💠🍃
🍃
°•| #انرجے (32)😍💪|•°
°•|مـ❄ــوضوع:حریم خصوصے1|•°
ڪیا از این تابلو ها دارݧ؟(⛔️)
- این تابلوے چے هست؟😳
😉من اومدم براے حریم زندگے خودم
یہ تابلو درست ڪردم
تا بہ هر ڪسے اجازه ورود ندم😎
-تاثیرے هم داره؟
ڪسے ڪہ بخواد وارد حریم تو بشہ،
میشہ دیگہ...چہ ڪاریہ😒
اگہ ما با ڪاراموݧ بہ دیگران ثابت ڪنیم
ڪہ زندگے مون یہ حریم داره
و نباید از اون رد بشن،معلومہ ڪہ
وارد حریم تو نمےشن.
-حریم رو چے معنے مےڪنی تو؟🤔
منظور از حریم هموݧ چیزاے معنوے
هست ڪہ معمولا زیاد شڪستہ مےشہ😱
-یعنے مثلا من توے کوچہ رد مےشم
دوست دارم موهام بیرون باشہ
یا لباسم ڪوتاه باشہ👩👗👒
بہ ڪسے چہ ارتباطے داره ڪہ میاݧ
مےگن موهات رو یا لباست رو
درست ڪن؟؟😏🤔
خب این چیزے ڪہ تو مےگے تفسیر
اشتباهے هست از حریم خصوصے،
در واقع این شما هستے ڪہ با ڪارت حریم خودت و دیگران رو مےشڪنی😔
-یعنے چہ؟😠
منظورت رو نمےفهمم😒
فرض ڪن یہ روز دارے توے پارڪ با همسرت💏 قدم مےزنے،🌲ناگهان همسرت یہ خانم بدحجاب رو مےبینہ،
و خوب آقایوݧ طبیعتا اگه نگاهشون
رو ڪنترل نکنن بہ گناه مےافتن😰
واڪنش تو چیہ؟🤔
بہ نظرت اون خانم باید حجابش رو رعایت ڪنہ یا همسر تو
باید از نگاه ڪردن بہ اطرافش محروم بمونہ؟
-قاعدتا اون خانم باید رعایت ڪنہ👌😍
آفرین پس دیدے ڪہ حفظ حریم خصوصے ما بہ خودمون و ڪارامون
بستگے داره،❣
چہ خوبہ ڪہ مواظب ڪارامون باشیم
و حریم خودمون رو حفظ ڪنیم!!
ادامہ دارد....💕
.
.
.
یڪ فنجانمعنوےجاتهمراهانرجے😍👇
[°🍹°] @Heiyat_Majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت6⃣7⃣1⃣ عمرو بن بكر تمیمی، قدی بلند و
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت 7⃣7⃣1⃣
بعد از نماز، در کنار سایرین به محراب نزدیک شد تا به امام و حاكم مصر دست بدهد.
او را کمی بیمار یافت.
لبخندی خشک بر لب داشت.
📚📚 @Heiyat_Majazi
عمرو دست های او را فشرد؛ دست هایش گرم بود و چشم هایش خسته و خواب آلود.
فکر کرد، ساعتی دیگر این چشم ها، به خون سر آغشته خواهد شد.
- شب، بعد از افطار شمشیر را برداشت و آن را از غلاف بیرون کشید.
قبضه اش را محکم در مشت فشرد و با نوک انگشت، تیزی لبه اش را آزمود تا مطمئن شود هنوز تیز است و کاری.
از جا برخاست، وسط اتاق ایستاد، تصور کرد که در مسجد است و عمروعاص به سجده رفته است؛ شمشیر را تا بالای سرش بلند کرد و با قدرت آن را فرود آورد.
اگر با چنین قدرتی ضربه را فرود می آورد، همان یک ضربه کافی بود تا عمروعاص از وسط دو نیم شود.
شمشیر را در غلاف گذاشت.
از اتاق بیرون آمد.
اسب سیاه و تنومندش را در گوشه ی حیاط به تیرکی بسته بود.
مقداری علوفه جلوی اسب ریخت.
همان طور که اسب مشغول خوردن بود، زین را به پشت او گذاشت و بندهای چرمی اش را بست.
