💢غیبـ🔥ـت = نابودی اعمال
✍رسول اکرم (ص):
روز قيامت فردى را مےآورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم. «جامع الأخبار ص۱۴۷»
⛔️درمان غیبت⛔️
✍آیت الله #مجتهدی_تهرانی(ره):
کسی که مےخواهد غیبت نڪند اول باید منشاء آن یعنی حسادت را از بین ببرد. و دوم آیات و روایاتی کہ در مذمت غیبت است را مطالعه کند تا ببیند که غیبت چه گناه بزرگیست که روایت دارد؛ «یک درهم ربا از ۳۶ زنا بدتر است و غیبت کردن از ربا خوردن بدتر است.» چون که ربا قصهٔ اقتصاد مملکت است، اما غیبت آبروی مردم است، و احترام مومن از خانه خدا بالاتر است. الْمومِنُ اَعْظَمُ حُرمَةُ مِنَ الْکَعبَة «احترام مومن از خانه خدا بیشتر است»
📚برگرفته از سخنرانے آیت الله مجتهدۍ تهرانے(ره)
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✍ بیشتر مردم از کنار موضوع مهم حل مشکلات مردم به سادگی عبور می کنند. اگر انسان بتواند حتی قدمی کوچک در حل گرفتاری بندگان خدا بردارد، اثر آن را در این جهان و در آن سوی هستی به طور کامل خواهد دید. در بررسی اعمال خود، مواردی را دیدم که برایم بسیار عجیب بود. مثلا شخصی از من آدرس می خواست. من او را کامل راهنمایی کردم. او هم دعا کرد و رفت.
من نتیجه دعای او را به خوبی در نامه عملم مشاهده کردم!
اینکه ما در طی روز، حوادثی را از سر می گذرانیم و می گوییم خوب شد اینطور نشد. یا می گوییم: خدا رو شکر که از این بدتر نشد، به خاطر دعای خیر افرادی است که مشکلی از آنها برطرف کردیم.
من هر روز برای رسیدن به محل کار، مسیری را در اتوبان طی می کنم. همیشه ، اگر ببینم کسی منتظر است، حتما او را سوار می کنم.
یک روز هوا بارانی بود. پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود. با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و او را سوار کردم.
ساک وسایل او گلی شده و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی نگفتم. پیرزن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد. بعد هم خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم: هر چه میخواهی بدهی برای اموات ما صلوات بفرست.
من در آن سوی هستی، بستگان و اموات خودم را دیدم. آنها از من به خاطر دعا های آن پیرزن و صلوات هایی که برایشان فرستاد، حسابی تشکر کردند این را هم بگویم که صلوات، واقعا ذکر و دعای معجزه گری است. آن قدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔸عنایت حضرت ابالفضل العباس به زندانیمحکوم به اعدام
🔴 روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد:
حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
بههرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم."
وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه السلام )، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم
حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمیافتم من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.
صلی الله علیک ایها العبد الصالح
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
'✈️✨…
ــ﷽ ــ
دربارهی استغفار و بابهای باز آسمان در این ماه گفتیم، حیف است ندانید ڪه هرشب نزدیڪ سحر فرشتھای به طور مخصوص برای مستغفرین، یعنــے خودِ خودِ ما ندا میدهد و میگوید بلند شوید…😢
گویـی خدا در آسمان را باز میکند و مارا به آغوش خود میخواند":)
میفرماید: فرصت هارا دریاب ڪه میگذرند…🕟
•
.
توصیھی آیتالله حقشناس،
برای بیدار شدن سحر و لبیڪ گفتن به این ملڪ داعی، این است ڪه
▫️ شبھا قبل از خواب تسبیحات حضرت زهرا'سلاماللهعلیها' را بگوییم
▫️و قدری قرآن بخوانیم ڪه انشاءالله و به امید او بتوانیم سـحـر بیدار شویم🌿'
.
•
▫️#أین_الرجبیون
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
اِدواردُو آنِیِلّی (۱۳۳۳ش-۱۳۷۹ش) مستبصر اهل ایتالیا و فرزند یکی از سرمایهداران معروف ایتالیا به نام جِیانّی آنیلی بود.
او تحت تأثیر قرآن از مسیحیت به مذهب شیعه گروید و علیرغم فشارها و تهدیدها از آن دست برنداشت.
برخی مرگ او را مشکوک و صهیونیستها را عامل قتلش دانستهاند.
ادواردو آنیلی در ۱۹ خرداد ۱۳۳۳ شمسی برابر با ۹ ژوئن ۱۹۵۴م در نیویورک به دنیا آمد. پدرش، جیانی آنیلی، از سرمایهداران معروف ایتالیا و مالک شرکت ماشینسازی فیات، بزرگترین شرکت ماشینسازی ایتالیا، چندین بانک خصوصی، چندین شرکت طراحی مد و لباس، باشگاه اتومبیلرانی فراری، باشگاه فوتبال یوونتوس و... بود. مادرش مارلا کاراچیلو نیز یک شاهزاده یهودی بود.
