eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
[• 👳🏻•] . .‍ ❌: آیا بهتر نبود که مانند مسیحیت اسلام نیز طلاق گرفتن را ممنوع و حرام اعلام می کرد! ✅ شبهه: در اناجیل کنونی حکم شدیدی درباره طلاق دیده می شود که نه شباهتی به احکام آسمانی و نه به قوانین حساب شده بشری دارد و با هیچ منطقی تطبیق نمی کند و آن حکم ممنوعیت مطلق طلاق است. در انجیل لوقا می خوانیم: « هر کس زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند زانی می باشد و هر کس زن مطلقه مردی را به نکاح خویش در آورد زنا کرده است » انجیل لوقا باب 16 جمله 18 نظیر همین حکم در انجیل مرقس و انجیل متی نیز آمده است؛ انجیل مرقس باب 10 جمله 11 انجیل متی باب 5 جمله 33 اما باید توجه کرد: بی تردید پیمان زنا شویی پیمان مقدسی است و باید کوشید که تا پایان عمر ادامه یابد اما بی شک ضرورت هایی پیش می آید که ادامه این پیمان قابل تحمل نیست و تولید انوع مفاسد یا ناراحتی های طرفین می کند؛ ما هرگز نمی توانیم اصرار کنیم که این پیمان در این موارد ادامه یابد هر چند تولید ناراحتی و مفسده کند به عنوان نمونه چند مورد رایاد آور می شویم: 1⃣در موارد ناسازگاری قطعی که روحیه زن و مرد به عللی چنان با هم اختلاف دارند که هیچ گونه امیدی به سازش آنها نیست و اگر علی رغم این عدم توافق آنها را به حکم اجبار وادار به زندگی زناشویی کنیم ممکن است اقدام به خود کشی یا فرار از خانه نمایند یا بیم آن برود که یکدیگر را نابود کنند . آیا در چنین فرضی که وقوع آن هیچ بعید نیست معقول است که آنها را به ادامه زناشویی مجبور کنیم اگر چه منتهی به این امور شود؟ آیا صحیح است که حق طلاق را در این موارد مطلقا از مرد سلب نماییم! 2⃣در موارد اضطرار مانند اینکه مرد و زن هر دو به علت عدم قدرت بر زندگی در یک محل ( به این ترتیب که مثلا مزاج یکی ایجاب می کند در منطقه گرم و خشک و دیگری در منطقه سرد و مرطوب زندگی کند ) یا شغل مرد به گونه ای است که جز در مناطقی که با وضع زن سازگار نیست نمی تواند بماند آیا در چنین مواردی می توان گفت زن و مرد مجبورند تا پایان عمر بر همان ازدواج سابق بمانند و اگر مرد اقدام به طلاق و ازدواج جدید کند زنا کرده است! 3⃣در مواردی که امراض غیر قابل علاج یا دیوانگی و جنون برای یکی از طرفین یا بیماری هایی که مانع هر گونه عمل جنسی است یا مفقود الاثر شدن یکی از زوجین پیش آید آیا می توان طرف دیگر را به حکم اجبار در زندان این ازدواج تا ابد محبوس کرد .ازدواجی که هیچ سودی ندارد و جز ضرر نتیجه ای از آن عاید نمی شود . اصولا اصرار بر ادامه زوجیت در این گونه موارد اغلب منجر به ارتکاب زنا می شود همان عملی که ترس از آن باعث جعل چنین حکمی شده زیرا بدیهی است کمتر کسی حاضر می شود یک عمر در چنین حالی به سر برد. امروزه نیز بسیاری از ملل مسیحی به حکم ضرورت زندگی این قانون را شکسته و در کشور خود طلاق را قانونی ساخته اند. مسیحیت در دنیای کنونی ، ایت الله مکارم شیرازی صـ51ـ . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] 🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃 ✨بہ نام خـــــداے علے✨ 😄 حکومت فقط مال خداست ☹️ حرف حقی که ازش به ناحق استفاده می کنن. ☺️ شده روزگار ما. همه میگن کمک به محرومین ولی آشوب راه می افته و حق اونا ضایع میشه. 📚|• . حکمت ۱۹۸ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_سی_و_پنج مامان گلم... چرا اينقدر گرفتهست؟ناخودآگاه دوباره يا
