eitaa logo
هیئت مجازی 🚩
3.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.7هزار ویدیو
415 فایل
ˇ﷽ شبیھ بوی گُـل است این‌جا؛ براے پروانگےهاے تو در مسیرِ او...🦋 💚˹ از ؏ـشق بخوان @ASHEGHANEH_HALAL ˼ ‌ ‌‌🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼ . . شما براے ما نعمتید...😌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
°•| #آے‌ڪیو‌سا‌نے (65)💡😃 |•° [📸] این تصویر عجیب بر روے کوه هاے مسطح [😳] در پرو، یکی از بزرگترین رمز و رازهاےدهہ‌ها بوده است. [🗓] حتے امروزه، باستان شناسان نمی توانند [] توضیح دهند که چگونه و چرا این تصویر بوجود آمده است! دانستنے‌هاے جــذابـ و خـاصـ👇 |•🎓•| @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت6⃣7⃣1⃣ عمرو بن بكر تمیمی، قدی بلند و
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت 7⃣7⃣1⃣ بعد از نماز، در کنار سایرین به محراب نزدیک شد تا به امام و حاكم مصر دست بدهد. او را کمی بیمار یافت. لبخندی خشک بر لب داشت. 📚📚 @Heiyat_Majazi عمرو دست های او را فشرد؛ دست هایش گرم بود و چشم هایش خسته و خواب آلود. فکر کرد، ساعتی دیگر این چشم ها، به خون سر آغشته خواهد شد. - شب، بعد از افطار شمشیر را برداشت و آن را از غلاف بیرون کشید. قبضه اش را محکم در مشت فشرد و با نوک انگشت، تیزی لبه اش را آزمود تا مطمئن شود هنوز تیز است و کاری. از جا برخاست، وسط اتاق ایستاد، تصور کرد که در مسجد است و عمروعاص به سجده رفته است؛ شمشیر را تا بالای سرش بلند کرد و با قدرت آن را فرود آورد. اگر با چنین قدرتی ضربه را فرود می آورد، همان یک ضربه کافی بود تا عمروعاص از وسط دو نیم شود. شمشیر را در غلاف گذاشت. از اتاق بیرون آمد. اسب سیاه و تنومندش را در گوشه ی حیاط به تیرکی بسته بود. مقداری علوفه جلوی اسب ریخت. همان طور که اسب مشغول خوردن بود، زین را به پشت او گذاشت و بندهای چرمی اش را بست. سحرگاه، بعد از به قتل رساندن عمروعاص، باید شهر را به سرعت ترک می کرد. به آسمان نگاه کرد؛ ماه شب ۱۹ رمضان، می درخشید. صدای اذان صبح را که شنید به نماز ایستاد. نمازش را با تعجيل به پایان رساند. عمامه ی سیاهی روی سرش گذاشت، غلاف شمشیر را به کمربند پهن چرمی اش بست و عبای قهوه ای رنگ را روی شانه اش انداخت. سوار اسب شد و به سوی مسجد تاخت. جلوی در مسجد، افسار را به تیرکی بست و با عجله وارد مسجد شد. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت 7⃣7⃣1⃣ بعد از نماز، در کنار سایرین
