🖤🌿
اسم سه ساله ارباب اومد
بانو رقیه خاتون س
امشب شب سوم محرمه
شبی که به اسم این بانوی عزیزه
🖤🌿
🖤🌿
میخوام دلاتون رو ببرم دمشق
پیش بانوی دمشق و عمه جان زینب
آماده اید؟
پس بسم الله
🖤🌿
🖤🌿
اسم رقیه که میاد
ناخودآگاه فکرا میره سمت خرابه شام
سمت غریبی عمه زینب
و دست تنهاییشون بین نامحرم ها
امان از دل زینبـ
🖤🌿
🖤🌿
همه اونایی که دلاتون واسه حضرت گرفته
میخوام یه چیزی بگم که اشکتون هم بریزه
🖤🌿
🖤🌿
میدونین چیه
اصلا اشکی که واسه حسین
واسه رقیه حسین
و کلا واسه شهدای کربلا ریخته میشه
حرمت داره
مقدسه
پاکه
از ته ته دله
🖤🌿
🖤🌿
هرحاجتی که داری
اگه میخوای توبه کنی
مریض داری
مشکلاتت زیاده
از گناهات خسته شدی دیگه
دنبال اروم شدن دلتی
بعد از حرفای من
یه سر برو دم خونه خدا
درش به روت بازه امشبـ
🖤🌿
🖤🌿
میگن
وقتی داشتن کاروان اسرا رو میبردن سمت خرابه شام
حضرت رقیه از کاروان عقب میمونن
🖤🌿
🖤🌿
کوچیک بودن دیگه بانو
پاها پر از آبله
لبا تشنه
دلش تنگ بابایی که سرش رو نیزه هاس
حتما
خسته بودن میخواستن استراحت کنن
شایدم از شتر افتادن
یا شایدم از شدت آبله ها نتونستن راه برن...
🖤🌿