[• 📚•] به اون آقاي محترمي که اومده سراغت بگو، همون حرفي که بار اول گفتم... تا برنگردي من هيچ جا نميرم. نه سوميش، نه چهارميش، نه اوليش، تا برنگردي من هيچ جا نميرم.اينو گفت و دستش رو از توي دستم کشيد بيرون! اون رفت توي اتاق، من کيش و مات وسط آشپزخونه... تازه مي فهميدم چرا علي گفت من تنها کسي هستم که مي تونه زينب رو به رفتن راضي کنه. اشک توي چشمهام حلقه زد! پارچ رو برداشتم و گذاشتم توي يخچال... ديگه نتونستم خودم رو کنترل کنم...-بي انصاف، خودت از پس دخترت برنيومدي! من رو انداختي جلو؟ چطور راضيش کنم وقتي خودم دلم نمي خواد بره؟براي اذان از اتاق اومد بيرون که وضو بگيره. دنبالش راه افتادم سمت دستشويي، پشت در ايستادم تا اومد بيرون... زل زدم توي چشمهاش، با حالت ملتمسانهاي بهم نگاه کرد. التماس مي کرد حرفت رو نگو... چشمهام رو بستم و يه نفس عميق کشيدم... -يادته2سالت بود تب کردي...سرش رو انداخت پايين... منتظر جوابش نشدم.-پدرت چه شرطي گذاشت؟ هر چي من ميگم، ميگي چشم...التماس چشمهاش بيشتر شد... گريهاش گرفته بود...-خب پس نگو... هيچي نگو... حرفي نگو که عمل کردنش سخت باشه... پرده اشک جلوي ديدم رو گرفته بود...-برو زينب جان... حرف پدرت رو گوش کن! علي گفت بايد بري.و صورتم رو چرخوندم... قطرات اشک از چشمم فرو ريخت. نميخواستم زينب اشکم رو ببينه... تمام مقدمات سفر رو مامور دانشگاه از طريق سفارت انجام داد... براش يه خونه مبله گرفتن؛ حتی گفتن اگر راضي نبوديد بگيد براتون عوضش مي کنيم. هزينهزندگي و رفت و آمدش رو هم دانشگاه تقبل کرده بود...پاي پرواز به زحمت جلوي خودم رو گرفتم، نمي خواستم دلش بلرزه، با بلند شدن پرواز اشکهاي من بيوقفه سرازير شد. تمام چادر و مقنعهام خيس شده بود...بچه ها، حريف آرام کردن من نمي شدن. 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_سی_شش به اون آقاي محترمي که اومده سراغت بگو، همون حرفي که ب
[• 📚•] نماينده دانشگاه براي استقبالم به فرودگاه اومد، وقتي چشمش بهم افتاد، تحير و تعجب نگاهش رو پر کرد. چند لحظه موند! نميدونست چطور بايد باهام برخورد کنه... سوار ماشين که شديم اين تحير رو به زبان آورد...-شما اولين دانشجوي جهان سومي بوديد که دانشگاهبراي به دست آوردن شما اينقدر زحمت کشيد... زيرچشمي نيم نگاهي بهم انداخت...-و اولين دانشجويي که از طرف دانشگاه ما با چنين حجابي وارد خاک انگلستان شده...نميدونستم بايد اين حرف رو پاي افتخار و تمجيد بگذارم! يا از شنيدن کلمه اولين دانشجوي مسلمان محجبه،شرمنده باشم که بقيه اينطوري نيومدن؛ ولي يه چيزي رو ميدونستم، به شدت از شنيدن کلمه جهان سوم عصباني بودم. هزار تا جواب مودبانه در جواب اين اهانتش توي نظرم مي چرخيد؛ اما سکوت کردم. بايد پيش از هر حرفي همه چيز رو ميسنجيدم و من هيچي در مورد اون شخص نميدونست ...