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت8⃣7⃣1⃣ عمرو عاص سرفه ای کرد و گفت: مردک! او را دو شقه کرده ای و می گویی قصد کشتنش را نداشته ای؟! 📚📚📚 @Heiyat_Majazi عمرو با خونسردی جواب داد: قرار بود شما را دو شقه کنم. عمروعاص با تعجب پرسید: مرا؟؟ تو قصد کشتن مرا داشتی؟ سپس گردنش را راست کرد و افزود: چرا؟ حرف بزن مردک! تو کیستی و از سوی چه کسی مأموریت داشتی تا مرا به قتل برسانی؟ عمر و پاسخ داد: از طرف خدا؛ همان خدایی که کشتن ظالمان را حلال داشته است. عمروعاص که رگه های خشم در صورت و چشم هایش نقش بسته بود، گفت: مردک! خدایی را به رخ من می کشی که من ریشم را در راه او سفید کرده ام؟! تو از خدا چه میدانی که بنده ی مؤمن او را با دهان روزه، آن هم در محراب عبادت به قتل رسانده ای؟ عمرو پاسخ داد: او اگر بی گناه باشد، جایش در بهشت است. نیت من کشتن تو بود که باعث تفرقه در بین مسلمین و نابودی دین خدایی. عمروعاص فریاد کشید: خفه شو مردک جنایت کارا بگو از چه کسی دستور داشتی تا مرا بکشی؟ عمرو سکوت کرد و سرش را به زیر انداخت. صدای عمروعاص او را خود آورد: ۔ آیا از کوفه آمده ای؟ از طرف على مأموریت داشتی تا مرا بکشی؟ حرف بزن پیش از این که سرت را از بدن بی قواره ات جدا کنم! عمر و باز هم سخنی نگفت، فقط خیره به عمروعاص نگاه کردی صورتش سرخ شده بود. عمروعاص از جا برخاست، دست به قبضه ی شمشیرش برد، قدمی جلوتر آمد، به سرفه افتاد، پیرمردی که در کنار تخت او ایستاده بود جلو آمد و کتف های او را گرفت. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے (164) 📺🎈 |° ڪلڪسیـون خـاطــراتــ😍👌 #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°| (916) 😎💪 |° اظهــار فضــل😎 جــدید تــــرامپ😉👇 ✅رژیم ایران هفته گذشته یک ماهواره‌بر آزمایش کرد،که البته شکست خورد. ✅اگر شکست نمی‌خورد اطلاعات مهمی در جهت ساخت موشک‌های بالستیک قاره‌پیما در اختیار آن‌ها قرار می‌گرفت. ✅آنچه با ایران انجام داده‌ایم معجزه‌آسا است. من از آن توافق ضعیف و وحشتناک با ایران خارج شدم. ✅ایران با آنچه که دو سال پیش بود کاملا متفاوت است؛این کشور همان که بود نیست و همان نخواهد بود. ✅معتقدم که آن‌ها می‌خواهند گفت‌وگو کنند. فـــاز و نــــولــت قاطےشده😁 یــه استـــراحت به مُــخــت بــده😉 همچــنان معتقــد باش😂 تــا امــوراتت بگـــذره فـــرزندم😁 تو ایــران جـزء آقای.... و آقای... ڪسے حــرفےباتو نداره😂😂 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
|°• •°| 😍سلامـ 😇حالتون چطوره❓ ☺️من ڪہ عالے امـ 😃امتحانات تموم شد یا هنوز درگیرشید❓ 😀چند تا رو قبولـ شدید❓ 😅چند تا رو افتادید❓ 😜وسط این شلوغ پلوغے امتحانات هیچ فہمیدید ڪہ مصاحبہ با خادمان گلـ رو ڪنسلـ ڪردیمـ❓تا همتون بیــســـتـــ بگیرید😍 🤔متوجہ شدید❓ 😳متوجہ نشدید❓ 😐اینقد بین مصاحبہ ها فاصلہ افتاد منِ گزارشگر اصلا یادمـ رفتہ ڪہ از ڪدومـ خادمـ مصاحبہ گرفتمـ از ڪدومـ نگرفتمـ😑 😅نظرتون چیہ دوباره از اول ازهمہ سوالات رو مجدد بپرسمـ ❓ 😁شوخے ڪردمـ بابا ذوق نڪنید 🤔 فڪر ڪنمـ از همہ خادمـ ها مصاحبہ گرفتہ باشمـ مگر نہ❓ 😢اگر بیڪارید یڪ ڪمڪ به بنده عاجز ڪنید و اندڪے فڪر ڪنید ڪہ ایندفعہ نوبت ڪدومـ خادمـ گلـ مے باشد🙈 🤓 سریع من رو در جریان بزارید هــا تا ان شاءاللہ با قوّت هر چہ بیشتر برمـ سراغ بعدے💪 👇 اینجا بہ داد بنده برسید🙈👇 🆔: @afsar_velaee 👀 فراموش نڪنید منتظرمـ هــــا 😍 🍂🍀 @Heiyat_Majazi
