه عروس👰🏻 خوب واسه پسرت باش..." خلاااصههه تحقیق کردیم و... یه دختر مناسب و هم سطح خودمون پیدا کردیم. ♢ازدواجـ💍ـمون سر گرفت و الان... یه زندگی خوب و پُر از عشق رو کنار همسرم دارم.👫اگه اون موقع شنیده بودم خدا روزی رسونه☝️...الان با همه وجودم درکش میکنم💚 🤔 . . پاتوق نخبگـــان😌👇 [•⏳•] @Heiyat_Majazi