ممن رو به خونهاي که گرفته بودن برد. يه خونه دوبلکس، بزرگ و دلباز با يه باغچه کوچيک جلوي در و حياط پشتي. ترکيبي از سبک مدرن و معماري خانههاي سنتي انگليسي... تمام وسايلش شيک و مرتب... فضاي دانشگاه و تمام شرايط هم عالي بود. همه چيز رو طوري مرتب کرده بودن که هرگز؛ حتی فکر برگشتن به ذهنم خطور نکنه؛ اما به شدت اشتباه مي کردن! هنوز نيومده دلم براي ايران تنگ شده بود. براي مادرم، خواهر و برادرهام، من تا همون جا رو هم فقط به حرمت حرف پدرم اومده بودم. قبل از رفتن، توي فرودگاه از مادرم قول گرفتم هر خبري از باباشد بلافاصله بهم خبر بده. خودم اينجا بودم دلم جا مونده بود، با يه علامت سوال بزرگ... -بابا... چرا من رو فرستادي اينجا؟! دوره تخصصي زبان تموم شد و آغاز دوره تحصيل و کار در بيمارستان بود.اگر دقت مي کردي مشخص بود به همه سفارش کرده بودن تا هواي من رو داشته باشن، تا حدي که نماينده دانشگاه، شخصا يه دانشجوي تازه وارد رو به رئيس بيمارستان و رئيس تيم جراحي عمومي معرفي کرد. جالبترين بخش، ريز اطلاعات شخصي من بود... همه چيز، حتي علاقه رنگي من! اين همه تطبيق شرايط و محيط با سليقه و روحيات من غيرقابل باور و فراتراز تصادف و شانس بود. از چينش و انتخاب وسائل منزل تا ترکيب رنگي محيط و گاهي ترس کوچيکي دلم رو پر مي کرد! 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... ‌ [•📙•] @Heiyat_Majazi
[• 💕 •] . . ☺️:🌷 /نمـٰازشَب‌درخݪوټ/ عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلي الله عليه و آله قالَ: صَلاةُ التَّطَوُّعِ حَيْثُ لايَراهُ مِنَ النّاسِ اَحَدٌ مِثْلُ خَمْسٍ وَعِشْرِينَ صَلاةً حَيْثُ يَراهُ النّاسُ. رسول اكرم{ص} فرمود: نماز مستحبى كه كسى از مردم، نمازگزار را نبيند برابر با بيست و پنج نماز است در جايیڪه مردم او را مى بينند. 💚✋ ☺️:🌷 . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
【• •】 . . ‌‌ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ •اگه زمین خوردی حتما به زمین خوردن نیاز داشتی☺️✋• ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀⠀ ⠀ ⠀ ⠀⠀ ⠀⠀⠀ོ ⠀ ⠀ ✋ . . | |💚 😌☝️ [•🗣•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 /🍃/یوسفت گر یوسفِ زهرا بُوَد نیکوتر است. /🍃/در میان عاشقان او از همه عاشق‌تر است خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
📚|ختم قران امروز ارسال تعـداد به آے دی☺️👇 •📮• @F_Delaram_313 تعداد صفحات • ۱۷۰ • هر روز میزبان فرشته ها😇👇 [💌🍃••] @heyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
°💌| #جارچے |💌° یه #بسیجی بن بست براش معنا نداره😄 جو طرح ولایت خیلی روشون اثر گذاشته احسنت ☺️ 🎯
°💌| |💌° من میخواستم برم عضو بسیج مسجد بشم بعد رفتم گفتن برو دنباله خانومه x بعد خانوم x رو پیدا کردم به سختی بعد خانومه x گفت باید بری پیش خانوم z بعدم اشاره کرد به انتهای مسجد این مسجدی که میگم معروفه و به شدت بزرگ بعد رفتم جلو هی با خودم میگفتم خدا این خانومهz دیگه کیه؟ به کی اشاره کرد؟ خلاصه همینطور گیج داشتم دور خودم میچرخیدم رسیدم به انتهای مسجد با حاله زار به یک خانومی که ایستاده بود گفتم وای خانوم شما این خانومه z رو میشناسید، خانومم یه لبخند ملیح زد☺️ و گفت خودمم. بعد منم😬 گفتم عه سلام خانوم فلانی گفتند بنده برای عضویت باید با شما صحبت کنم ایشونم همینطور با همون لبخند گفتند بله بیا این فرم رو پر کن برای تکمیل کردن فرم باید عکس و کپی شناسنامه میبردم که همراهم نبود منم گفتم فردا شب میارم، خلاصه ما رفتیم خونه و دیگه پیش نیومد که بریم چند روز بعدش دیدم تلفن خونه زنگ میخوره منم رفتم جواب دادم: خانوم z گفتند خانوم m شما هنوز داری مدارک میاری دیگه 😅 منم با یه دنیا خجالت گفتم 😬 ببخشید نشد و اینا که وسط حرفم خانومz گفتند حالا من با خودت کار ندارم با مادرت کار دارم. منم که اصلااا نفهمیدم چیکار…😌 بله و خانوم z که گیجی بنده رو دیده بودند و بعدم اینکه ساداتم بنده رو برای آقا زادشون خواستگاری کردند و این شد که هنوز که هنوزه من مدارکمو نرفتم کامل کنم😬 پ.ن: ایشون که خیلی دمشونگرم😅 زود به دل مادرشوهرجان نشستن بعله بسیج مسبب چنین کارایی هم میشه مجردان بشتابید😉 🎯: @DokhtarAbani (پُڵِ ٱِرټڀٱطے٘) •°•°•°•°•° اینجا پاتوق بچه هیئتیا👇 داش مشتیاے مجازے☺️ (هَیئَـ✌ـتِ مَجــاَزے) 🍃▪️: @Heiyat_Majazi
Majid Banifatemeh - Roze Behshtam Be Roze To Madyone (128).mp3
2.65M
🎧🍃 🍃 [• #نوحه_خونے🎤•] . . 💞جانم به علی 💗جانم به حســن ❤️ای جانم به حسین #سید‌مجید‌بنی‌فاطمه . . متفاوت بشنویــد🙂👇 @Heiyat_Majazi 🍃 🎧🍃
[• 👳🏻•] .‍ . ❌: آیا فردوس فقط جای انسان‌های کامل و شرط ورودش دعا، سینه‌زنی و زیارت است؟ ✅ کوتاه: ⬅️ خداوند متعال، پیامبر اعظم را فرستاد و به همراه او کتاب و میزان نازل نمود، و همه چیز را [به ویژه در مورد حیات اخروی، بهشت و جهنمش ] دقیقاً بیان داشت، تا کسی سر خود معاد برپا نکند؛ – خودش را ربّ و داور قیامت خود و دیگران ننماید؛ – خودش و آنان را که دوست دارد به بهشت حواله ندهد؛ – هر که را خودش نمی‌پسندد را لایق جهنم نداند؛ و خلاصه آن که خود را از نگاه ژورنالیستی، احساسی، شعاری و ... بر حذر دارد؛ چرا که معاد حقیقت دارد و امر بسیار جدی است. ⬅️ برخی هم دوست دارند که بهشت بروند و هم حال و حوصله‌ی عبادت و اطاعت ندارند، لذا با بندگان خدا بر سر این که چه کسانی به بهشت می‌روند، دعوا و جدال راه می‌اندازند؛ چنان که گویی بهشت نتیجه ظفر در این جدال‌های لفظی و تخیلات است! ⬅️ بهشت را جایگاه بندگان خود قرار داد، یعنی کسانی که او را می‌شناسند و باور دارند – کسانی که او را دوست دارند – کسانی که او را با اطاعت "عبادت" می‌کنند. ⬅️ و جهنم را جایگاه ناباوران و نافرمانان قرار داد و به صراحت بیان نمود: «کسانی که دین خدا و دینداران را مسخره می‌کنند نیز به بهشت نمی‌روند». ⬅️ اساس را بر "محبت" قرار داد و بندگانش را در دنیا و آخرت، بر همین اساس تقسیم نمود و هر کس را با محبوبش محشور می‌کند. . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
°💌| #جارچے |💌° من میخواستم برم عضو بسیج مسجد بشم بعد رفتم گفتن برو دنباله خانومه x بعد خانوم x رو
