eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
2.9هزار ویدیو
422 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 9⃣5⃣1⃣ اگر برتری نژادی و قومی حاکم
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 0⃣6⃣1⃣ و بسیار کمند بزرگانی از تاریخ، که چون على فریاد بزنند: « جرم و است! و یا هیچ فقیری گرسنه نماند، مگر در سایه ی آنکه ثروتمندی از حق او بهره مند گشته است. 📚📚📚 @Heiyat_Majazi هر بزرگی در تاریخ موصوف به صفتی است؛ یکی ریاضی دان بزرگی است، یکی دلاور و جنگجوی نام آوری است، یکی اندیشمند و فیلسوف قدری است، یکی جامعه شناس و روان شناس نادری است، یکی حاکم عدالت گستری است، اما به عقیده ی من در على همه ی این صفات جمع است و من ام در تاریخ کسی را پیدا کنم که موصوف به این صفات بزرگ باشد. کشیش سرش را بالا گرفته بود تا از میان مردمی که در پیاده رو راه می رفتند، بتواند تابلوهای کتاب فروشی ها را بخواند. کتاب فروشی را به خاطر سپرده بود تا به سفارش جرج جرداق سری به آنجا بزند که گفته بود درباره ی علی هر چه بخواهی او دارد. گاهی عابرین به او تنه می زدند؛ شاید هم او به آن ها که حواسش به راه رفتنش نبود. خیابان «ضیاحیه» در جنوب بیروت، مرکز کتاب فروشی های اسلامی بود. سال ها پیش یکی دو باری به خیابان ضياحيه آمده بود. آن روزها مغازه ها اغلب کوچک و تنگ و باریک بودند، و حالا مغازه ها بزرگتر و مغازه های کوچک به درون پاساژها و ابتدای کوچه ها رانده شده بودند. جنوب بيروت دنیای دیگری داشت. تفاوت ها و تقابل هایش با مناطق مسیحی نشین کاملا محسوس بود. فکر کرد علت عقب ماندگی مسلمان ها در بیروت، ریشه های دارد؛ و الا این مردمی که او حالا در بین شان راه می رفت، پیرو علی بودند و این پیرو بودن را هم همیشه با صدای بلند اعلام می کردند. شاید اگر مسلمان ها و علی را داشتند و سیاستمداران هم کاری به کارشان نداشتند، تفاوت شرق و جنوب بیروت، می شد. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــــــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 از ایـن ڪانال👇😎 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 0⃣6⃣1⃣ و بسیار کمند بزرگانی از تاری
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت1⃣6⃣1⃣ سال ها از جنگ داخلی بیروت گذشته بود، اما هنوز آثار گلوله ها در ساختمان های جنوب بيروت دیده می شد؛ در حالی که در شرق بيروت اثری از جنگ باقی نمانده بود. کشیش این بار که در بین مسلمان ها بود، حس خوبی داشت؛ احساس می کرد به این مردم که روزی وجودش پر از انزجار از آن جا بود، نزدیک تر شده است. دلش می خواست با آن ها حرف بزند و درباره ی زندگی شان، دینشان و به خصوص درباره ی علی از آن ها بپرسد و بشنود. 📚📚📚 @Heiyat_Majazi هر چند ممکن بود بسیاری از آن ها درباره ی علی چیزهای زیادی ندانند؛ همان طور که اکثر مردم مسیحی، مسیح را نمی شناسد و به گفتار او عمل نمی کنند. کشیش با دیدن تابلوی بزرگ نشر دار الهادی، دو پله کوتاه ابتدای ورودی را طی کرد و وارد کتاب فروشی شد. کتاب فروشی بزرگ بود و تازه ساز با قفسه هایی که تا سقف، کتاب ها را در خود جای داده بودند و میزهایی که روی آنها را کتاب چیده بودند. تعدادی مرد و زنان محجبه در حال دیدن و ورق زدن کتاب ها بودند. کشیش ترجیح داد به جای جستجو و اتلاف وقت، از یکی از متصدیان فروش کمک بگیرد تا کتاب های مورد نظرش را پیدا کند. جوانی که پشت پیشخوان ایستاده بود، نظرش را جلب کرد. جوان، محاسنی بلند و سیاه داشت، با چشمانی درشت و مژه هایی کشیده که او را به یاد اعضای رزمنده ی حزب الله لبنان انداخت. به طرفش رفت. جوان با دیدن او تبسمی کرد و با رویی گشاده سلام داد. کشیش به او نزدیک تو پرسید: ببخشید پسرم! می توانید مرا برای یافتن چند جلد کتاب راهنمایی کنید؟ جوان از پشت پیشخوان بیرون آمد. رو به روی کشش ایستاد و گفت: بله، البته. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منــــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هــرشب ساعت🕘 از ایــن ڪانال👇😎 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے (153) 📺🎈 |° تو مدرسـ📚ـه آرزومون این بود ڪه وقتے از دوستمون مےپرسیم😌 درستون ڪجاستـ⁉️ اونا یه درس از ما عقبـ تر باشن😬 ما درس (قـ ق) هستیم شما ڪجایید😅 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°| (904) 😎💪 |° بــه قول بعضــیا دنـــیای فــردا، دنیای گفتمــان اســت نه موشڪ❌❌❌ خــدا این بعضــیا رو رحمــت ڪنه و بعضــیای بقیــه رو ارشاد ڪنه😐 بــودجــه ی نظامے رو ڪم ڪنید😱 بــه خیالتون مــا دیگــه موشڪ و پهباد و هواپیمــا و زیـــردریــایے😱 نمیســازیم😒 خــیاله خــامه ڪه دنیای مــا هم مـــانند دنیای شمــا گفتمــــــــــــان باشد🤐🤐 ایــن چند سال باقےمـانده تــا 1400 هم مےگــذره❌❌ امــا بالاخـــــره مــاه از پشت ابــــــــــر درمــیاد و خیانتــاتون آشڪار مےشه😱😱😱 ❌❌❌ 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (449) 😊✋ |° دنبال چے مےگردے؟🤔 قدرتـ💪 آرامشـ😊 یقینـ😎 شادے😅 يہ نماز حقیقے، همہ اينا رو مےتونہ بهت بدهــ😇! 👈•| فقط باید یاد بگیرے |• يہ نماز حقیقے بخونے😉😍 💗 . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°⏳| (449) |⌛️° |😍| راهی برای گناه نکردن |📝| امان نامه از گناه... |😇|امیــرالمـومـنین علی (ع) فرمـودند |🌸|هر کس نماز صبح را بر پا دارد و |❤️| پس از نماز در جایش بنشیند و «سوره توحید» را یازده مرتبه قبل از طلوع خورشید قرائت کند آن |😍| روز مرتکب گناه نمےشود، هر چند شیطان به سوی او طمع کند. 📚«ثواب الاعمال، صفحه ۳۴۱» . . . پاتوق [ 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| (132) 👳🏻 |° ⁉️سـوال: چرا خداوند دست به آفرینش زده و این همه موجود و از جمله انسان را آفریده است؟ ♻️ پـاسـخ : 🌀 اگر دانشمند خوش بیانی سخن گفت، نباید پرسید چرا سخن گفتی؟! زیرا علم و بیان او اقتضا میکند که یافتههای علمی خود را ارائه دهد. اما اگر این دانشمند با آن همه کمالات ساکت شد و یافتههای خود را کتمان کرد، زیرا سوال میرود که چرا نگفتی؟ 🌀خداوند قادر حکیم مهربان که میتواند از خاک، گندم واز گندم، نطفه انسان کاملی را بیافریند، اگر نمیآفرید جای سوال بود که چرا قدرت خود را به کار نگرفتی و چیزی نیافریدی؟ ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت1⃣6⃣1⃣ سال ها از جنگ داخلی بیروت گذش
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 1⃣6⃣1⃣ بعد با دقت به صورت کشیش نگاه کرد و قبل از این که او حرف بزند پرسید: شما عرب هستید؟ کشیش گفت: خیر، اصالتا روس هستم، اما سال ها در لبنان زندگی کرده ام؛ بیش از پنجاه سال. جوان لبخند زد و گفت: دیدم عربی را خوب حرف می زنید، اما به چهره تان نمی آمد عرب باشید؛ هر چند محاسن تان بلند است. چهره ای نورانی دارید... حالا بفرمایید چه کتابی می خواهید؟ کشیش گفت: کتاب خاصی نمی خواهم؛ من به دنبال کتاب هایی هستم که درباره ی علی باشد؛ امام علی. جوان گفت: ما اینجا کتاب های زیادی درباره ی امام علی داریم. بفرمایید تا نگاهی به آن ها بیندازید. کشیش پشت سر او به راه افتاد. جوان جلوی قفسه ای ایستاد و گفت: کتاب های این قفسه، همه شان درباره ی امام علی است... گفتید کتاب خاصی نمی خواهید؟ 