eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🚩
°| (734) 😎💪 |° ✍ روز پنجشنبه سوم مصادف با👇 محرم الحرام🏴🏴🏴 در این تاریخ ڪه براے حضرت رقیه سلام الله علیها عزادارے مےکنیم🏴🏴 روزنــامه اے منتسب به جنـاح اصلاحــات تیتــــر توهیـن آمیزے خطاب به دختـر 3 ساله اباعبدالله منتشــر ڪرد👊👊👊 رقیـــه بعد از 22 سال مهــدے شد ⚠️⚠️این گزارش بی اهمیت در خصـوص فـردے به نــام رقیـــه است ⚠️ مغزبانےنوشتـ✍ در این اوضاع اقتصادے✅ ڪه وضع مـــردم خـــوب نیست درج چنـین گزارشے آن هم در روزے ڪه متعلق به حضرت رقیه سلام الله علیها چـــه توجیهے دارد جزء دشمــنے❎❎ اصــلا چه اهمیتے دارد ایــن فرد چــه ڪار ڪرده است ڪه شما آن رامنتشـــر ڪنید😒😒👊 اصلاح طلبهاے به درد نــخور😏 هر چــه هیچے نمےگــوییم ڪه مبـــادا اوضاع بــد نشــود و دل رهـــبرمــان را خــون نڪنیــم میبینیم نمےشــود و شمــا پــُروتر از همیشــه به اهل بیت جسـارت مےڪنید چــه لزومے دارد دقیقــا این خــبر را توے روزے ڪه به نام نامــیه حضرت رقیه سلام الله علیها است منتشــــر ڪنید 👊👊👊👊 چوبشــو قطعــا خواهے خـــورد👊 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡 °~ @Heiyat_Majazi
°| (242) 😊✋ |° 🔅•حواست را جمع ڪن؛ معلوم نیستـ🤔 هرڪدام از ما چقدر عمر میڪنیم ⚠️ 🍃 تا قبل از آنڪه دیر شود، طعم شیــرینـ😌 بودن را مزه مزه ڪن...😍✨ :🔽 😉 . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [20] ° 🍃🌸🍃🌸🍃 ✨بہ نام خـــداے علے✨ ☀️اگر چشـمانتان را باز کنید می بینید و اگر گــ👂ــوشهایتان را سبک سازید می شنوید آثار گذشتگان برای پند🤔 آموزی در اختیارتان وزمینه های بازدارندگی✋از آنچه که باید دوری کنیدوجود دارد ✍|• حالا شما هستید که باید پیام 🎤الهی بشنوید که بعد از فرشتگان تنها پیام آورِ 📩خدا انسان 👱است ☝️اگر آنچه که گذشتگان دیــ👀ــدند شما ببینید بی تاب و زار خواهید شد اما متأسفانه ☹️ چشمــــ👀ــان شما از آنچه که گذشتگان دیده اند نا بیناست 🌸•|وچه زود پرده ها کنار می روند|•🌸 ••[با دقتـ🔍 ببین]•• 📚|• نهج البلاغه_خطبه ۲۰ باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
°| #نوستالژے(59) 📺🎈 |° یاد اون زمانـ ها بخیر😍 ڪه صمیمیتـ💚ـ و زیبایـے توے خونه هاے ساده و ڪاهگلے بیشتر بود👌 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°⏳| (236) |⌛️° 💠صلی الله علیک یا ابا عبدالله ✅شخصی از امام صادق (ع) پرسید: آقا جان!جدتان امام حسین (ع) الان کجاست؟🤔 🌸حضرت فرمودند: چقدر جثه تو کوچک است و چقدر سوال تو بزرگ است!😌 بدن مبارک امام حسین (ع) در قبر است اما روح بزرگشان سمت راست عرش خدا نزد جد و پدر و مادرشان است و نظر مبارک امام حسین (ع) به دو مکان و موضع است: 1⃣ به زوار قبرش 2⃣ به مجالس عزایش آنگاه حضرت فرمودند:😇 امام حسین (ع) از جد و پدر و مادر و برادرش خواهش می کنند که برای عزادارانش استغفار نمایند تا خدا آنان را بیامرزد. . 👈در روایتی دیگر امام حسین (ع) فرمودند: اگر گریه کننده بر من می دانست که چه اجری نزد خداوند دارد شادی اش از اندوهش بیشتر می گردید. 📚منابع : چشمه سار عشق، ص 10 قصص الحسینیه، ص 72 . . . پاتوق [ 👳🎙: 👇] 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 7⃣0⃣ میخائیل ایوانف پنج سا