°💌| |💌° بعد سلبریتی ها میگن چرامردم مارو مسخره میکنن خب همین کارا رو میکنید دیگه😐 فرزندم براش سوال شد😄 استغفرالله 🎯: @DokhtarAbani (پُڵِ ٱِرټڀٱطے٘) •°•°•°•°•° اینجا پاتوق بچه هیئتیا👇 داش مشتیاے مجازے☺️ (هَیئَـ✌ـتِ مَجــاَزے) 🍃▪️: @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] 🍃🌹🍃🌹🍃 ✨بہ نامـ خـــــداے علے✨ 😒 خیلی پولدارن حالا انگار!! بزک می کنن!! 🙂 چیکار کردن مگه؟ غیر از اینکه سر به زیر میان و میرن. 🙂 دارن عفت به خرج میدن. حالا اگه شما به نظرت زینت دادنه به خاطر اینه که: عفاف زینت فقراست. 📚|• . حکمت ۶۸ مطابق با ترجمه ☺️ شماره دقیق حکمت رو بعدا اضافه می کنم. ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوره 👈 مائده آیه 👈 92 🍂 وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ 🍂 احْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّما عَلی 🍂 رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبِینُ و خدا را اطاعت کنید و پیامبر را فرمانبردار باشید و(از نافرمانی) بپرهیزید.پس اگر روی گردان شدید (و اطاعت نکردید)بدانید که وظیفه ی رسول ما تنها ابلاغ آشکار است. 🍃 تفسیــر 🍃 1⃣فرمان های حکومتی رسول خدا صلی الله علیه و آله همانند فرمان های الهی، اطاعتش واجب است. 2⃣از خطر سرپیچی فرمان خدا و رسول بترسیم. 3⃣انسان در انتخاب راه،آزاد است. 4⃣با تخلّف و روی گردانی،به کسی جز خود لطمه نمی زنیم. . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] 🍃🌹🍃🌹🍃 ☺️مثلا یه تسبیح برداری، هی قربون صدقه اش بری تاخوابت ببره ؛😴 عَبْدکَ فِداکْ... عَبْدکَ فِداک.. عَبْدکَ فِداک 💔 خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
°💌| #جارچے |💌° بعد سلبریتی ها میگن چرامردم مارو مسخره میکنن خب همین کارا رو میکنید دیگه😐 فرزندم
°💌| |💌° ایشون عاشق دلخسته تشریف دارن😅 خداقوت میگم به کاروانی که قراره ایشون راهنماشون باشن😅 احسنت به این با اعتماد بنفس بالا☺️ 🎯: @DokhtarAbani (پُڵِ ٱِرټڀٱطے٘) •°•°•°•°•° اینجا پاتوق بچه هیئتیا👇 داش مشتیاے مجازے☺️ (هَیئَـ✌ـتِ مَجــاَزے) 🍃▪️: @Heiyat_Majazi
[• 👜•] . . من دنبال ✌️ هستم... 😎..... حقوق زن👱🏻‍♀ و مرد👨🏻. . . گفتم: اگر که این همه جنجال بر سرش بوده و ههست، مناسب نیست و مضراتش بیشتر از فوایدش هست😒 پس چه جوری باید به بچه ابتدایی آموزش جنسی داد⁉️ گفت: آموزش جنسی برای بچه های ابتدایی این نیست که همه چیز را به او توضیح دهیم بلکه فقط باید بهش بگیم، چطورے از خودت کن و بفهمه که یک اموری فقط مخصوص خودش هست. گفتم: چه جایگزینے برای درمورد آموزش دارین⁉️😏 گفت: این ضعف آموزش و پرورش ماست که هنوز در این زمینه با افراد متخصص مشورت نکرده و در این حوزه پروتکل مخصوص را ایجاد نکرده‼️....😑 ما باید سیاست و برنامه ریزی داشته باشیم که نداریم و متأسفانه صورت مسأله رو پاک میڪنیم و این پاک ڪردن صورت مسأله نه تنها چیزی رو عوض نمیکنه بلکه فقط اوضاع رو بدتر میکنه. گفتم:😯😞 گفت: مثلا میگن 30% خانمهای در ڪودڪی توسط محارمشون مورد قرار گرفتن.😓 چـــرا مــا نباید جلوی فامیـــلمون که به زور میخوان بگیرن بچه مـــا رو ببـوسند یا بغل کنند رو بگیریم⁉️‼️ ✅ . . یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇 [•👒•] @heiyat_majazi
shamim.mehrab91.wav
503.1K
📱🍃 •[ #ڪد_عاشقــے☎️ ]• 💞🍃 تو از تبار بهــــارے چگونه بـے تو بمانم . . . همــراه اول ⬅️ ارسال کد 63711 به شماره ۸۹۸۹ ایراݩــسل⬅️ ارسال کد 4416162 بہ شماره۷۵۷۵ رایتــل⬅️ ارسال کد on4001440 بہ شماره ۲۰۳۰ 📱🍃 @heiyat_majazi
[• 👳🏻•] . . ❌: آیا پیامبر اسلام در برخی نبردها، مسلمانان را تشویق می‌کردند که شما بروید و بعد از پیروزی، دشمن را به اسارت گرفته و خود نمایید؟ ✅ شبهه: 1⃣آنچه در پرسش آمده، برگرفته از تفاسیر و روایاتی در ذیل آیه 49 سوره توبه است این نقل که خود پیامبر اسلام(ص) چنین موضوعی را برای تشویق مسلمانان مطرح کرده باشد، برگرفته از روایتی ضعیف است که مفسرانی چون طبرسی آن‌را با عنوان «قیل = گفته شده» نقل کرده است که در اصطلاح حدیث‌شناسی، نقل با عنوان «قیل» نشان از تضعیف راوی و یا نادرست بودن نقل دارد. 2⃣ضمن این‌که این نقل مورد پذیرش همه مفسران نبوده، تا آنجا که برخی چنین سخنی را نسبت به پیامبر(ص) بعید و باطل می‌دانند. 3⃣ اما آنچه مفسران بسیاری به نقل آن پرداخته‌اند؛ این است که زمانی که پیامبر اسلام(ص) مسلمانان را به غزوه تبوک فراخواندند، جدّ بن قیس رهبر منافقان خدمت حضرتشان آمد و گفت: مرا از این نبرد معذور دار؛ زیرا من شیفته زنانم و می‌ترسم که با مشاهده زنان رومی مرتکب گناه شوم! تفسیر الکاشف، جـ4ـ، صـ52ـ، 4⃣بر این اساس، آنچه در شأن نزول این آیه نقل شده، آن است که پیامبر اسلام(ص) از یکی از سرکردگان منافقان مدینه به نام جدّ بن قیس می‌خواهند که در جهاد با رومیان شرکت کند، اما او اینگونه بهانه می‌آورد: اگر به جنگ رومیان بیایم در برابر دختران و زنان زیبایشان تاب مقاومت نداشته و اگر با آنان زنا کردم دیگر گناهى بر من نیست، بلکه گناهش بر عهده توست که مرا بدان سرزمین می‌بری! این معنا از جمله «وَ لا تَفْتِنِّی» (مرا دچار فتنه مکن) استنباط می‌شود، و این فرد نسبت فتنه را به پیامبر اسلام می‌دهد! اما خداى متعال در جواب این بهانه‌ واهی می‌فرماید: «منافقان با همین رفتارهایشان در فتنه سقوط کرده‌اند»؛ یعنى اینها به خیال خودشان از فتنه احتمالى احتراز می‌جویند در حالی‌که سخت در اشتباه‌اند، و غافل‌اند از این‌که کفر و نفاقی که دارند، و این‌که به پیامبر می‌گویند ما را دچار فتنه مکن، حکایت می‌کند که همین اکنون گرفتار فتنه‌اند. و غافل‌اند از این‌که شیطان آنان را در فتنه افکنده و فریب داده و دچار هلاکت کفر و ضلالت و نفاق ساخته است. المیزان، جـ9ـ، صـ305ـ 5⃣همانگونه که مشاهده می‌کنید، در نقلی که بیشتر مفسران بدان اشاره کرده‌اند، این تنها یک منافق است که به این موضوع پرداخته و اینگونه نبود که پیامبر(ص) برای تشویق مسلمانان، سخن از کنیزان رومی بر زبان آورند. . . ⛔️ 🍃 هیچ شبهـه‌اےبے پاسخ نمونده😉👇 [•📖•] @Heiyat_Majazi
[• (ع)☀️ •] 🍃🌹🍃🌹🍃 ✨بہ نامـ خـــــداے علے✨ 🤔 من دارم به این فکر می کنم که چرا اماما رو واسطه قرار میدیم؟؟ 🙂 چون واسطه ها بال و پر فرد درخواست کننده هستن. 📚|• . حکمت ۶۳ مطابق با ترجمه ⛔️ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇 [•✍•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_سی_هفت نماينده دانشگاه براي استقبالم به فرودگاه اومد، وقتي چ
[• 📚•] حالا اطلاعات علمي و سابقه کاري... چيزي بود که با خبر بودنش جاي تعجب زيادي نداشت، هر چي جلوتر ميرفتم حدس هام از شک به يقين نزديکتر ميشد؛ فقط يه چيز از ذهنم مي گذشت... - چرا بابا؟ چرا؟ توي دانشگاه و بخش، مرتب از سوي اساتيد و دانشجوها تشويق مي شدم و همچنان با قدرت پيش مي رفتم و براي کسب علم و تجربه تالش مي کردم. باالخره زمان حضور رسمي من، در اولين عمل فرارسيد... اون هم کنار يکي از بهترين جراحهاي بيمارستان. همه چيز فوق العاده به نظر مي رسيد... تا اينکه وارد رختکن اتاق عمل شدم... رختکن جدا بود؛ اما آستين لباس کوتاه بود، يقه هفت ورودي اتاق عمل هم براي شستن دستها و پوشيدن لباس اصلي يکي. چند لحظه توي ورودي ايستادم و به سالن و راهروهاي داخلي که در اتاقهاي عمل بهش باز مي شد نگاه کردم... حتي پرستار اتاق عمل و شخصي که لباس رو تن پزشک مي کرد، مرد بود... برگشتم داخل و نشستم روي صندلي رختکن... حضور شيطان و نزديک شدنش رو بهم حس مي کردم... - اونها که مسلمان نيستن. تو يه پزشکي، اين حرفها و فکرها چيه؟ براي چي ترديد کردي؟ حاال مگه چه اتفاقي ميافته! اگر بد بود که پدرت، تو رو به اينجا نمي فرستاد خواست خدا اين بوده که بياي اينجا... اگر خدا نمي خواست شرايط رو طور ديگهاي ترتيب ميداد، خدا که ميدونست تو يه پزشکي؛ ولي اگر االن نري توي اتاق عمل ميدوني چي ميشه؟ چه عواقبي در برداره؟ اين موقعيتي رو که پدر شهيدت برات مهيا کرده، سر يه چيز بي ارزش از دست نده. شيطان با همه قوا بهم حمله کرده بود. حس مي کردم دارم زير فشارش له ميشم! سرم رو پايين انداختم و صورتم رو گرفتم توی دستم... - بابا! تو يه مسلمان شهيد دختر مسلمان محجبه ات رو... من رو کجا فرستادي؟ آتش جنگ عظيمي که در وجودم شکل گرفته بود وحشتناک شعله مي کشيد. چشم هام رو بستم... - خدايا! توکل به خودت! يازهرا دستم رو بگير... از جا بلند شدم و رفتم بيرون. از تلفن بيرون اتاق عمل تماس گرفتم... پرستار از داخل گوشي رو برداشت... از جراح اصلي عذرخواهي کردم و گفتم شرايط براي ورود يه خانم مسلمان به اتاق عمل، مناسب نيست و. 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_سی_هفت حالا اطلاعات علمي و سابقه کاري... چيزي بود که با خبر
[• 📚•] از دید همه این یه حرکت مسخره و احمقانه بود؛ اما من آدمي نبودم که حتي براي يه هدف درست از راه غلط جلو برم؛ حتی اگر تمام دنيا در برابرم صف بکشن. مهم نبود به چه قيمتي... چيزهاي باارزش تري در قلب من وجود داشت. ماجرا بدجور باال گرفته بود. همه چيز به بدترين شکل ممکن دست به دست هم داد تا من رو خرد و له کنه. دانشجوها سرزنشم مي کردن که يه موقعيت عالي رو از دست داده بودم، اساتيد و ارشدها نرفتن من رو يه اهانت به خودشون تلقي کردن و هر چه قدر توضيح ميدادم فايدهاي نداشت. نميدونم نمي فهميدن يا نمي خواستن متوجه بشن... دانشگاه و بيمارستان هر دو من رو تحت فشار دادن که اينجا، جاي اين مسخره بازيها و تفکرات احمقانه نيست و بايد با شرايط کنار بيام و اونها رو قبول کنم. هر چقدر هم راهکار براي حل اين مشکل ارائه مي کردم فايده اي نداشت. چند هفته توي اين شرايط گير افتادم... شرايط سخت و وحشتناکي که هر ثانيهاش حس زندگي وسط جهنم رو داشت. وقتي برمي گشتم خونه تازه جنگ ديگهاي شروع مي شد. مثل مردهها روي تخت مي افتادم؛ حتی حس اينکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم. تمام فشارها