°| (5)☎️ |° خداے مهربانـ درمورد بخششـ فرموده انـد کـ😊👇 ❤️وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ❤️ ببخشید و چشم بپوشید(😊)آیا دوست ندارید خداوند شما را ببخشد؟(🤔) و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است(😍) 📖منبع←قرآن ڪریمـ 🌺سوره عشق←نـور ✨آیہ زیبـا←22 . . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 |•💚•| @heiyat_majazi
°⏳| (468) |⌛️° رسول اکرم صل الله علیه وآله😇 پنج چیز قلب را نورانی می‌کند:😃👌 1⃣زیاد قل هوالله احد را خواندن 2⃣کم خوردن 3⃣نشستن با علماء 4⃣نماز شب خواندن 5⃣ رفتن به مساجد 📚مواعظ العددیه ص۲۵۸ . . . پاتوق [ 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi
°| (141) 👳 |° ✅|| آیا با شروع اذان مےتوان نمـاز خواند؟!👆 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
°| #مغزبانے(916) 😎💪 |° نــــوبخت جــانِ همــه چے آرومــه☺️ تــشریف آوردن ڪرمان😎 از منــاطق جنــوب استــان بازدید ڪردن بعــــد نــاراحت و افســرده شدن😱 داداشـــم افتخــــار ڪردن نمےخواد وقتـــے بعـد از پنـــج ســال یـــه مـــوضــوع به این پیچــیدگے و فهمـــیدی😉😁 یڪــم زود بـــود، میـــزاشتے 1400 وقـــت خداحافظے متــوجه مےشدی😎😎 بــاهوش جــانِ ڪےبودی تو!!!! #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (470) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🌺اگه قاطے بشے رفیق بشے دوستـــــ بشے با امام زمان خودمونے بشے 🍃🌸پشت رودخونه‌ے "چہ کنم چہ کنمِ" زندگے که گیر کردے رشتہ ی دلت دست آقا ڪہ باشہ آقا 💚عبورت میده.. به همین راحتی!!!😊😊 💚التماس دعای حال خوب دلتون💚 🍃🌺🍃🌸🍃 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [145] ° 🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃 ✨بہ نام خـــــــداے علے✨ 😒 ببین دنیا خانم من دیگه گول و فریب تو رو نمی خورم. 🙄 اون گول نمیزنه تو خودت خواستی بخوری. 😒 چرا ازش دفاع می کنی؟ 🙂 چون ها رو واسه ت آشکار می کنه. اون با هایی که در جسمت میزاره و با کمتر کردن های تو تر از اونیِ که بخواد بهت دروغ بگه یا مغرورت کنه. 🙂 خیلی وقتا به نصیحتاش بی توجه بودی یا راستگوییش رو هم دونستی. 🙂 اتفاقا اگه اون رو از هاش(شهرهای ) بشناسی و خونه های در هم فرو ریخته می بینی که خیلی هم خوب می کنه و بهت هشدار میده. و مثل یه دوست خوب نگران توئه که نشی. 🙂 اگه کسی اون رو جاودانه ندونه خیلی هم خوبه. کسایی که از در دنیا فراری هستند در آخرت به کمکش سعادت مندن 📚|• . خطبه۲۲۴ مطابق با ترجمه 🍃🌺🍃🌸🍃🌸🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت8⃣7⃣1⃣ عمرو عاص سرفه ای کرد و گفت:
