⃟ ⃟•🪴
[
#قصه_دلبری ]📚
ـــــــــ ـ ـ ـ
⸤ نام:
#آخرین_عروس ⸣
#قسمت⁴²💕
در خانہ را میزنیم. بشر در را باز میڪند، ما را در آغوش میگیرد و به داخل خانہ دعوتـمان میڪند.
او براے مـا نوشـیدنـے مے آورد، ظـاهرًا خودش روزه است، مـاه رجب سال 255 هجرے اسـت و روزه گرفتن در این مـاه ثـواب زیادے دارد.
از او سراغ امام هادي(علیه السلام) را میگیریم وحال آن حضرت را میپرسیم؟
اشک در چشمان بشر حلقہ میزند.
او داردگریه میکند.چہ شده است؟
بشر برایمان مے گوید کہ سرانجام خلیفہ عباسیان ، امام هادي(علیه السلام) را مظلومانہ شهـید کرده است.
اشڪ ازچشمان ما جارے میشود.
خدا هرچہ زودتر دشمنان اهلبیت(علیهمالسلام) را نابودکند.
در مورد امام عسکري(علیه السلام)سوأل میڪنیم.
او براے ما میگوید ڪہ خلیفہ عباسبان، آن حضرت را در شرایط بسیار سختے قرار داده است.
هیچ ڪس حق ندارد بہ صورت علنـے بہ خانہ آن حضرت برود.
فقط بعضـے از افراد بہ صورت بسیار مخفیانہ با آن حضرت ارتباط دارند.
سوأل دیگر ما این است: آیاخدا به امام عسکري(علیه السلام) فرزندے داده است؟
ِبشر در جواب میگوید: هنوز نہ؛ولے وعده خداوند هیچگاه تخّلف ندارد.
ما میخواهیم بہ خانہ امام برویم اما بشر ما را از اینڪار نہی میڪند
عباسیان به هیچ ڪس رحم نمیکند.او به برادر خود هم رحم نڪرد و او را به قتل رسانید.
- وِراجاند؛
دھــانهاۍ؏شـقنچشیـدھ :)
⃟ ⃟•🪴
https://eitaa.com/heiyat_majazi
