eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🎀 🔴 💠 برای برآوردن نیازمندیهای خود از نظر مادی و غیر مادی شوهر خود را در نظر بگیرید و او را تحت نگذارید. 💠 توان شوهر، و این درک، از چشم همسرتان دور نمی‌ماند و او می‌شوید. این درکِ شما، به همسرتان آرامش می‌دهد! 🌺•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🌸💐🍃🌸💐🍃🌸💐🍃🌸💐🍃 در زمان انجام رفتار غلط فرزندتان پیش از واکنش یا تنبیه یا فریاد و یا عصبانی شدن ابتدا به دنبال این سوال باشید علت این رفتار او چیست؟ خستگی، خشم، گرسنگی،... جواب این سوال مقدمه اقدام شما برای رفع نیاز کودکتان است •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ #سایه #قسمت57 در حالي كه صدايش از هيجان ميلرزيد گ
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ صبح با صداي آلارم گوشي موبايلش بيدار شد ،دوش گرفت و پس از تعويض لباس كتابها و لپتاپش را برداشت و در حالي كه شماره نازنين را مي گرفت با خيال راحت و فكر اينكه درخانه تنهاست و آرمين بیرون رفته، از اتاق خارج شد بعد از چند بوق نازنين خواب آلود گوشی را جواب داد وگفت : - بله ! -سلام ، خوبي گلم ! -آره خوبم ، كله سحري خواب ديدي خیر باشه -آخه نازنازی من !... اینهمه مي خوابی يه وقت باد مي كني مي تركيها -حالا چي شده اول صبحی سر كيفي ! ....نكنه خبرايي شده از پله ها پايين امد و روي یکی مانده به آخرين پله نشست و گفت: -خنگ نشو بدبختي هم سر كيفي داره -پس بگو امروزم مشكل تازه داري -مگه تو حلال مشكلاتي -كي من ! منو چه به اين غلطا -حالا به دل نگير ، تو عزيز دل خودمي -اینهمه پاچه خواريو بذار کنار ! جون بكن ببينم دوباره چي شده . -هیچي ، مشكل كلاسم هنوز حل نشده ، ديروز هر كاري كردم آموزش قبول نكرد كلاسمو تغيير بدم . مي گن اسامي رو دادن استادا ديگه نمي شه كاريش كرد . مگه اينكه حذفش كنم كه اينم امكان نداره يك ترم عقب مي مونم و كلي برنامه هام بهم مي ريزه . -حالا مي خواي چه كار كني . -امروز ساعت ده نیم باهاش كلاس دارم بايد تا قبل از كلاس هر طور شده کلاسمو تغییر بدم درغير اينصورت مجبورم یه ترم اين زقلوت(تلختر اززهر) از خود راضي و تحمل كنم -مطمئن باش آموزش قبول نمي كنه . -می خوام برم پيش استاد ارجمند ، تو كه مي دوني اون حاضره بخاطر من هر كاري انجام بده با اينكه دلم نمي خواست هيچ وقت از او كمك بگيرم ،ولی خوب مجبورم و نمي شه كاريش كرد -اره اون بيچاره هر كاري مي كنه تا به تو نزديك بشه غافل از اينكه تو نكبت خودتو بدبخت كردي . -حالا تو هم هی اين زندگي كوفتي و تو سر من بكوب ، خودت كه خوب مي دوني خودم بيشتر از هر كسي دارم تاوانشو میدم . -ناراحت نشو ،من که منظوري نداشتم ؛راستی استاد ارجمند ديروز سراغتو می گرفت . -جدي، تو چي بهش گفتي . -گفتم كلاسهات با او تداخل داشته مجبور شدي با دکتر مشايخ كلاس بگيری . -خوب كردي ،حالا می رم بهش مي گم دوست ندارم سر كلاس مشايخ برم يه كاري كن كلاسم با او کنسل بشه . -فكر می کنی بتونه . -مي دونم هر چي بهش بگم نه نمي گه و همه تلاششو می کنه -پس غرورت چي مي شه ! -مجبورم !خودت كه مي دوني ، در غير اين صورت بايد كلاس اين خود شيفته عوضي وتحمل كنم . -اميدوارم موفق بشي . آهی کشید وگفت : -با اينكه امسالو خیلی بد شروع كردم اما اميدوارم تو اين مورد موفق بشم ،والا تمام ترم زهرمارم میشه -ساعت چند میای دانشگاه ؟ -همین حالا ،بايد تا قبل از كلاسم، استاد ارجمند و ببينم .ساعت دوازده كلاس زبان مي بينمت . -باشه برو . گوشي را قطع كرد و از جا برخاست و برای خوردن صبحانه وارد آشپزخانه شد اما در آستانه در خشكش زد 🌸 ✨ ♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ آرمين خيلي خونسرد و ريلكس با حرکت اسلو موشن داشت صبحانه مي خورد البته بيشتر تظاهر به خوردن مي كرد . مطمئن بود كه تک تک کلماتش را شنيده ،آرمین که او را مسخ شد میديد از جابرخاست وبا آرامش گفت: - بهتره تا قبل از ساکشن من ،كلاست وحتما تغيير بدي در غير اين صورت اين زقلوت از خود راضی بلايي سرت مي ياره كه از جون خودت سير بشي با جراتی ساختگی محكم گفت: -مطمئن باش اگه مجبور بشم حذفش كنم اینکارومی کنم ؛اما پا توي كلاس تو نمي زارم . روبرويش ايستاد وبا ابروهايی درهم كشيده و اخمی عمیق گفت : -فكرشو هم نكن كه به اين طريق برنامه طلاق و يك ترم عقب بندازي . از اينكه می دید طلاق اینهمه برايش مهم است پراز خشم با چشمانی گستاخ گفت : . -پس برای اینکه زودتر از شرم خلاص بشی مجبوري منو سر كلاست تحمل كني و حتي بهم کروم بدي كيفش را از روی میز برداشت ودر حالی که می خواست از در بیرون برود روبرویش ایستاد و گفت: -شايد مجبور بشم سر كلاس تحملت كنم اما مطمئن باش يك صدمم بهت کرو نمي دم پس تا دير نشده برو دست به دامن همون ارجمند شو . وقبل از اینکه اجازه دهد او چیزی بگوید ،سریع از مقابلش گذشت واز در خارج شد. سايه که از رفتارش خشمگین بود با عصبانيت جزوه در دستش را به طرف در پرت كرد و داد زد - مردیکه روانپریش عوضی !مطمئن باش همین کارو می کنم دوباره هم به دفتر آموزش رفت ،اما خواهش و التماسهایش ذره اي هم در دل خانم اسدی نفوذ نكرد و حرفش فقط يك كلام بود - (كاري از دست من برنمي آيد) وقتي ديد عجز و التماسش بی فايده است . ناراحت وعصبی از آنجا خارج شد و سراغ استاد ارجمند را از بچه ها گرفت . استاد ارجمند سر كلاس بود و او دلش نمی خواست مزاحم كلاسش شود ؛ پس ناگزير پشت در کلاس منتظرش ايستاد . بعداز مدتي طولانی انتظار نگاهي به ساعتش انداخت وقت كلاس استاد ارجمند تمام شده بود، اما انگاراصلا خيال بيرون امدن نداشت .اخلاقش را خوب مي دانست و می فهمید که در حال حاضر همه بچه ها روی سرش ريخته اند و به او اجازه خروج نمي دهند با دلشوره عرض راهرو را مي پيمود . ده دقيقه ديگر كلاسش با مشايخ شروع مي شد و بايد قبل از این ده دقيقه وضعيت كلاسش را مشخص مي كرد، در غير اين صورت مجبور بود تا دير نشده سر كلاس اوحاضر شود. 🌸 ✨ ♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
❤️🍃❤️ 🌹 در مواقع همسرتان با او بیشتر مهربان باشید و به او توجه کنید! 🌹 همسر شما در اینگونه مواقع شدید به محبت و مهربانی‌تان دارد. 🌹 خود را در بزنگاهها ثابت کنید تا علاقه و همسری بینتان بیشتر گردد. 🌹 گاهی برایش بکشید تا به شما در دلش افتخار کند. 🌼🌼🌹🌹🍏🍏🍎🍎💋💋😍😍 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
👈همسرهای رفوزه! 🔸آقایون و خانوم‌ها!لطفاً از روی دست پدر و مادرتون ننویسید! 🔸برخی آقایون پیش خودشون میگن: «من که مثل پدر و مادرم زندگی نمی‌کنم؛یه عمرجنگ و دعوا!»میره ازدواج می‌کنه؛بعدازچند ماه با زنش دعوا می‌کنه وزنه میره خونه باباش.خب چی شد؟! 🔸برخی آقایون،اوایل زندگی مشترک، هرچی روکه فکر می‌کنند درسته،انجام میدن؛اما زندگیشون هی بدترمیشه.تاجایی که پیش خودشون میگن:«پس بابام درست عمل می‌کرده!».یااینکه پدر ومادرش عاشقانه زندگی می‌کنن؛پسر هم فکر می‌کنه که حتماً زندگی اون هم همین‌طوری میشه. 🔸خانوما نگاه می‌کنن ببینن خواهر، برادر،دختر خاله و...چطور عروسی گرفتن؟چطور جهیزیه دادن؟چطور مهریه بستن؟چطور خونه خریدن؟مثلاً دختر عَموم تا اولین‌دعوا شد،رفت مهریه‌ش روگذاشت اجرا،یافلانی...یه «احسنت»و«خوب کاری کرد»هم به اونا میگه! 🔹آقایون،خانوما،لطفاً به خانواده‌های اطراف‌تون دقت کنید.متأسفانه اغلب خونواده‌هامشکل خانوادگی دارن.همه می‌نالن! 🔹لطفاً از روی دست رفوزه‌ها تقلب نکنید.هر دوی شما،اگه توی فامیل یا بین دوست وآشنا نمونه‌ برای الگوگیری ندارین،مجبورید مهارت‌های همسرداری رومطالعه کنید.اگه زندگی‌تون براتون مهمه 💝💓💝 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ #سایه #قسمت59 آرمين خيلي خونسرد و ريلكس با حرکت اس