ادواردو پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی به کالج آتلانتیک انگلیس رفت و پس از اخذ دیپلم، راهی دانشگاه پرینستون شد و در رشته فلسفه و ادیان شرق در مقطع دکتری فارغالتحصیل شد.
پس از آن برای ادامه مطالعات در زمینه ادیان شرق، به هند سفر کرد. ادورادو در سال ۱۹۸۶م مدیریت باشگاه یوونتوس را برعهده داشت.
ادواردو در سال ۱۹۷۴م در ۲۰ سالگی با قرآن آشنا شد و پس از مطالعه و بررسی پیرامون قرآن و تحت تأثیر قرآن مسلمان شد و در یک مرکز اسلامی در نیویورک شهادتین را به زبان جاری کرد. دوستانش نام هشام عزیز را برای او انتخاب کردند.
او در فروردین سال ۱۳۵۹ش در پی آشنایی با محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی وقت سفارت ایران در ایتالیا، شیعه شد و نام او را مهدی گذاشتند.
📝 ماجرای شیعه شدن و مرگ این سرمایه دار بزرگ ایتالیایی را در سایت زیر بخوانید👇🏻
https://2noor.com/
✅دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند :كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت : (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:(( درست نیست كه ما همه چیزرا نصف كنیم.من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
🌾خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمی رود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما براي برگشتن بايد از اقيانوس گذشت
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت. و پیر زن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت.
این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده می کند و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط می کند.
پیرمرد صبح از خواب بیدار می شود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپف های شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش می رود و او را صدا می کند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است!
از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او می شود. قدر هر کسی رو بدونیم تا یه روزی پشیمون نشیم...
📚 مجموعه شهرحکایات
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔅امام صادق عليه السلام:
✍️ من تَعَصَّبَ عَصَّبَهُ اللّهُ عزَّوجلَّ بِعِصابَةٍ مِن نارٍ
💠 هر كه تعصّب بورزد، خداوند عزّ و جلّ دستارى از آتش بر سر او ببندد.
📚 ميزان الحكمه جلد۷، صفحه ۴۱۹
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
✅دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
✍️ زندگی برزخی: واقع مطلب این است که «دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. » باید برویم و ببینیم. از مرحوم آقا جمال گلپایگانی که از مراجع باعظمت تقلید بود، نقل میکنند که پس از مرگِ میرزای نائینی، ایشان را در خواب دید و گفت چه خبر؟ مرحوم نائینی گفته بود: یک مرگ و عالم برزخی میگوییم، یک چیزی میشنویم. باید بیایی ببینی.
اما اجمالاً پس از مرگ، زندگی در عالم برزخ با بدن برزخی شروع میشود که هزاران بار متکامل تر از این بدن دنیوی است.درک و فهم و خوردن و آشامیدن و لذت و عذاب هست و به مراتب هم قوی تر از درک و فهم و لذتها و عذابهای دنیاست...
📚 کتاب از احتضار تا عالم قبر، استاد عالی
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔆 #پندانه
✍️ الماسهای زندگی
🔹بعضی وقتها آدمها الماسی در دست دارند. وقتی چشمشان به یک گردو میافتد، خم میشوند تا گردو را بردارند، اما الماس روی زمین میافتد. الماس قِل میخورد و به عمق چاهی فرومیرود.
🔸میدانید چه میماند؟
یک آدم...، یک دهن باز...، یک گردوی پوک... و یک دنیا حسرت...
🔹مواظب الماسهای زندگیمان باشیم. شاید بهدلیل اینکه صاحبشان هستیم و بودنشان برایمان عادی شده، ارزششان را از یاد بردهایم.
🔸الماسهای زندگی؛ پدر، مادر، همسر، فرزند، سلامتی، خانواده، دوستان خوب، کار، عشق و... هستند.
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬فضیلت دعا کردن در ماه رجب بیشتر از نماز مستحبی است!
#آیت_الله_ناصری
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
پیشاپیش میلاد حضرت امیرالمؤمنین،
یعسوب الدین
حضرت علی (علیه السلام)
و روز مرد
به همه پدران ایران مبارک باد.
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
سه پند مهم
روزی #لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 #پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی
و سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
#لقمان جواب داد:
اگر کمی دیر تر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهنرین خوابگاه جهان است
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای می گیری و آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست
#حکایتهای_شنیدنی
•✾📚 @Hekayat_shenidani 📚✾•
🔴 این جمله از کیست؟
زن در زندگی مرد، اهمیت ندارد مگر وقتی که زیبا وجذاب باشد. شما زنان حتی یک سرآشپز بزرگ نداشتید هیچ چیز بزرگی نداشتید، هیچ چیز! شما زنان وقتی بقدرت میرسید بیرحم و سنگدل هستید. شما مکار هستید؛
شما زنان، خبیث و شیطانی هستید، همه شما
👈 تفسیر زیبای #زن_زندگی_آزادی توسط محمدرضا پهلوی درمصاحبه با اوریانا فالاچی:
📚 Interview with history, Oriana Fallaci, Liveright Publishing Corporation, New York, 1976, pp. 271-272
بخشی از کتاب خود خدا و خدازاده، تألیف استاد راجی، موسسه سعدا
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بخاطر یک مُشت دلار
⭕️ این ویدیو تنها بخشی از اعترافات اپوزیسیون از کاسبی با پروژههای براندازی است.
