eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
4هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
میگیم آقا... اومدیم پیرهن مشکیامونو بگیریم واسه مادرتون گریه کنیم
واسه غریبی علی...
واسه یتیمی بچه‌ها زهرا...
واسه بیقراری های حسن تو کوچه‌های مدینه
به زانو سر نهادم خو گرفتم با غمت مادر...
از غم زینب... چو پیران سرو قد دختر چارساله‌ات خم شد به هجده سالگی تا دید با قد غمت مادر
علی تنها شده برخیز و باز از او حمایت کن
بیا امشب گذر بزنیم به کوچه پس کوچه های مدینه...
دست مادر رو گرفته تو کوچه... یه عده حرامی راه رو سد میکنن... امام‌حسن‌ میگه ی جوری میزد مادرمو که سو نداشت دیگه چشماش💔
امام حسن میگه:
برو شرت رو از این کوچه کم کن...
برو مگه نشنیدی حرف آخر من
درست صحبت کن با مادر من
میگن امام حسن بخاطر قد کوچیکش نمیتونست جلو فاطمه سپر شه
نا نجیب دستشو برد بالا یهو بی‌هوا... مادرمون سرش پایین بود... نگا به نامحرم نمیکرد... بی‌هوا...
ایستادم به روی پنجه‌ی پا اما حیف... دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
یابن‌شبیب مادر مارا در کوچه‌ها زدند چهل بی حیا... یابن‌شبیب مادر ما هجده بهار داشت یابن شبیب مادر ما پابه ماه بود
دست مادرو گرفته بود چشاش سو نداشت... گوشواره افتاده بود... راهو اشتباهی میرفت... مادر راه خونه از این طرفه😭
یه جوری زد اونجا… شنیدی میگن یه جوری میزنم یکی از من بخوری دو تا از دیوار… شنیدی یا نه؟ امام حسن میگه مادرم داشت حرف میزد… بی حیا بی هوا…
ای وای مادرم...
امشب از امام حسن بخوایید..
اخه فقط اینجا نبود که حسن مادرو اینطوری میدید...
پشت در سوخته...
دستای بسته‌ی علی...
آخ دستت بشکنه این که داری میزنی ناموس منه