سحرگاه، بعد از به قتل رساندن عمروعاص، باید شهر را به سرعت ترک می کرد.
به آسمان نگاه کرد؛ ماه شب ۱۹ رمضان، می درخشید.
صدای اذان صبح را که شنید به نماز ایستاد.
نمازش را با تعجيل به پایان رساند.
عمامه ی سیاهی روی سرش گذاشت، غلاف شمشیر را به کمربند پهن چرمی اش بست و عبای قهوه ای رنگ را روی شانه اش انداخت.
سوار اسب شد و به سوی مسجد تاخت.
جلوی در مسجد، افسار را به تیرکی بست و با عجله وارد مسجد شد.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 7⃣7⃣1⃣ بعد از نماز، در کنار سایرین
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت8⃣7⃣1⃣
عمرو عاص سرفه ای کرد و گفت:
مردک!
او را دو شقه کرده ای و می گویی قصد کشتنش را نداشته ای؟!
📚📚📚 @Heiyat_Majazi
عمرو با خونسردی جواب داد:
قرار بود شما را دو شقه کنم.
عمروعاص با تعجب پرسید:
مرا؟؟
تو قصد کشتن مرا داشتی؟
سپس گردنش را راست کرد و افزود:
چرا؟
حرف بزن مردک!
تو کیستی و از سوی چه کسی مأموریت داشتی تا مرا به قتل برسانی؟
عمر و پاسخ داد:
از طرف خدا؛ همان خدایی که کشتن ظالمان را حلال داشته است.
عمروعاص که رگه های خشم در صورت و چشم هایش نقش بسته بود، گفت:
مردک!
خدایی را به رخ من می کشی که من ریشم را در راه او سفید کرده ام؟!
تو از خدا چه میدانی که بنده ی مؤمن او را با دهان روزه، آن هم در محراب عبادت به قتل رسانده ای؟
عمرو پاسخ داد:
او اگر بی گناه باشد، جایش در بهشت است.
نیت من کشتن تو بود که باعث تفرقه در بین مسلمین و نابودی دین خدایی.
عمروعاص فریاد کشید:
خفه شو مردک جنایت کارا بگو از چه کسی دستور داشتی تا مرا بکشی؟
عمرو سکوت کرد و سرش را به زیر انداخت.
صدای عمروعاص او را خود آورد:
۔ آیا از کوفه آمده ای؟
از طرف على مأموریت داشتی تا مرا بکشی؟
حرف بزن پیش از این که سرت را از بدن بی قواره ات جدا کنم!
عمر و باز هم سخنی نگفت، فقط خیره به عمروعاص نگاه کردی صورتش سرخ شده بود.
عمروعاص از جا برخاست، دست به قبضه ی شمشیرش برد، قدمی جلوتر آمد، به سرفه افتاد، پیرمردی که در کنار تخت او ایستاده بود جلو آمد و کتف های او را گرفت.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
°| #مغزبانے(916) 😎💪 |°
اظهــار فضــل😎
جــدید تــــرامپ😉👇
✅رژیم ایران هفته گذشته یک
ماهوارهبر آزمایش کرد،که
البته شکست خورد.
✅اگر شکست نمیخورد
اطلاعات مهمی در جهت ساخت
موشکهای بالستیک قارهپیما
در اختیار آنها قرار میگرفت.
✅آنچه با ایران انجام دادهایم
معجزهآسا است.
من از آن توافق ضعیف و
وحشتناک با ایران خارج شدم.
✅ایران با آنچه که دو سال پیش بود
کاملا متفاوت است؛این
کشور همان که بود نیست
و همان نخواهد بود.
✅معتقدم که آنها میخواهند
گفتوگو کنند.
فـــاز و نــــولــت قاطےشده😁
یــه استـــراحت به مُــخــت
بــده😉
همچــنان معتقــد باش😂
تــا امــوراتت بگـــذره فـــرزندم😁
تو ایــران جـزء آقای.... و آقای...
ڪسے حــرفےباتو نداره😂😂
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
|°• #خادم_مجازی •°|
😍سلامـ
😇حالتون چطوره❓
☺️من ڪہ عالے امـ
😃امتحانات تموم شد یا هنوز درگیرشید❓
😀چند تا رو قبولـ شدید❓
😅چند تا رو افتادید❓
😜وسط این شلوغ پلوغے امتحانات هیچ
فہمیدید ڪہ مصاحبہ با خادمان گلـ رو ڪنسلـ ڪردیمـ❓تا همتون بیــســـتـــ بگیرید😍
🤔متوجہ شدید❓
😳متوجہ نشدید❓
😐اینقد بین مصاحبہ ها فاصلہ افتاد منِ گزارشگر اصلا یادمـ رفتہ ڪہ از ڪدومـ
خادمـ مصاحبہ گرفتمـ از ڪدومـ نگرفتمـ😑
😅نظرتون چیہ دوباره از اول ازهمہ
سوالات رو مجدد بپرسمـ ❓
😁شوخے ڪردمـ بابا ذوق نڪنید
🤔 فڪر ڪنمـ از همہ خادمـ ها مصاحبہ
گرفتہ باشمـ مگر نہ❓
😢اگر بیڪارید یڪ ڪمڪ به بنده عاجز ڪنید
و اندڪے فڪر ڪنید ڪہ ایندفعہ نوبت ڪدومـ خادمـ گلـ مے باشد🙈
🤓 سریع من رو در جریان بزارید هــا تا
ان شاءاللہ با قوّت هر چہ بیشتر برمـ سراغ #سڪانس_برتر بعدے💪
👇 اینجا بہ داد بنده برسید🙈👇
🆔: @afsar_velaee
👀 فراموش نڪنید منتظرمـ هــــا 😍
🍂🍀 @Heiyat_Majazi
°| #ازخالق_بہمخلوق (5)☎️ |°
خداے مهربانـ درمورد بخششـ فرموده انـد کـ😊👇
❤️وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ❤️
ببخشید و چشم بپوشید(😊)آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟(🤔) و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است(😍)
📖منبع←قرآن ڪریمـ
🌺سوره عشق←نـور
✨آیہ زیبـا←22
.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
|•💚•| @heiyat_majazi
°⏳| #منبر_مجازے(468) |⌛️°
رسول اکرم صل الله علیه وآله😇
پنج چیز قلب را نورانی میکند:😃👌
1⃣زیاد قل هوالله احد را خواندن
2⃣کم خوردن
3⃣نشستن با علماء
4⃣نماز شب خواندن
5⃣ رفتن به مساجد
📚مواعظ العددیه ص۲۵۸
.
.
.
پاتوق [ #منبر_مجازے 👳🎙:👇]
🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| #فتوا_جاتے(141) 👳 |°
✅|| آیا با شروع اذان مےتوان
نمـاز خواند؟!👆
#ڪپے ⛔️🙏
#تاحالاازاینزاویهبهدیــننگاهڪردے😉
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
─═┅✫✰💎✰✫┅═─
این ڪانال دیگه هیچ شبهـهاے رو
بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇
🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
°| #مغزبانے(916) 😎💪 |°
نــــوبخت جــانِ همــه چے
آرومــه☺️ تــشریف آوردن ڪرمان😎
از منــاطق جنــوب استــان بازدید ڪردن
بعــــد نــاراحت و افســرده شدن😱
داداشـــم افتخــــار ڪردن نمےخواد
وقتـــے بعـد از پنـــج ســال
یـــه مـــوضــوع به این پیچــیدگے و
فهمـــیدی😉😁
یڪــم زود بـــود، میـــزاشتے
1400 وقـــت خداحافظے متــوجه
مےشدی😎😎
بــاهوش جــانِ ڪےبودی تو!!!!
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
°| #حرفاے_خودمـونے(470) 😊✋ |°
🍃🌺🍃🌸🍃
🌺اگه قاطے بشے
رفیق بشے
دوستـــــ بشے
با امام زمان خودمونے بشے
🍃🌸پشت رودخونهے
"چہ کنم چہ کنمِ"
زندگے که گیر کردے
رشتہ ی دلت دست آقا ڪہ باشہ
آقا 💚عبورت میده..
به همین راحتی!!!😊😊
💚التماس دعای حال خوب دلتون💚
🍃🌺🍃🌸🍃
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° #نھج_علے(ع)☀️📖 [145] °
🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
✨بہ نام خـــــــداے علے✨
😒 ببین دنیا خانم من دیگه
گول و فریب تو رو نمی خورم.
🙄 اون گول نمیزنه تو خودت
خواستی #فریب بخوری.
😒 چرا ازش دفاع می کنی؟
🙂 چون #عبرت ها رو واسه ت
آشکار می کنه. اون با #درد هایی
که در جسمت میزاره و با کمتر
کردن #توانایی های تو #صادق
تر از اونیِ که بخواد بهت دروغ
بگه یا مغرورت کنه.
🙂 خیلی وقتا به نصیحتاش
بی توجه بودی یا راستگوییش
رو هم #دروغ دونستی.
🙂 اتفاقا اگه اون رو از #نشانه
هاش(شهرهای #ویران) بشناسی
و خونه های در هم فرو ریخته
می بینی که خیلی هم خوب
#موعظه می کنه و بهت هشدار
میده. و مثل یه دوست خوب
نگران توئه که #تباه نشی.
🙂 اگه کسی اون رو جاودانه
ندونه خیلی هم خوبه. کسایی
که از #حرام در دنیا فراری
هستند در آخرت به کمکش
سعادت مندن
📚|• #نهج_البلاغه. خطبه۲۲۴
مطابق با ترجمه #محمّد_دشتی
🍃🌺🍃🌸🍃🌸🍃
#هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
باعلے تاخــ💚ـدا؛
پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇
|•✍•| @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت8⃣7⃣1⃣ عمرو عاص سرفه ای کرد و گفت:
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت9⃣7⃣1⃣
نمازگزاران ایستاده بودند.
عمروعاص در محراب، سورہ اخلاص را می خواند. نمی دانست رکعت اول نماز است یا دوم؛ فرق چندانی هم داشت، در اولین سجده باید کار را تمام می کرد.
📚📚📚 @Heiyat_Majazi
پشت آخرین نفر در صف آخر ایستاد.
قبضه ی شمشیر را محکم فشرد تا کمی از هراسی که به دلش نشسته بود، کاسته شود.
نمازگزاران در رکوع بودند که شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در دل لاحول و لا قوت الا بالله گفت و وقتی نمازگزاران به سجده رفتند، با گام های بلند به طرف محراب حرکت کرد و زمانی شمشیرش را فرود آورد که عمروعاص در حال برخاستن از سجده بود.
فریاد دلخراش او فضای مسجد را پر کرد.
عمرو شمشیر را رها کرد و با سرعت به طرف در مسجد دوید.
انگار صدای همهمه ای را که پشت سرش بلند شده بود نشنید.
چهار مرد را که به طرفش می دویدند ندید.
از مسجد خارج شد و به طرف اسبش دوید، اما هنوز دستش به افسار اسب نرسیده بود که دست هایی او را از پشت گرفتند.
مقاومت فایده ای نداشت. در خود را اسیری یافت که باید مشت ها و لگدهای مهاجمين خشمگین را تحمل می کرد.
عمرو سرش را بلند نکرد تا به چشم های عمروعاص نگاه کند و او را ببینید که غضبناک به او خیره شده بود.
عمروعاص همان سؤال قبلی را با خشم بیشتری تکرار کرد:
- اقرار کن و بگو چرا دوست ماسعيد بن ساعد را کشتی؟
چه خصومتی با او داشتن مرد تمیمی؟
عمرو سرش را بلند کرد، به چشم های عمروعاص نگاه کرد و گفت:
من قصد کشتن دوست تو را نداشتم.
گویا عمرش به حیات نبود.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت9⃣7⃣1⃣ نمازگزاران ایستاده بودند. ع
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
°•○●﷽●○•°
•°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•°
رمان : #قدیس
قسمت0⃣8⃣1⃣
عمرو عاص که از شدت سرفه، بدنش خم شده بود، سرش را بلند کرد و نفس عمیقی کشید پیرمرد گفت:
قربان خودتان را ناراحت نکنید.
خواست خدا بود که این بیماری بر شما عارض شد و به مسجد ترفتید.
باید خدا را شکر کنیم و صدقه بدهیم.
عمروعاص به عمرو اشاره کرد و گفت:
این مردک را از اینجا ببرید.
۲۶ ساعت فرصت بدهید تا حرف بزند که کیست و از سوی چه کسی مأموریت داشته.
📚📚📚 @Heiyat_Majazi
اگر حرف نزد با شمشیر خودش، از وسط دو شقه اش کنید و جنازه اش را جلوی سگ ها بیندازید.
نگهبان ها عمرو را با خود بردند.
عمروعاص روی تخت نشست و رو به پیرمرد گفت:
قصد داشتم صبح به مسجد بروم.
خداوند به اندکی تب و سرفه مأموریت داد تا مانع رفتنم شوند.
الحق که خداوند حافظ و دوستدار ماست.
سپس پوزخندی زد و سرش را تکان داد.
برک بن عبدالله مردی بود کوتاه قد لاغر و سیاه چرده با موهای مجعد.
دستار سفیدی روی سرش بسته بود و با هر قدمی که در بازار پیام بر می داشت، شلیته ی بلند و گشادش موج برمی داشت.
بازار در آن است از ماه رمضان خلوت بود.
در انتهای بازار راسته ی آهنگرها قرار
هست که صدای چکش و آهن و سندان، زیر سقف گنبدی اش می پیچید و صدای گوش خراشی برمی خاست.
اینک مقابل یکی از مغازه ها ایستاد.
پیرمرد آهنگری که پیشبند چرمی در واش تا زیر زانویش می رسید، داخل مغازه روی کنده ی درختی نشسته بود.
برک جلو رفت، در چارچوب در ایستاد، شمشیر پارچه پیچ شده اش را بلند کرد و به پیر مرد نشان داد و گفت:
آمده ام شمشیرم را تیز کنم.
#ادامھ_دارد🍃
بھ قلم✍: #ابراهیم_حسن_بیگے
🌸کپے با ذڪر منبع
و نام نویسنده بلامانع است ...🍃
منـــبع📥
📩 @chaharrah_majazi
رمــان فوق العاده😍☝️
هرشب ساعت 🕘
و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇
📚 @Heiyat_Majazi
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
°| #مغزبانے(917) 😎💪 |°
ڪےروش نمڪ نشناس است😒
افشین پیروانے خطاب به
کے روش:😱😱😱
✅آخرین بارت باشد درباره
مسایل مربوط به پرسپولیس
صحبت می کنی.
✅لیاقت پرسپولیس سفر با جت
اختصاصے است.
✅حرف های او توهین به مردم
ایران است؛ همین مردم خرج
قراردادش را میدهند.
✅کی روش هم بی معرفت
است و هم نمک نشناس.😒😒
طــرف برای شش مــاه 900 دلار
نـــاقابل گــرفته😜😱
برای هـــر بــرد در جـام ملتهای
آسیـــا ڪلے پــول مےگـیره💷💷
برای صعــود به مــرحله
بعـــد ڪلے پـــول مےگــیره💶💷
تـــوهینم مےڪنه
فــازت چــیه داداش‼️‼️
بعـــد ورزشے، بعـد سیاسے‼️‼️
بعــد اقتصــادی‼️‼️
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
°| #ازخالق_بہمخلوق (6)☎️ |°
باید همـوارهـ شڪرگذار نعمتـ هاے الهے باشیمـ💪زیـرا خداوندمهـربانـ فرموده انـد😊👇
❤️لئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ❤️
اگرشڪرگزار نعمتـ ها بودید(نعمتهایم را) افزون خواهم نمود(😍)
📖منبع←قرآن ڪریمـ
🌺سوره عشق←ابراهیمـ
✨آیہ زیبـا←7
.
.
.
الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇
|•💚•| @heiyat_majazi
°| #حرفاے_خودمـونے(469) 😊✋ |°
[🤔] چرا حجابت رو رعایت نمے کنے؟
[🙄] چون هنوز بچہ ام و تنها ۱۸سالمہ!
[📿] چرا نماز نمے خونے ؟
[😶] چون هنوز بچہ ام و تنها ۱۸سالمہ!
[🗣] چرا با نامحرم حرف مے زنے ؟
[👀] چون بچہ هستم و تنها ۱۸سالمہ!
