[• #خانمےڪه_شماباشے👜•]
.
.
عِشق نہ تہ مےڪشد و نہ تمام مےشود .
بہ خیال آنڪہ نوبت بہ شما نمےرسد ، عقب میمانید ، سرخوُردھ میشوید ، سراغش نروید!
بگذارید عِشق با پاے خودش بیاید بنشیند وسط احوال خوبتان!😍👌
مثلِ مزه مزه ڪردن تلخےِ شڪلات داغ زمانے ڪہ در ایوان ڪافہ مورد علاقہ تان نشستہ اید و باران تق و تق بہ شیروانے اش میزند!
.
زمانے ڪہ رهایتان ڪرده اند ، موریانہ افتادھ بہ روحتان فرصت مناسبے براے پذیرایے از عِشق نیست!!
آدمے ڪہ احساس تنهایے میڪند ، بخشے از زندگے اش را شڪستھ روے اب مےبیند ، نمیتواند نیمہ خیالش را پیدا ڪند! جانِ زخمے بہ دنبال مسڪن میگردد نہ عشق! 😔
احساس وابستگے ، عاداتِ روزمرھ ، دالانے براے فرار از تنهایے ، تمامشان زود گذر است ڪہ مےتوانید در رفیقتان هم دنبالش بگردید! اگر همین حالا ڪہ این متن را میخوانید ، دلتنگے گلویتان را براے ڪسے ڪہ نیست فشار میدهد . اگر مشغول دست ڪشیدن روی عڪسهایش هستید و بہ خیالتان مفلوڪ و درمانده اید . هر احساسے ڪہ نسبت بہ آدم جدید بدود بہ جانتان عشق نیست! احساس پناه بردن است ...
نوعے نشان دادن خودتان بہ آدم قبلے ڪہ میتوانید بدون او هم زندگے ڪنید .😐 زندھ اید نفس میڪشید. در چنین روزهایے دندان روے جگرِ بےهوا پریدنتان بگذارید . صبر ڪنید ...
زمانے دست عشق را بگیرید ڪہ صبح ها انگیزھ ڪافے براے لبخند زدن داشتہ باشید. ازتنهایـے لذت میبرید ، با دوستانتان بہ سفر میروید . اعتماد بہ نفس دارید و قوے در ڪوچہ پس ڪوچہ های شهر قدم میزنید! اگر هیچ رویایے ، هدفے براے روزهاے بعد ، سالهاے دورتان ندارید و منتظر هستید ڪسے بیاید و برایتان رویا ببافد سخت در اشتباهید! عِشق تنها مهمانِ گلدانے میشود ڪہ خاڪش جان زندگے بخشیدن داشتہ باشد...باور ڪنید!😇
نویسنده:
#میم_سادات_هاشمی
[ ✅ڪپے متن بدون ذڪر نام نویسنده مورد رضایت نیست و شرعا حرام است...خود را مدیون نڪنید.]
.
.
یہ عالمہ نڪتہ ،جانمونے😍👇
[•👒•] @heiyat_majazi
•💚•
#خادممجازے
به نیابتاز بندهےخدآیے
که گره از مشکلاتشون برداشته شه
و همچنین حاجتروایےشون امضابشه
میخواییم با خلوصنیت #دعاےتوسلے برا ایشون و همچنین همه ی مشکل داران بخونیم..
•• تو این امر سهیم باشید که قطعا نادیده گرفته نمیشه و اجرتون محفوظ عندالله ست..
همه دمِ اذان مغرب
دعای توسل بخونیم..💔
هربزرگواری که میخونه
به این ایدی پیام بده:👇
@khadem_eshgh
•💚•
📚|ختم قران امروز
ارسال تعـداد #صفحات به آے دی☺️👇
•📮• @F_Delaram_313
تعداد صفحات
• ۳۰۳ •
هر روز میزبان فرشته ها😇👇
[💌🍃••] @heyat_majazi
[• #منبر_مجازے📿 •]
.
.
گاهی فکر می کنم
بعضی ها هم هستند
که خدا به آنها می گوید
من غیر از تو کسی را ندارم
من لی غیرک بنده ام…
#خوش_به_حالشون (:
.
.
پاتوق نخبگـــان😌👇
[•⏳•] @Heiyat_Majazi
[• #نھج_علے(ع)☀️ •]
🍃🌹🍃🌹🍃
✨بہ نامــ خـــــــــداے علے✨
☹️ اصلا خوب نیستاا
😒 چی خوب نیست ؟
☹️ این سِیلی که تو راهه.
😒 یعنی چی؟؟
☹️ منظورم سیل لجاجته که پل
#تدبیر و سُست می کنه.
📚|• #نهج_البلاغه. حکمت ۱۷۹
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
#ڪپے⛔️
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😌👇
[•✍•] @heiyat_majazi
[• #ترکش_خنده 😂 •]
محمد قوچانے به عارف اعتراض
ڪرده ڪه چرا اصلاح طلبان رو براے
ثبت نام در انتخابات تشویق نڪردے؟😐
بزرگوار!
مشڪل از عارف نیست،
مشڪل از دولت روحانیه ڪه
اونچنون رسوایے براے اصلاحات به بار آورده ڪه بجز سنگ پاهایے نظیر
مطهرے و ڪواڪبیان و صادقے
بقیه اصلاً روشون نمیشه اسم
انتخابات رو بیارن😂!
سیاست طنز رو اینجا بخون😂👇
[•🎈•] @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
❌ فوری فوری 🔔 🔺عکس منتشر شده از اولین واکنش #حسن_روحانی پس از افزایش قیمت بنزین! که فقط در کانال
با همین جمعه خبر دار شده که بنرین گرون شده!😱😱😱😱😱
هیئت مجازی 🚩
[• #قصه_دلبرے📚•] #بدون_تو_هرگز #قسمت_چهل_و_پنج و از اتاق رفتم بيرون... برنامه جديد رو که اعلام ک
[• #قصه_دلبرے📚•]
#بدون_تو_هرگز
#قسمت_چهل_و_شش
چند لحظه بهش نگاه کردم. با ديدن نگاه خسته من ساکت شد، از جا بلند شدم و بدون اينکه چيزي بگم از سالن رفتم بيرون... خسته تر از اون بودم که حتي بخوام چيزي بگم. سرماي سختي خورده بودم، با بيمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامهام رو عوض کنن. تب بالا، سردرد و سرگيجه... حالم خيلي خراب بود. توي تخت دراز کشيده بودم که گوشيم زنگ زد... چشمهام مي سوخت و به سختي باز شد. پرده اشک جلوي چشمم نگذاشت اسم رو درست ببينم. فکر کردم شايد از بيمارستانه؛ اما دايسون بود... تا گوشي رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن... -چه اتفاقي افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نيست...گريهام گرفت. حس کردم ديگه واقعا الان ميميرم، با اون حال، حالا بايدحالم خرابتر از اين بود که قدرتي براي کنترل خودم داشته باشم.-حتي اگر در حال مرگ هم باشم؛ اصلا به شما مربوط نيست.و تلفن رو قطع کردم. به زحمت صدام در مي اومد... صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خيس از اشک شده بود. پشت سر هم زنگ مي زد... توان جواب دادن نداشتم، اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمي کرد که ميتونستم خيلي راحت صداي گوشي رو ببندم يا خاموشش کنم. توي حال خودم نبودم، دايسون هم پشت سر هم زنگ مي زد.-چرا دست از سرم برنميداري؟ برو پي کارت...-در رو باز کن زينب، من پشت در خونه ات هستم. تو تنهايي و يک نفر بايد توي اين شرايط ازت مراقبت کنه...-دارو خوردم اگر به مراقبت نياز پيدا کنم ميرم بيمارستان...يهو گريهام گرفت. لحظاتي بود که با تمام وجود به مادرم احتياج داشتم؛ حتی بدون اينکه کاري بکنه وجودش برام آرامش بخش بود. تب، تنهايي، غربت. ديگه نمي تونستم بغضم رو کنترل کنم... -دست از سرم بردار، چرا دست از سرم برنميداري؟ اصلا کي بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچيک صدا کني؟ اشک مي ريختم و سرش داد مي زدم...-واقعا داري گريه مي کني؟ من واقعا بهت علاقه دارم... توي اين شرايط هم دست از سرسختي برنميداري؟ پريدم توي حرفش
🖊:نقل از همسر وفرزند شهید
#ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...
[•📙•] @Heiyat_Majazi
[• #وقت_بندگے💕 •]
.
.
🌒•• خلوتشب را
ازدست مده و به حقیقت بگو
الهی آمدم تا کامروا گردی.
سخن وخوراک وخواب باید به قدر
ضرورت باشد کلوا واشربواولاتسرفوا
🌺// علامهحسنزادهآملے //🌺
🌙/ #نمازشب
💓/ #اللهماخرجحبالدنیامنقلوبنا
🍃/ #التماسدعا
.
.
.
یڪ ـجُرعـہ آرامش😌👇
[•🍃⏰•] @heiyat_majazi