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت9⃣7⃣1⃣ نمازگزاران ایستاده بودند. عمروعاص در محراب، سورہ اخلاص را می خواند. نمی دانست رکعت اول نماز است یا دوم؛ فرق چندانی هم داشت، در اولین سجده باید کار را تمام می کرد. 📚📚📚 @Heiyat_Majazi پشت آخرین نفر در صف آخر ایستاد. قبضه ی شمشیر را محکم فشرد تا کمی از هراسی که به دلش نشسته بود، کاسته شود. نمازگزاران در رکوع بودند که شمشیر را از غلاف بیرون کشید و در دل لاحول و لا قوت الا بالله گفت و وقتی نمازگزاران به سجده رفتند، با گام های بلند به طرف محراب حرکت کرد و زمانی شمشیرش را فرود آورد که عمروعاص در حال برخاستن از سجده بود. فریاد دلخراش او فضای مسجد را پر کرد. عمرو شمشیر را رها کرد و با سرعت به طرف در مسجد دوید. انگار صدای همهمه ای را که پشت سرش بلند شده بود نشنید. چهار مرد را که به طرفش می دویدند ندید. از مسجد خارج شد و به طرف اسبش دوید، اما هنوز دستش به افسار اسب نرسیده بود که دست هایی او را از پشت گرفتند. مقاومت فایده ای نداشت. در خود را اسیری یافت که باید مشت ها و لگدهای مهاجمين خشمگین را تحمل می کرد. عمرو سرش را بلند نکرد تا به چشم های عمروعاص نگاه کند و او را ببینید که غضبناک به او خیره شده بود. عمروعاص همان سؤال قبلی را با خشم بیشتری تکرار کرد: - اقرار کن و بگو چرا دوست ماسعيد بن ساعد را کشتی؟ چه خصومتی با او داشتن مرد تمیمی؟ عمرو سرش را بلند کرد، به چشم های عمروعاص نگاه کرد و گفت: من قصد کشتن دوست تو را نداشتم. گویا عمرش به حیات نبود. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
هیئت مجازی 🚩
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| #قصه_دلبرے(2) 📚 |•° رمان : #قدیس قسمت9⃣7⃣1⃣ نمازگزاران ایستاده بودند. ع
🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 °•○●﷽●○•° •°| (2) 📚 |•° رمان : قسمت0⃣8⃣1⃣ عمرو عاص که از شدت سرفه، بدنش خم شده بود، سرش را بلند کرد و نفس عمیقی کشید پیرمرد گفت: قربان خودتان را ناراحت نکنید. خواست خدا بود که این بیماری بر شما عارض شد و به مسجد ترفتید. باید خدا را شکر کنیم و صدقه بدهیم. عمروعاص به عمرو اشاره کرد و گفت: این مردک را از اینجا ببرید. ۲۶ ساعت فرصت بدهید تا حرف بزند که کیست و از سوی چه کسی مأموریت داشته. 📚📚📚 @Heiyat_Majazi اگر حرف نزد با شمشیر خودش، از وسط دو شقه اش کنید و جنازه اش را جلوی سگ ها بیندازید. نگهبان ها عمرو را با خود بردند. عمروعاص روی تخت نشست و رو به پیرمرد گفت: قصد داشتم صبح به مسجد بروم. خداوند به اندکی تب و سرفه مأموریت داد تا مانع رفتنم شوند. الحق که خداوند حافظ و دوستدار ماست. سپس پوزخندی زد و سرش را تکان داد. برک بن عبدالله مردی بود کوتاه قد لاغر و سیاه چرده با موهای مجعد. دستار سفیدی روی سرش بسته بود و با هر قدمی که در بازار پیام بر می داشت، شلیته ی بلند و گشادش موج برمی داشت. بازار در آن است از ماه رمضان خلوت بود. در انتهای بازار راسته ی آهنگرها قرار هست که صدای چکش و آهن و سندان، زیر سقف گنبدی اش می پیچید و صدای گوش خراشی برمی خاست. اینک مقابل یکی از مغازه ها ایستاد. پیرمرد آهنگری که پیشبند چرمی در واش تا زیر زانویش می رسید، داخل مغازه روی کنده ی درختی نشسته بود. برک جلو رفت، در چارچوب در ایستاد، شمشیر پارچه پیچ شده اش را بلند کرد و به پیر مرد نشان داد و گفت: آمده ام شمشیرم را تیز کنم. 