⭕️ در واقع به نظر میآید افشاگریهای براندازان در موضوع کاسبی علیه یکدیگر بهدلیل دعوا برای سهمخواهی بیشتر است.
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
▪️اینستاگرام پرشده از فیلم این دختر بچه مظلوم که از سرما داره میلرزه و به اسم زلزله خوی پخش میشه!
اما این فیلم مربوط به دختر بچه آواره سوری در اردوگاهی در شمال سوریه است و سال های گذشته پخش شده بود.
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
#داستان #حکایت
چرا به پدرت سر نمیزنی!
🔶فرزند آیت الله العظمی بهجت رحمه الله تعالی: یکی از همسایه ها برایم تعریف کرد که: «یک روز آقا در منزل ما آمده و بعد از احوالپرسی، پرسیدند که شما گرفتار مشکلات هستید؟
🔶من هم تایید کردم و از گرفتاری هایم گفتم. ایشان گفتند: چرا به پدرتان که از دنیا رفته سر نمی زنید؟(سر قبرش نمی روید)
🔶جواب دادم محل مأموریتم از محل دفن پدرم فاصله گرفته و برای سر زدن به پدر، باید از محل کارم مرخصی بگیرم و کارم زیاد است.
🔶آقا فرمودند که شما به مزار پدرت برو و به ایشان سر بزن، ان شاءالله مشکلاتت حل می شود. همسایه تعریف می کرد که من این توصیه آقا را انجام دادم و بعد از مدتی مشکلات و گرفتاری های زندگی ام حل شد.
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های عبرت آموز (تلنگر آمیز)
خاطره خنده دار و جالب مرحوم آیت الله مجتهدی رحمت الله علیه از حجت الاسلام قرائتی
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥گل نزنی گل میخوری
🔻شما باید شهرو به هم بریزید. وگرنه اوضاع همینه...
🔻در همین دولت فعلی، مطالبات رهبری زمین مانده؛ باید با فریاد ما تکان بخورند
🔻فقط در این صورت مشکلات کشور حل میشه!
🎙 استاد پناهیان
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج 🌱
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
🔴 فتوای سخت بی حجاب ها❗️
🔰حتماً شنیده اید که برخی بی حجاب ها وقتی نهی از منکر می شوند، می گویند که: «شما چشمت را ببند»
👈 این یعنی اینکه، من به عنوان یک مرد:
🔻اگر به خیابان می روم، باید با چشم بسته بروم.
🔻اگر در دانشگاه تحصیل می کنم، باید با چشم بسته تحصیل کنم.
🔻اگر در اداره کار می کنم، باید با چشم بسته کار کنم.
🔻اگر رانندگی می کنم، باید با چشم بسته رانندگی کنم.
🔻اگر به دریا می روم باید با چشم بسته بروم.
🔻اگر به کوه می روم باید با چشم بسته بروم.
🔻اگر...
⬅️ قطعاً مردان وظیفه دارند که همیشه مراقب چشم های خود باشند، ولی این فتوای بی حجاب ها (چشمت را در همه جا و در همه شرایط ببند)، فتوای بسیار سختی است که عملاً زندگی عادی مردم را نابود می کند.
در عوض، رعایت حجاب نه تنها جلوی زندگی و ارتباطات اجتماعی زن را نمی گیرد، بلکه هم برای خودش، هم برای خانواده اش و هم برای تمام خانواده ها و کل جامعه فایده دارد و موجب می شود که او را با چهره یک انسان بنگرند نه در حد ابزار و کالای لذت جویی❗️
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
📜 #حکایت_کوتاه_وآموزنده
👑 حاکم شهر و کشاورز
روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند. روستایی بینوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد. به دستور حاکم لباس گرانبهایی بر او پوشاندند. حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی. ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
حاکم از کشاورز پرسید: مرا میشناسی؟
کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟
سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: بخاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در رحمت خدا باز بود، من رو با آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم هنوز اجابت نشده آن وقت تو حکومت نیشابور را میخواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
حاکم گفت: این قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی. فقط میخواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد. فقط ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد. از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست ولی به خواستهات ایمان داشته باش.
💪 #درس_بگیریم
💪 #مؤمن_عبرت_میگیرد
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
⭕️ تناقض یعنی اعدام کودک ۱۳ساله در عربستان و همزمان در رسانهاش حرف از حقوق کودک زدن!
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جرعهای از زلال قرآن
📖 سورهمباركه حج ،۳۸
💠إِنَّ اللهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللهَ لاَ يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ
💠 خداوند از كسانى كه ايمان آوردهاند دفاع مىكند خداوند هيچ خيانتكار ناسپاسى را دوست ندارد!
https://eitaa.com/joinchat/1597702177C119baafb90