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 8⃣0⃣ - فعلا زود است نسبت بہ همہ چیز یقین ڪنیم. باید آن را ببینیم. - زنگ زدم ڪہ قرارے بگذاریم براے فردا صــبح. ڪتــاب الان در ڪلیساست. - چرا در ڪلیسا؟ ... - داستانش طولانے است ... آیا ساعت ۱۱ مے توانم شما را ببینم؟ - بلہ ساعت ۱۱ صبح خوب است. قرارمان در ڪلیساست؟ - بلہ در ڪلیسا منتظرتان هستم. بسیار خوب! فعلاً شب بخیر پدر. ڪشیش گوشے را روے میز گذاشت. ایرینا به فنجان قہوه اشاره ڪرد و گفت: "قہوه ات سرد نشود." ڪشیش فنجان قہوه را نوشید و آن را روے میز گذاشت. بعد بہ ساعت دیوارے نگاه ڪرد؛ ۱۰:۱۵ دقیقہ ے شب بود و ڪشیش زودتر از ۱۲ شب نمےخوابید. عادت داشت یڪے دو ساعت قبل از خواب، بہ اتاق ڪارش برود و مطالعہ ڪند؛ حتے روزهاے مثل امــروز ڪہ یڪشنبہ بود ڪشیش صبح ها مراسـم مذهبے و بعد از ظہر ها جلســہ ے سخنرانے داشت و خستہ تر از شب هاے دیگر بود. ایرینا براے این ڪہ ڪشیش را از حال و هواے ڪار و ڪتاب خارج ڪند گفت: "امروز سرگئے زنگ زد." ڪشیش پاهایش را دراز ڪرد، پشتش را بہ ڪاناپہ تڪیہ داد، چنگ به ریش بلندش ڪشید پرسید: "حالش خوب بود؟ چہ مے گفت؟ ایرینا گفت: "مے گفت زمستان را در مسڪو نمانید و چند ماهے بیایید به بیروت." ڪشیش گفت: "بعید است امسال زمستان بتوانیم از مسڪو خارج شویم." بعد مڪثے ڪرد و پرسید: "یولا و آنوشا چطور بودند؟" ایرینا گفت: "با یولا صحبت نڪردم، اما آنوشا کوچولــو مثل همیشہ شیرین زبانے مےڪرد. ڪاش یولا (زن لبنانے و اسم روسے؟؟؟) راضے مےشد و براے همیشہ در مسڪو زندگے مےڪردند. دلم براے نوه ام تنگ مےشود." ✔️✔️ @Heiyat_Majazi✔️✔️ ڪشیش ابروهایش را بالا داد و گفت: "سرگئے از بیروت تڪان نمےخورد، چون زنش لبنانے است. آن ها هواے سرد مسڪو را تحمل نمےڪنند." ایرینا گفت: "خب من هم لبنانے بودم دیدے ڪہ با تو آمدم مسڪو." ڪشیش لبخندے زد و گفت: "تو پدر و مادرت روس بودنــد. هرچہ باشد، خون یڪ روس در رگ هاے توست." سپس از جا بلند شد و گفت: "بروم بہ کــارم برســم. نمے دانم امشب چرا اینقدر خوابم مے آید." ایرینا مقابلش ایستاد و گفت: "خب یڪ ساعتے زودتر بخواب خستہ شدے پیرمرد." خندید و "پیرمرد" را یڪ بار دیگر تڪرار ڪرد. ڪشیش در حالے ڪہ به طرف اتاق ڪارش مےرفت گفت: "پیرمرد خودتے پیرزن!" بعد وارد اتاق شد. محل ڪارش یڪ اتاق ڪوچڪ دوازده مترے بود. دیوار هاے دوطرف آن، نسخہ هاے خطے را چیده بود. ضلع دیگر دیوار، پنجره اے بود رو بہ خیابان ڪہ چشم اندازش یڪ پارڪ ڪوچڪ بود با مجسمہ اے از نیم تنہ ے "پوشڪین" در ابتداے آن. مے گفتند پوشڪین قبل از این ڪہ در خیابان "آربات" خانہ اش را بخرد، در نزدیڪی این پارڪ آپارتمان ڪوچڪے داشتہ و اوقات بیڪاری خود را بہ این پارڪ مے آمده و روے نیمڪتے مے نشستہ و مطالعہ مے ڪرده است. ◾️ بھ قلم ✍ : ⚫️کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...◾️ رمان فوق العاده ☝️ هرشب ساعت 21:00 از،این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi ◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️
هیئت مجازی 🚩
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 8⃣0⃣ - فعلا زود است نسبت بہ ه
◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️ °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 9⃣0⃣ پرده ے جلوے پنجره پارچہ اے ضخیم بود با گل هاے درشت نیلوفر. جلوی پنجره میز ڪارش قرار داشت؛ یڪ میز قدیمے ڪہ از یڪ حراجے خریده بود و فروشنده ادعا مے ڪرد متعلق بہ یڪ ژنرال تزار بوده است ڪشیش بہ راست یا دروغ بودن این ادعا ڪارے نداشت؛ آن روز توانستہ بود میز را با قیمت ارزانے بخرد. روے میز یڪ لپ تاپ قرار داشت. ڪشیش روے صندلے نشست و عینڪش را بہ چشم زد. ڪتابے را ڪہ دو شب پیش مطالعہ ے آن را شروع ڪرده بود، از روے میز برداشت. عادت داشت لب آخرین ورقے را ڪہ خوانده بود تا بزند. تاے ورق را برگرداند و شروع ڪرد بہ مطالعہ غرق مطالعہ بود ڪہ صدایے شنید. فڪر کرد ایرینا برایش چاے یا قهوه آورده است. سرش را ڪہ بلند ڪرد، از تعجب خشڪش زد. مقابلش جواني با پیراهن سفید بلند مثل دشداشه ے عرب ها ایستاده بود. محاسن بلند و بورے داشت و موهایش روے شانہ هایش ریختہ بود. جوان، چشمان نافذ و زیبایے داشت. در آغوشش نوزادے دست و پا مے زد. ڪشیش چشم هاے خستہ و خواب آلودش را بہ جوان دوخت. نمے دانست با دیدن یڪ غریبہ در اتاقش باید چہ عڪس العملے نشان بدهد. او چگونہ وارد آپارتمانش شده بود؟ چرا ایرینا ورود او را اطلاع نداده بود؟ ڪشیش با خود فڪر مے ڪرد ڪہ باید حرفے بزند یا عڪس العملے نشان بدهد. لااقل از او بپرسد ڪیست و در اتاق او چہ مے ڪند؟ چگونہ وارد آپارتمانش شده و با او چہ ڪار دارد؟ ✔️✔️ @Heiyat_Majazi✔️✔️ اما انگار ڪشیش لال شده بود. جوان تبسمے ڪرد. در چہره اش آرامش و طمأنینہ ے خاصے وجود داشت. چہره اش آشنا بود، اما ڪشیش بہ خاطر نمے آورد ڪہ او را ڪجا و چہ وقت دیده است. جوان لب هایش را تڪان داد. صدایش چنان آرام بود ڪہ انگار از راه دورے بہ گوش مے رسید. - پوزش مےخواهم ڪہ اوقات شما را آشفتہ ساختم. ڪشیش بہ سختے لب هایش را از هم گشود و پرسید: «شما ... اینجا در اتاق من چہ مے ڪنید؟ جوان گفت: «من عیسے بن مریم هستم. هدیہ اے برایتان آورده ام.» ڪشیش فڪر ڪرد ڪہ اشتباه شنیده است و یا جوان غریبہ اے ڪہ این وقت شب مقابلش ایستاده، قصد شوخے دارد. گفت: «پسرم! مزاح نڪنید، پیش از هر چیز دلم مے خواهد بدانم این جا، در منزل من چہ مے ڪنید و چگونہ وارد شدید؟ سپس از جا بلند شد و نزدیڪ جوان ایستاد. ڪشیش توانست صورت نوزاد را ڪہ در آغوش جوان بود ببیند؛ پسرے بود حدود یڪ، یڪ ونیم سالہ، سفید و زیبا، با چشمان مشڪے و موهاے پرپشت و سیاه و سیمایے ڪاملا شرقے. نوزاد بہ ڪشیش نگاه ڪرد، لبخند زد و دست چپش را بہ طرف او دراز ڪرد و انگشتان ڪوچڪ و سفیدش را تڪان داد. صداے جوان ؤشیش را بہ خود آورد: من این هدیہ را براے شما آورده ام. سپس ڪودڪ را بہ طرف ڪشیش گرفت. ڪشیش ناخودآگاه دستش را بلند ڪرد و ڪودڪ را در آغوش گرفت. پدر میخائیل! من ڪودڪم را بہ دست تو مے سپارم. از او بہ خوبے مراقبت ڪن. با او باش و او را بشناس. مدتے در نزد تو بہ امانت خواهد بود، تا از او بیاموزے آنچہ را ڪہ لازم است بدانے. ◾️ بھ قلم ✍ : ⚫️کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...◾️ رمان فوق العاده☝️ هرشب ساعت 21:00 از این ڪانال👇 📚| @Heiyat_Majazi ◾️ ⚫️◾️ ⚫️◾️⚫️
•| #حسینیه |• ●نوبٺ جانبازےِ طفلان زینب آمده ○وقٺ آرے گفتـن فرمان زینب آمده ●غرق خون گشتند، فرزندان او در ڪربلا ○وقٺ یارے دادن و درمان زینب آمده #طفلان_حضرٺ_زینب_س #یا_زینب_مدد 🏴| @Heiyat_majazi |🏴
🏴 سلام علیکم عزاداری هاتون مورد قبول حضرت حق و گره گشای برات کربلاتون ان شاءالله خداروشکر که خداوند این توفیق رو نصیبمون کرد تا شب پنجم محرم هم باشیمو رزقمون رو از این جلسات و هیئات بگیریم چه افرادی که سال پیش نه همین دیشب بودن و امشب نیستن در سرنوشتتون نوشته شده هرچقدر تونستی تو همون چهار شب جمع کن اگر بهره برده باشن که الحمدالله اگر نه دیگه دستشون کوتاه شده نثار تمام درگذشتگانمون و تسلی دل آقا امام زمان عج و تعجیل در امر فرج شریفشون صلوات 🏴
🏴 محرم فقط سیاه پوشیدن و سینه زنی و هیئت و تکیه زدن و نذری دادن نیست... بهتره یکم معرفتمونم نسبت به امامامون از جمله امام حسین علیه السلام زیاد کنیم تو این ماه قطعا به حرمت این ماه عزیز خود آقا هم کمکمون میکنن اگر بخواییم 🏴
🏴 اول یه تشکر کنم از اون خانومای محب الحسینی که به احترام این ماه عزا بقول امروزیا شمشیر آرایششون رو غلاف کردن و میراثدار زینت مادر شدن و چادر به سر کردن و همچنین تشکر کنم از اون دسته از پسرای جوون حسینی ای که به احترام قلب شکسته امام زمان عج و به عشق آقا امام حسین از این ماه دور تموم کارایی که باعث رنجور شدن قلب اهل بیت و پدر مادراشون میشه رو خط کشیدن شدن یه جوون حسینیه به تمام معنا الهی همتون بشید نوکر و کنیز ارباب و پیر غلامای این درگاه😭👌 🏴
🏴 بله دیگه اینجوریاس ما ها فقط دم حسین حسین نمیگیرم دنبال اینیم سبک زندگیمونو ازین ماه عوض کنیم یجور منبعد زندگی کنیم که مورد پسند امام حسین واقع بشیم چی ازین بالاتر که مورد رضای خدا و ارباب باشیم دعای خیر امام حسین و قول شفاعتشون نصیب حالمون بشه جوونا؟؟؟ 🏴
🏴 باید ازین ماه کنار بذاری هرچیزی که باعث شده تو از آقا دور بشی باعث شده کمتر بشه معرفتت نسبت به ایشون و بقیه ی اهل بیت... 🏴
🏴 انصافا کدوماتون با هر عملتون رضایت امام رو در زندگیاتون حس میکنید؟ آخه حب قلبی با عمل همراهه همیشه امام حسین فقط برای دهه اول محرم و سر و سینه زدن نیست امامیه که راه و روشش باید تو زندگیامون پیاده بشه سید الشباب اهل الجنة امامی که از هرجایی مرید و مطیع داره دلداده و عاشق داره . 🏴
🏴 یه فردی نزد امام صادق علیه السلام رفت و گفت: آقا جان رفیقانی داریم که بسیار به شما ارادت دارند شمارو دوست دارند اما اعمال آنها مطابق اعمال شما نیست شما در مکتبتون دروغ و مکر و تزویر ندارید اما اینها دروغ میگویند و... 🏴
🏴 امام فرمودند: والله ما انا اماما به خدا سوگند من امام اینها نیستم... . . امام افرادی ام که عملشان با محبتشان یکی باشد. 🏴
🏴 و در ادامه گفتند امام کسانی هستم که از من پیروی کنند! 🏴
🏴 حالا شما که شیعه اعثنی عشری هستی دختر خانوما آقا پسرا یه دودوتا چهار تا کن قبل اینکه به حسابت برسن به حساب خودت رسیدگی کن ببین عملت مطابق امام و اهل بیت هست؟ اگر هست که الحمدالله اگر نه فاکتور بگیر اون اعمالی که میدونی هیچ جوره نمیشه تطبیقش بدی با شیوه اهل بیت بریز دور اون عادت های ناپسندت رو که موجب گناهت شده رو ... 🏴
🏴 مرحوم آشیخ عباس قمی تو کتاب سفینة البحار نقل میکنند که: یک روز سلیمان نبی(ص)از منطقه ای میگذشتند که یک گنجشک نری رو دیدن ... 🏴
🏴 خب همتون میدونید پیامبری که به زبان حیوانات تسلط داشتند حضرت سلیمان (ص)بودند از قضا این گنجشک نر در حال خواستگاری از گنجشک ماده ای بوده و در حال صحبت با اون 🏴
🏴 حضرت سلیمان متوجه میشن این گنجشک نر برای جلب رضایت گنجشک ماده در حال دروغ گفتن به اونه مثل برخی از خواستگاری های امروزی بین خیلی از جوونا که همش شده دروغ و ادعا و همین سبب افزایش طلاق هم شده وقتی حرفا با عمل ها بعد از ازدواج یا در حین دوران نامزدی نمیخونه 🏴
🏴 این گنجشک نر هم شروع میکنه به بافتن دروغ ها و میگه اگر همسر من بشی من برای تو با منقارم تخت سلیمان نبی رو جا به جا میکنم(در صورتی که این عمل متناقض با عقل سلیمه) 🏴
🏴 بعد از شنیدن این صحبت ها حضرت سلیمان گنجشک ماده رو احضار میکنن و میگن چرا به تمایل به ازدواج با این گنجشک نداری و تن به ازدواج با او نمیدی؟ گنجشک ماده هم گفت: ای پیامبر خدا این گنجشک نر با من صادق نیست من رو دوست نداره و تماما حرفای او از سر ادعاست! 🏴
🏴 صداقت الان چقدر بین ماها پر رنگه؟ چقدر ارزش صداقت رو درک میکنیم و بهش بها میدیم؟ صداقتی که معیار صحبت و اعمالمون باید باشه این دوره زمونه بین چند درصدمون رنگ باخته؟ 🏴
🏴 باید صداقت که یکی از سبک و سیره اهل بیت علی الخصوص امام حسین علیه السلام هست تویی که خودتو مرید و غلامو کنیز ارباب میدونی شاخصه اول خصوصیات اخلاقی و گفتاریت باشه 🏴
🏴 اهل دروغ بودی؟ اهل پیچوندن؟ اهل مکر و حیله زدن؟ اهل رکب؟ خب بسم الله ازین ماه ازین شب به حرمت صاحب عزا قلم بگیر این رذیلت اخلاقیتو نگو نمیشه نگو کارم راه نمیفته نگو گاهی باید بگم خودتم خوب میدونی که اینا همش توجیه گناهه بدون که شیطون خووووووب کارشو بلده اما تو اشرف مخلوقاتی خلیفة الله ای اگر یه اراده کنی پوزه شیطونو درجا میزنی به خاک سست نباش محکم راه درست رو انتخاب کن سبک زندگی اهل بیت رو تو زندگیت پیاده کن پیاده کن تا هر لحظه بهشون نزدیک تر بشی تا سعادتمند در دنیا و آخرت بشی نکه فردای روزگار نه چیزی این دنیا دستتو بگیره نه اون دنیا بگن چی شد؟ هیچی "خسر الدنیا و الاخرت "شد خدای ناکرده 🏴
🏴 اره گفتم محکم انتخاب کن پای انتخابت باییست تو آزادی تو انتخابی که میکنی اما پای انتخاب هم باید تا اخرش باییستی آزادانه انتخاب کن اما چه نوع آزادی و آزادگی ای؟؟؟ 🏴
🏴 یجور آزادی ها هست آزادی غربی مراقب باش این نوع آزادی معیار انتخابت نشه آزادی و آزادگی غربی یعنی آزادی از بندگی خدا یعنی آزادی عفت و حیا آزادی شهوت و خوی حیوانی 🏴