🍃 بھ قلم✍: 🌸کپے با ذڪر منبع و نام نویسنده بلامانع است ...🍃 منـــبع📥 📩 @chaharrah_majazi رمــان فوق العاده😍☝️ هرشب ساعت 🕘 و هر روز 14:30 از،این ڪانال👇 📚 @Heiyat_Majazi 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃
°| #نوستالژے (165) 📺🎈 |° آقا اجازه جوابـ میدمـ زود تند سریع جوابـ میدمـ آقا اجاره هولم نڪن دستـ و پاهامو گم نڪن😊☝️ #هشتڪ_و_محتوا_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 °|کلےشادابیجاتِـ ‌باحال‌گونہ از دهه شصتےها و اندڪے هفتاد‌😎👇 {📻‌} @Heiyat_majazi
°| #مغزبانے(917) 😎💪 |° ڪےروش نمڪ نشناس است😒 افشین پیروانے خطاب به کے روش:😱😱😱 ✅آخرین بارت باشد درباره مسایل مربوط به پرسپولیس صحبت می کنی. ✅لیاقت پرسپولیس سفر با جت اختصاصے است. ✅حرف های او توهین به مردم ایران است؛ همین مردم خرج قراردادش را می‌دهند. ✅کی روش هم بی معرفت است و هم نمک نشناس.😒😒 طــرف برای شش مــاه 900 دلار نـــاقابل گــرفته😜😱 برای هـــر بــرد در جـام ملتهای آسیـــا ڪلے پــول مےگـیره💷💷 برای صعــود به مــرحله بعـــد ڪلے پـــول مےگــیره💶💷 تـــوهینم مےڪنه فــازت چــیه داداش‼️‼️ بعـــد ورزشے، بعـد سیاسے‼️‼️ بعــد اقتصــادی‼️‼️ #هشتڪ_تولیدےاست👇 #ڪپے⛔️🙏 #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (6)☎️ |° باید همـوارهـ شڪرگذار نعمتـ هاے الهے باشیمـ💪زیـرا خداوندمهـربانـ فرموده انـد😊👇 ❤️لئِنْ شَکَرْتُمْ لأزِیدَنَّکُمْ❤️ اگرشڪرگزار نعمتـ ها بودید(نعمتهایم را) افزون خواهم نمود(😍) 📖منبع←قرآن ڪریمـ 🌺سوره عشق←ابراهیمـ ✨آیہ زیبـا←7 . . . الابِذِڪــرالله تَطمَئِنّ القلـــوب☺️👇 |•💚•| @heiyat_majazi
°| (469) 😊✋ |° [🤔] چرا حجابت رو رعایت نمے کنے؟ [🙄] چون هنوز بچہ ام و تنها ۱۸سالمہ! [📿] چرا نماز نمے خونے ؟ [😶] چون هنوز بچہ ام و تنها ۱۸سالمہ! [🗣] چرا با نامحرم حرف مے زنے ؟ [👀] چون بچہ هستم و تنها ۱۸سالمہ! [👌] چرا و چون های زیادے هست کہ درجواب [⁉️] تمامی آنها میتوان گفت چون هنوز جوانم و بچہ ... !! [😔] ولے .... ولے یادمان باشد ✨فاطمہ ے زهرا (س) ✨ هم تنها ۱۸سال داشت.. ـ ! 🏴 . . . ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
°⏳| (469) |⌛️° در زمان حضرت امام هادی علیه السلام شخصی نامه‌ای نوشتــ از یکی از شهرهای دور نامه‌ای نوشتــ که آقا من دور از شما هستم(😔) گاهی حاجاتی دارم، مشکلاتی دارم، به هر حال چه ڪنم؟(🤔) حضرتــ در جواب ایشان نوشتند(😇) «إِنْ کَانَتْ لَکَ حَاجَةٌ فَحَرِّکْ شَفَتَیْک» لبت را حرڪت بده، حرف بزن، بگو(😊) ما از شما دور نیستیم(😀) 📚بحارالانوار . . . پاتوق [ 👳🎙:👇] 🍃:🌸| @heiyat_majazi ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•| #جینگولے_جاتے (19)🍭 |• میتونید پم پم هاے رنگے رو روے قوطے رب بچسبونید و وسایلتونو بذارید داخلش😍👌 رنگهاے متنوعے دارن مثلا ترڪیب سفید و آبے یا طوسے و صورتے قشنگ میشہ بستگے بہ سلیقتون داره...😉💚 #هشتڪ_تولیدےاست #بازنشر ≈ #صدقه‌جاریه🍃 بفرمایین بہ ـڪارِتون میادا😉👇 |•🍬•| @Heiyat_Majazi