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ در همين لحظه در كلاس ارجمند باز شد و مثل هميشه شاد و سر حال از کلاس بيرون امد ؛با دیدن سایه با لبخند به طرفش قدم برداشت .سایه هم به طرفش رفت و گفت : -سلام استاد . با لحنی گرم وصمیمی سلامش را جواب داد و گفت : -كم پيدائيد خانم ستوده ! با لبخند گفت : -همين جا هستم نزديك نيم ساعته پشت در كلاستون منتظر تونم. -بايد خيلي مهم باشه كه شما منتظر من باشيد . حالا چي شده -چيزي نيست در مورد كلاسمه. از خانم ايزدي شنيدم با دکتر مشايخ كلاس گرفتي -آره مجبور شدم كلاسمو با ايشون بگيرم ولي حالا پشيمون شدم و مي خوام تغييرش بدم كه دفتر آموزش هم قبول نمي كنه ومی گه مهلت حذف واضافه تموم شده -خوب حالا چه كاري از دست من برمي آيد -مي خوام از شما خواهش كنم اين مشكل و برام حل كنيد -اما ما اجازه نداريم توي كار همكاراي خودمون دخالت كنيم. خصوصا اينكه اين قانون دانشگاست كه دانشجو استاد شوانتخاب كنه نه استاد دانشجو رو -ولي استاد من مجبور بودم استاد ارجمند با لبخندي گفت : -دكتر مشايخ استاد خوب و با تجربه ایه كه بيشتر دانشجو ها براش سرو دست مي شكنند در همين لحظه دکتر مشايخ وارد راهرو شد و در حالي كه نگاهش روي چهره خندان ارجمند كه به سايه زل زده بود زوم شد ه بود به آندو نزديك شد سايه با لبخندي روبه ارجمند گفت: -اما من از اون دانشجوها نيستم . -بله متوجه ام دکتر مشايخ سلام سردي به ارجمند كرد و از كنار هر دو گذشت . ارجمند به سايه گفت : -فعلاسر كلاست برو تا ببينم چه كار مي تونم برات انجام بدم -يعني اميدي هست -مگه دانشجويي پيدا بشه كه بخواد مثل تو از كلاس من انصراف بده كه در اونصورت بايد باهم كلاستون وعوض كنيد با نااميدي گفت: -كه فكر نكنم كسي كلاس دکتر مشايخ روبه كلاس شما ترجيح بده . (خودش هم از اينهمه دو رويي خودش حالش بهم مي خورد ) استاد ارجمند با خنده گفت: - ولي اون که توی دانشگاه خيلي محبوبه . -كلاسهاش اينهو حكومت نظاميه . -خوب هر كسي يه روشي داره ،حالا تا دير نشده برو سر كلاست . -باشه مي رم ببخشيد كه مزاحمتون شدم . باخنده گفت: -باشه مي بخشم ، اما من وقتي چهره بشاش شما رو مي بينم بيشتر خستگيم از تنم بيرون مي ره لبخند تلخي زد و از او خداحافظي كرد خوب منظورش را گرفته بود . با اينكه او مرد ايده الش نبود ولي فكر مي كرد اگر در شرايط مشابهي با ارمين بود حتما او را انتخاب مي كرد چرا كه مطمئن بود استاد ارجمند عاشق اوست و تحمل عشق یکطرفه او را بر زندگي زجر اورش ترجیح می داد با چهره اي در هم وارد كلاس شد و با سلامي كوتاه به طرف صندلي خالي رفت اما با صداي محكم وپر ابهت آرمین برجا ميخكوب شد 🌸 ✨ ♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ خانم محترم ! كجا ؟......... به طرفش برگشت و مقطع وبریده بریده گفت : -من....من ........دانش........دانشجوي همين كلاسم به طرف بچه ها برگشت وبا تمسخر گفت: -فک کنم، منم استاد همين كلاس باشم! از حرف آرمين بچه ها زدند زیرخنده ، سايه که احساس خجالت وسر در گمي میكرد با صداي مرتعش ولرزانی گفت : -مي رم که بشينم به طرفش برگشت وآمرانه پرسید -با اجازه چه كسي؟ با حرص لبش را به دندان گزيد نمي دانست چه جوابي بايد بدهد واقعا در آن لحظه ذهنش هنگ کرده بود واصلا یاری کمکش نبود .آرمین که ازآشفتگی او راضی و خشنود به نظر میرسید با سرخوشی گفت : -شما خواب تشریف داشتین که از قانون هاي كلاس من خبر ندارين ؟ كلافه پرسید : -چه قانوني؟ -تا حالا كجا بودين، كه حالا اومدين سر كلاس ؟ -من اولين جلسه ايه كه ميام سر اين كلاس و خبر از قانون هاي شما ندارم . در حالی که با گامهای استوار به طرف تریبونش میرفت بلند و شمرده گفت : - به هر حال همه می دونن که هیچ دانشجویی بعد از من حق ورود به كلاس و نداره ؛ شما اینو نمي دونستيد؟ -من در جريان نبودم . با نگاهی تحقیر آمیز سر تاپایش را کاوید وگفت : -بهتر بود قبل از اينكه با من كلاس مي گرفتي در مورد كلاسم یکم تحقيق مي كردی ديگر صبرش لبريز شده بود با خشم گفت : -من به خاطر تداخل مجبور شدم با شما کلاس بگیرم ،در ضمن فكر هم نمي كردم اينقدر مهم باشه که بخوام در موردش تحقیق کنم . حالا هم از اينكه وقت كلاس وهمینطور شما رو گرفتم معذرت مي خوام . مي خواست از کلاس خارج شود كه آرمين با دست به صندلي خالي اشاره كرد و جدی و قاطع گفت : - برید بشینید ؛ديگه هم تكرار نشه . با حرص دندانهايش را برهم سايد و از مقابل دیدگان گستاخش گذشت و روي اولین صندلي خالي كنار ستايش يكي از دوستانش نشست . ستايش روي برگه نوشت . -مرحبا ،خوشم اومد خوب زدی تو برجکش! چشم غره ای به ستایش رفت اما ستایش از رو نرفت وباز نوشت - باید امروزتو کتاب گینس ثبت بشه ؛چون تو تنها کسی که اجازه داده بعد از خودش وارد کلاس بشه اينقدر عصبي و پر از خشم بود كه حوصله جواب دادن به ستايش را نداشت به همين خاطر بي هيچ حرفي نگاهش را به تخته وايت برد انداخت و در لابلای گفتار درسیِ استاد گم شد. صدای رسا و پر ابهت آرمين در سکوت کلاس طنین می انداخت .آرمین كلمات را خیلی راحت وشیوا بيان مي كرد و جملاتش قابل فهم ودرک بودند و دریک جمله در مقايسه با استاد ارجمند خيلي بهتروشیواتر تدريس مي كرد اما چيزي كه برايش اصلا قابل فهم نبود نگاه تبعیض آمیز آرمین به دانشجوها بود او خيلي راحت بين دانشجوهاي دختر و پسرفرق قائل مي شد وقتي پسری سوالي مي پرسيد تمام نگاهش را به او مي دوخت و فقط او را مخاطب جواب قرار مي داد ولي وقتي دختري سوالي می پرسید در حالي كه كلاس را مخاطب قرار مي داد جواب سوالش را کوتاه مي داد اين حركت براي سايه سوال برانگيز بود و در آن کلاس احساس حقارت می کرد اما در كل از كلاسش راضي بود چرا که در كلاس به غير از سازه هاي فولادي هيچ بحثي نمي شد و هيچ دانشجويي حق مزه ریختن نداشت 🌸 ✨ ♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاضرم ثواب عبادتم را عوض کنم‏ 💌 ‌‏یک بار امام به یکی از دخترانشون فرمودند «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت‌‎ ‌‏فرزندت می‌بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم» •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🔴 💠 مردها دوست دارند بدانند که شغل و فعالیت روزانه‌ی آنها تاثیر مثبتی بر جای می‌گذارد و از با رضایتِ کاری است که آنها انرژی و اعتماد به نفس خود را به دست می‌آورند. 💠 وظیفه‌ی شما این است که هم در داخل و هم خارج از منزل، او را برای کاری که انجام می‌دهد و برای تلاشی که می‌کند تشویق کنید. 💠 این کار، مرد را در کار خود با انگیزه کرده و ابهت و اقتدار او را تقویت می‌کند. مطمئن باشید بازتابِ حفظ ابهت مرد، شیرین و لذت‌بخش است. 💞 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ☕️ 🔥 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿ ‌