📚حالا اگر میخواهید، داستان #شیرین این دو دوست را از دست ندهید، در بخشی از کتاب پاستیلهای بنفش بخوانید که:
(( رابین معنی یادگاری را نمیدانست. مامان گفت به چیزی که برایت باارزش است، میگویند یادگاری. بعد گفت تا زمانی که همدیگر را داریم، یادگاری به چیزهایی میگویند که زیاد اهمیتی ندارند.ازش پرسیدم یادگاریهای خودش و بابا چی هستند. مامان گفت گیتارهایشان از همه مهمترند و بعد کتابها؛ چون کلاً چیزهای مهمی هستند.))