°| (142) 👳 |° ✅||حڪم هدیه‌اے ڪه دختران و پسران به هم مے‌دهند⁉️👆 ⛔️🙏 😉 🍃 . . . ─═┅✫✰💎✰✫┅═─ این ڪانال دیگه هیچ شبهـه‌اے رو بے پاسخ نذاشته؛ بدو جوــین شو😉👇 🍃:🌹| @Heiyat_Majazi
Gomnam-Haftegi921110[04].mp3
6.83M
🎧🍃 🍃 |° (180)🙏°| تو این شبا که آسمون😭 روضه میخونه🎤 برای قبر بی نشون 😔 روضه میخونه🎤 🎤 😓 👇 🍃 @Heiyat_Majazi 🎧🍃
°| (918) 😎💪 |° 😎 تنــها 2⃣1⃣ روز دیگـــر باقےست🇮🇷 شـــاه رفــت ڪه رفت✈️✈️ تـــو چنـــین روزی مـــردم ایــران🇮🇷🇮🇷 چــهل ســال پــیش راهپـیمایے ڪـردن💪🇮🇷 و اصــول جمهــوری اســلامے🇮🇷🇮🇷🇮🇷 را اعلــام ڪـردند. ڪــور شــه چشمے ڪه نمےخواد چــهل سالگے انقلاب مــا ببینــه😎😎😎😎💪💪 دهـــه فجــری ڪه متــبرڪ بــه نــام حضــرت زهرا سلام الله علیها بـــاشـــد قطــعا شڪــوهمنــد🇮🇷🇮🇷 و پــــر صــلابــت خــواهد گــذشت🇮🇷 وقتے یڪ مـلتے به چــهل سالگــے مےرسـه🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 یعنــے خیلے قــدرتمنــد💪💪 همــون جــور ڪه ایــن تو عمـــل اثـــبات ڪردیم💪💪 بهمــن و همــه با هم👇👇🇮🇷🇮🇷 قطعـــا مےتــرڪونیـم🇮🇷🇮🇷💪 امـــروز 1397/10/29 🇮🇷 👇 ⛔️🙏 🍃 . . . ••┈••••┈••❅😉❅••┈••••┈•• تحلیل‌هاے نابے ڪه هیچ‌جا نخواندید با مغــزبـــانے، بصیـــــــرت دهیـــد👇 ~° 📡: @Heiyat_Majazi °~ ¯\_______(ツ)_______/¯
°| (470) 😊✋ |° 🍃🌺🍃🌸🍃 🌺اگہ درونت صلح وآرامش برقرارباشہ اونو تو دیگران هم پیدا می کنے 🍃🌸اگہ ذهنت آشفتہ باشہ آشفتگے دراطرافـتـــــــــ موج می زنہ ✨آرامش درون خودتُ پیدا ڪن اون وقت مےبینی چجور به بیرون سرڪ می کشه✨ ☀️روزگارتون سرشار از یاد خــــــدا☺️ 🍃🌸🍃🌸🍃 ••✾🕊خــدا رو احساس ڪن👇🕊✾•• 🍃:🌸| @Heiyat_Majazi
° (ع)☀️📖 [146] ° 🍃⚫️🍃⚫️🍃 ✨بہ نام خــــــداے علے✨ 😬 ببین یه نامه اومده روش هیچی ننوشته. 🙂 بازش کن بخون ببینیم. شاید توش نوشته باشه 😁 اینجا خودش و معرفی کرده 🙂 از کیه؟ 😁 از پدری ، کسی که زندگیش رو پشت سر گذاشته و در گذر از چاره ای نداره. رو بی ارزش می دونه . 🙂 این از فرستنده ، خب گیرنده نامه کیه؟ 😒 خب من دیگه. 🙂 ببینیم: 😁 به فرزندی که امیدواره 🙂 به چی؟؟؟؟ 😁 چیزی که به دستش نمیاره. 😁 راهی رو میره که به نیستی ختم میشه. این فرزند در دنیا بیماری ها و در تیر رس مصایب ، سوداگر دنیای کار و وامدار نابودیه. 😁 این فرزند در دست ،با رنجها هم و زمین خورده خواهش ها و . 🙂 فرستنده و گیرنده ش که معلومه . بقیه ش رو بخون 😁 بعداً 📚|• . نامه ۳۱ مطابق با ترجمه 🍃⚫️🍃⚫️🍃 👇 ⛔️🙏 🍃 باعلے تاخــ💚ـدا؛ پاے حــرفـ مولاتـ بشینــ😍👇 |•✍•| @heiyat_majazi