eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
شام غریبان حسین امشب است امشب است
اول درد و محن زینب است زینب است😭😭😭
شام غریبان حسین امشب است امشب است
۱۰ شب سینه زدی گریه کردی دیگه نا نداری
بگی شام غریبان حسین امشب است
قربون اون بچه هایی برم ... تو از اینجا بری خونه تحویلت میگیرن
مادرمیگه بچه ام برای حسین نوکری کرده اما قربون بچه هات برم تازه اواره شدن حسین😭😭😭
همه همراهی کنند
شام غریبان حسین امشب است امشب است اول درد و محن زینب است زینب است😭😭😭
طفل یتیمی ز حسین گم شده ساربان ساربان😭😭😭
قامت زینب ز الم خم شده ساربان ساربان😭😭😭
شام غریبان حسین امشب است امشب است اول درد و محن زینب است زینب است😭😭😭
حاجتم این است که تو ای ساربان ساربان
این شتران را تو به تندی مران ساربان ساربان😭😭😭
طفل یتیمی ز حسین گم شده ساربان قامت زینب ز غمش غم شده ساربان😭😭😭
نمی‌دانم امشب باید از کدام غربت گفت؛ چه روضه‌ای خواند؛ و مصیبت کدامین غریب را بازگو نمود.😭😭😭
آیا از بدن پاره پاره حسین علیه السلام بگوییم که عریان در گودال قتلگاه افتاده است؟ یا از بدن عباس علمدار که نه سر در بدن دارد و نه دست؟😭😭😭
آیا از علی اکبر بگوییم که صورت پیامبرگونش را بر نیزه برافراشته اند؟ یا از علی اصغر شش ماهه که اینک در گهواره خاکی خویش به خواب ابدی رفته؟😭😭😭 آیا از یاران حسین علیه السلام بگوییم که غریبانه در گوشه گوشه میدان جان باخته اند؟ یا از کودکان حسین علیه السلام که غم یتیمی و اسیری، یکجا بر آنان وارد شده است؟😭😭😭 از غریبی بگوییم یا از مظلومیت؟ از وفا بگوییم یا از پیمان‌شکنی ؟ از عطش بگوییم یا از آتش ؟ از عشق بگوییم یا از زینب ؟ خوب نامی بر قلم گذشت.. زینب…😭😭😭
آری! بگذار از زینب بگوییم ؛ که کربلا، از اینجا به بعد، از‌ آنِ زینب است و پیام کربلا، مرهون زینب😭😭😭
بگذار از زینب بگوییم و از رنج‌های زینب. از زینب و از غصه‌های زینب. از زینب و از قصه‌های زینب. از زینب و از حماسه‌های زینب؛ و از زینب و از دل زینب … و امان از دل زینب …😭😭😭
اما از کدامین غم زینب بگوییم ؟ از برادرانی که از دست داد؟ یا از برادرزادگانش که یک به یک به میدان رفتند و باز نگشتند؟ یا از پسرانش که جلوی چشمان گریانش ذبح شدند؟😭😭😭
اگر چه زینب «ام المصائب» است و از کودکی داغ‌های فراوان دیده ابتدا داغ بزرگ رحلت جدش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سپس مصیبت شهادت مادر جوان و در جوانی فرق شکافته پدرش علی علیه السلام را دیده است و سپس جگر پاره پاره برادر معصومش حسن مجتبی را… اما روزی مانند عاشورا نبود، و داغی مانند کربلا😭😭😭
قصه ی بی سر و سامانی من گوش کنید دوستان ، غصه ی تنهایی من گوش کنید گر چه این قصه ی پر غصه به گفتن نتوان نه به گفتن نتوان ، بلکه شنفتن نتوان دختر دخت نبی ، «امِ مصائب» نامم کرده لبریز ز غم ، ساقیِ گردون جامم صبر ، بی تاب شد از صبر و شکیباییِ من ناتوان شد خِرَد از درک و توانایی من باغبانم من و یک سر شده غارت باغم چرخ بگذاشته بس داغ به روی داغم نه که چون جد عزیزی چو پیمبر دادم پدر و مادر و فرزند و برادر دادم پیشِ من ، در پسِ در ، مادرِ من آزردند ریسمان بسته به مسجد ، پدرم را بردند😭😭😭
من هم اِستاده و این منظره را می دیدم مات و وحشت زده می دیدم و می لرزیدم بود در سینه هنوز آتش داغ مادر که فلک زهر دگر ریخت مرا سوخت جگر دیدم آن تاج سرم را که دو تا گشته سرش بسته خونِ سر او هاله به دورِ قمرش بعد از آن بود دلم خوش که برادر دارم به سرم سایه ی دو سرو صنوبر دارم غافل از آنکه غم و دردِ من آغاز شده به دلم تازه درِ غصه و غم باز شده رفت از دست حسن گشت دلم خوش به حسین شد مرا روح و روان ، قوت دل ، نور دو عین بعد از آن واقعه ی کرب و بلا پیش آمد راه جانبازیِ در راه خدا پیش آمد😭😭😭
حضرت زینب (س) از صبح تا عصر عاشورا، داغ پنج برادر، پنج برادرزاده، چهار پسرعمو و سه پسرش را مشاهده کرد و شهادت دهها تن دیگر از بستگان و یاران برادرش را دید ؛ و شاید اینها همه در برابر رنج اسیری و در به دری که تازه از امشب آغاز شد بسیار اندک بود …😭😭😭😭
روز طی گشت و نگویم که چه بر ما آمد شب جانکاه و غم افزا و محن زا آمد آن زمان کو که بگویم چه بدیدم آن شب خارها بود که از پای کشیدم آن شب چه بگویم چه شبی را به سحر آوردم کوه غم شد دل و چون کوه به پای استادم😭😭😭
چون جنگ به پایان رسید و رأس مطهر حسین علیه السلام را از بدن جدا کردند؛ به لباس‌های پاره پاره آن حضرت نیز رحم نکردند و عمامه، پیراهن، شلوار و کفشهای امام علیه السلام را ربودند. شخصی به نام «بحدل» نیز هجوم آورد تا انگشتر حضرت را بدزدد اما بر اثر شدت جراحات و متورم شده انگشتان، نتوانست آن را بیرون آورد، پس خنجر کشید و انگشت مبارک را برید و انگشتر را درآورد😭😭😭😭
یاحسین
بمیرم برای غربتت اقا بمیرم برای دل زینب😭😭😭😭
اسب امام، با سر و مویی خون آلود به سوی خیمه‌ها رفت. زنان و دختران اهل بیت علیه السلام با دیدن اسب خونین و بی‌سوار، فهمیدند که دیگر بی‌کس و یتیم شده‌اند و صدا به گریه و شیون بلند کردند. «ام کلثوم» خواهر امام علیه السلام فریاد کشید: «یا محمد! یا علی! یا جعفر! یا حسن! کجایید که ببینید با حسین چه کردند؟…» پس لشکر دشمن به سوی حرم پیامبر صلی الله علیه و آله حمله کردند. از یک سو این خیمه‌ها را آتش می‌زدند و از سوی دیگر هر آنچه می‌دیدند غارت می‌کردند. آنان حتی به حجاب زنان نیز رحم نمی‌کردند و لباس‌های بانوان اهل بیت علیه السلام را می‌کشیدند و می‌بردند. زنان و دخترکان، سربرهنه و هراسان، از خیمه‌ها فرار می‌کردند در حالیکه خار و خس بیابان، پایِ برهنه آنان را می درید…😭😭😭