[👌] چرا و چون های زیادے هست کہ درجواب
[⁉️] تمامی آنها میتوان گفت چون هنوز جوانم و بچہ ... !!
[😔] ولے ....
ولے یادمان باشد
✨فاطمہ ے زهرا (س) ✨
هم تنها ۱۸سال داشت.. ـ !
#فاطمیه🏴
.
.
.
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°⏳| #منبر_مجازے(469) |⌛️°
در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامهای نوشتــ از یکی از شهرهای دور نامهای نوشتــ که آقا من دور از شما هستم(😔)
گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه ڪنم؟(🤔)
حضرتــ در جواب ایشان نوشتند(😇)
«إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک»
لبت را حرڪت بده، حرف بزن، بگو(😊)
ما از شما دور نیستیم(😀)
📚بحارالانوار
.
.
.
پاتوق [ #منبر_مجازے 👳🎙:👇]
🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| #فتوا_جاتے(142) 👳 |°
✅||حڪم هدیهاے ڪه
دختران و پسران به هم مےدهند⁉️👆
#ڪپے ⛔️🙏
#تاحالاازاینزاویهبهدیــننگاهڪردے😉
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
─═┅✫✰💎✰✫┅═─
این ڪانال دیگه هیچ شبهـهاے رو
بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇
🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
Gomnam-Haftegi921110[04].mp3
6.83M
🎧🍃
🍃
|° #نوحه_خونے (180)🙏°|
تو این شبا که آسمون😭
روضه میخونه🎤
برای قبر بی نشون 😔
روضه میخونه🎤
#میثم_مطیعے 🎤
#حضرت_مادر😓
#دان_ڪن_یارے_شے👇
🍃 @Heiyat_Majazi
🎧🍃
°| #مغزبانے(918) 😎💪 |°
#روز_شمـــار_بـــهار_چهل_سالگے😎
تنــها 2⃣1⃣ روز دیگـــر باقےست🇮🇷
شـــاه رفــت ڪه رفت✈️✈️
تـــو چنـــین روزی مـــردم ایــران🇮🇷🇮🇷
چــهل ســال پــیش راهپـیمایے
ڪـردن💪🇮🇷 و اصــول جمهــوری
اســلامے🇮🇷🇮🇷🇮🇷 را اعلــام ڪـردند.
ڪــور شــه چشمے ڪه
نمےخواد چــهل سالگے انقلاب
مــا ببینــه😎😎😎😎💪💪
دهـــه فجــری ڪه متــبرڪ
بــه نــام حضــرت زهرا سلام الله علیها
بـــاشـــد قطــعا شڪــوهمنــد🇮🇷🇮🇷
و پــــر صــلابــت خــواهد گــذشت🇮🇷
وقتے یڪ مـلتے به چــهل سالگــے
مےرسـه🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
یعنــے خیلے قــدرتمنــد💪💪
همــون جــور ڪه ایــن تو
عمـــل اثـــبات ڪردیم💪💪
بهمــن و همــه با هم👇👇🇮🇷🇮🇷
قطعـــا مےتــرڪونیـم🇮🇷🇮🇷💪
امـــروز 1397/10/29 🇮🇷
#هشتڪ_تولیدےاست👇
#ڪپے⛔️🙏
#بازنشر ≈ #صدقهجاریه🍃
.
.
.
••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈••
تحلیلهاے نابے ڪه هیچجا نخواندید
با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇
~° 📡: @Heiyat_Majazi °~
¯\_______(ツ)_______/¯
°| #حرفاے_خودمـونے(470) 😊✋ |°
🍃🌺🍃🌸🍃
🌺اگہ درونت صلح وآرامش
برقرارباشہ
اونو تو دیگران هم پیدا می کنے
🍃🌸اگہ ذهنت آشفتہ باشہ
آشفتگے دراطرافـتـــــــــ موج می زنہ
✨آرامش درون خودتُ پیدا ڪن
اون وقت مےبینی چجور به بیرون
سرڪ می کشه✨
☀️روزگارتون سرشار از یاد خــــــدا☺️
🍃🌸🍃🌸🍃
••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾••
🍃:🌸| @Heiyat_Majazi