و درگيري ها با من وارد خونه مي شد و بدتر از همه شيطان کوچک ترين لحظه اي رهام نمي کرد. در دو جبهه مي جنگيدم... درد و فشار عميقي تمام وجودم رو پر مي کرد! نبرد بر سر ايمانم و حفظ اون سخت تر و وحشتناک بود. يک لحظه غفلت يا اشتباه، ثمره و زحمت تمام اين سالها رو ازم مي گرفت. دنيا هم با تمام جلوه اش جلوي چشمم بالا و پايين مي رفت. مي سوختم و با چنگ و دندان، تا آخرين لحظه از ايمانم دفاع مي کردم... حدود ساعت 2 باهام تماس گرفتن و گفتن سريع خودم رو به جلسه برسونم... پشت در ايستادم. چند لحظه چشمهام رو بستم. بسم الله الرحمن الرحيم... خدايا به فضل و اميد تو... در رو باز کردم و رفتم تو... گوش تا گوش، کل سالن کنفرانس پر از آدم بود. جلسه دانشگاه و بيمارستان براي بررسي نهايي شرايط، رئيس تيم جراحي عمومي هم حضور داشت. پشت سر هم حرف مي زدن... يکي تندتر، يکي نرم تر، يکي فشار وارد مي کرد، يکي چراغ سبز نشون مي داد. همه شون با هم بهم حمله کرده بودن و هر کدوم، لشکري از شياطين به کمکش اومده بود وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار و هر لحظه شديدتر از قبل... پليس خوب و بد شده بودن و همه با يه هدف... يا بايد از اينجا بري يا بايد. شرايط رو بپذيري... 🖊:نقل از همسر وفرزند شهید ... [•📙•] @Heiyat_Majazi
[• 💕 •] . . ••نَمـٰآزِشَبْ/♡ /💛/ آیت الله حق‌شناس قدّس‌سرّه.. یڪے از سفارشات حضرت آیت الله حق‌شناس ره همواره در رابطه با بود و مے‌فرمودند که من سوره‌ی ذاریات را خیلی دوست دارم چون "بالاسحار هم یستغفرون" دارد و این شعر حافظ را بسیار مے‌خواندند: ♡|🌹 دلا بسوز که سوز تو کارها بکند نیاز نیمه شبی دفع صد بلا بکند طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک چو درد در تو نبیند که را دوا بکند🌹|♡ منبع: 💚 . . یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇 [•🍃⏰•] @heiyat_majazi
[• ☎️ •] . . ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ سوره 👈 مائده آیه 👈 93 🍂 لَیْسَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا 🍂 الصّالِحاتِ جُناحٌ فِیما طَعِمُوا إِذا 🍂 مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ 🍂 ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا 🍂 وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ بر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،در آنچه(قبل از تحریم شراب) خورده اند باکی نیست،هر گاه که اهل پروا و ایمان و کارهای شایسته باشند.سپس(از محرّمات) پرهیز نمایند(و به تحریم آن)ایمان آورند و آنگاه(نیز از حرام) بپرهیزند و کار نیک کنند و خداوند نیکوکاران را دوست دارد. 🍃 تفسیــر 🍃 1⃣خلاف های پیشین مؤمنان به شرط عدم تکرار و رعایت تقوا در آینده،قابل عفو و بخشش است. 2⃣اگر بعد از شنیدن حکم الهی باز هم گناه کنند خداوند بر گناهان قبلی هم مؤاخذه می کند. . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 [•💚•] @heiyat_majazi
[• ☺️ •] ‼️ 👈شخصی به قصد تحقیر کردن، مورچه ای🐜 را با انگشت فشار داد 🐜مورچه خندید و گفت: ای انسان نباش که تو در قبرت برای من وعده غذایی بیش نیستی . . خــدا رو احساس ڪن👇 [•🕊•] @Heiyat_Majazi