📚📚📚📚 @Heiyat_Majazi کشیش سرش را به علامت تأیید تکان داد. جوان گفت: اگر می خواهید درباره ی امام على مطالعه کنید، خوب است اول از نهج البلاغه شروع کنید... می خواهید آن را نشانتان بدهم؟ کشیش گفت: نه پسرم، نهج البلاغه را دارم و خوانده ام. جوان با انگشت کتاب هایی را نشان داد و گفت: این دوره ی چند جلدی شرح کاملی از زندگی امام است؛ به نام علی بن ابیطالب که از عبدالمقصود مصری است. می خواهید ببیند؟ کشیش گفت: نیازی نیست؛ کتابهای عبدالفتاح عبد المقصود را هم خوانده ام. جوان با تعجب به کشیش نگاه کرد و گفت: لابد کتاب های جرج جرداق را هم مطالعه کرده اید؟ 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هــرشب ساعت🕘 از ایــن ڪانال☺️👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
4_381985303155443856.mp3
2.18M
🎧🍃 🍃 |° #نوحه_خونے (174)🙏°| خدا می‌دونه که چی میخوای🌸 و داره که بده👌 اگه چیزی خواستی و نداد 🌺 از مهربانی است #حجت_الاسلام_عالی🎤 #شدیدا_توصیه_به_دانلود💯 #دان_ڪن_شارژ_ڪنے👇 🍃 @Heiyat_Majazi 🎧🍃
°| #مغزبانے(905) 😎💪 |° آقـــازاده های قــاچاق😂😂 سلطــان ڪم بود آقازاده ام افـــزوده شد😎😉 من خــودم برم زودتـــر معرفے ڪنم 😎 به عنــوان دخترزاده😎 فقط،بــگم چے قــاچاق ڪردم⁉️ جــوجه رنگے میشه عــایا❗️❗️ واقعـــا دیگــه هیچ وقت به عقـــب برنمےگــردیم❌❌ سیـــــــر صعــودی داریــم😊 فقــط داداش و خــواهری گــرانقدر آقازاده، دختر‌زاده، برادرزاده، دخترعمه زاده، پسرعمه زاده و.....🙈 حــواستون بـــاشه ڪله پــا نشین😂 جـلوووووتو بــپا🙈😎😁 #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (450) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🏠خونہ ت که اجاره ای باشہ... دائم بہ بچه ت میگے: میخ نکوب ،😒 روی دیوارها نقاشے نکش ... و مراقب خونہ باش 👈اما اینهمه مراقبت واسہ چی؟🤔 🍂چون خونہ مال تو نیست، مال صاحبخونہ ست ... چون این خونہ دست تو امانتِ ... ❤️ خونہ ی دلت چطور !؟ 💗خونہ ی دل تمامش مال خداست ؛ ❤️ در خونه ی خدا نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع 👊.. 🍃🌺🍃🌸🍃 . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [134] ° 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😎 خب قرار بود این جلسه چکار کنیم؟ ☺️ قرار بود در مورد امام علی(ع) مباحثه کلاسی داشته باشیم. 😎 مبحث جزئی تر چیه؟ ☺️ دو دیدگاه کاملا متفاوت در مورد ایشون. 🙂 گروه اول: کسانی که در دوستی می کنن و به راه غیر حق کشانده می شوند. 😕 گروه دوم : دشمنانی که در کینه داشتن به ایشون زیاده روی کرده و به راه کشیده میشن. 😎 یعنی بین این دو گروه حد وسط وجود نداره؟ 😀 یه گروه دیگه بین این دو دسته قرار می گیرن که حضرت در مورد این گروه فرمودن: بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستن. 😎 عاقبت دو گروه اول چی شد؟ 😁 هر دو گروه هلاک شدن. 😎 توصیه های خود امام در این مورد چیه؟ 🙂 این که از جدا نشویم. همیشه با گروه باشیم و از پراکندگی بپرهیزیم 😎 چرا ؟ جدا نشیم ؟ 🙂 چون انسان تنها طعمه خوبی برای هستش مثل گوسفندی که خوب برای گرگ میشه. 😎 از خود امام دستور رسیده از کسی که باعث میشه دوری کنیم و اون رو بکشید. 😎 خب این مبحث برای هفته بعد امتحان. 😎 منبع 👇 📚|• .خطبه ۱۲۷ مطابق با ترجمه 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi