ای وصل تو آب زندگانی ،
تدبیر خلاص ما تو دانی...
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🔴 #ماشینِ_خاموش_نباشید
💠 ماشینی که #خاموش است نقص آن مشخص نمیشود. مکانیک زمانی عیب موتور ماشین را تشخیص میدهد که ماشین #روشن باشد و گاه لازم است مسافت کوتاهی را سوار آن شود تا نسبت به نقص آن نظر قطعی بدهد یعنی تنها راه #تعمیر آن تشخیص مصداقی و موردی نقص آن است.
💠 گاهی زن و شوهرها در زندگی مشترک توقّع دارند همسرشان علّت ناراحتی و دلخوریشان را #تشخیص دهد. بله گاهی همسر به دلایلی مثل غفلت، عدم توجّه، مشغله و ... از دلیل ناراحتی شما بیخبر است. امّا شما نیز برای اینکه همسرتان نگرانی و حال بد شما را متوجّه شود خاموش و #ساکت نباشید و مسئله را برای همسرتان مبهم نگذارید چرا که او سردرگم شده و ممکن است تصمیمی که برای تغییر حال شما میگیرد اوضاع را #بدتر کند.
💠 توصیه میشود با گفتگویی بدون تنش و مشخص کردن #مصداق جزئی دلخوریتان، مسئله را خیلی با آرامش مطرح کنید. مثلاً عنوان کنید: "علّت ناراحتی من این است که جلوی برادرم به من بیاحترامی شد." نه اینکه بصورت #کلّی و مجمل بگویید: "چرا مرا درک نمیکنی؟"
💠 سعی کنید برای اینکه همسرتان به گلایه شما اعتنا کرده و جبههگیری تند نکند ابتدا از کلّیت رفتار و صفات خوبش تمجید و #تشکّر کنید سپس مشکل جزئی خود را بیان کنید! مثلاً بگویید: "اخلاقهای خوبی داری و ازت تشکّر میکنم ولی علّت ناراحتیام فلان رفتار است." یعنی #آدرس دقیقِ سبب ناراحتی خود را بدون سر و صدا و توهین بیان کنید.
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🍁امیر محمد، از فشار خانواده برای ازدواج با دختر عمه اش مهتاب خسته شده و علاقه ای به ازدواج با مهتاب ندارد.
یک روز اتفاقی یک دختر با حجاب با چادر مشکی را داخل مغازه اش می بیند و در همان نگاه اول دلشو میبره..
بعد از دو سه دیدار متوجه می شود که آن دختر پناه نام دارد، عاشق دختر رسول ذاکری که قمار باز و شراب و حرام خوار است، شده...
حالا امیر محمد می ماند و دلش و پدری که کینه ای عمیق نسبت به این چنین آدم هایی دارد.
خانواده اش در مقابلش جبهه گرفته اند، این طرف امیری ست که تنها پناه معصوم را می بیند نه پدر پناه را...
طرف دیگر ماجرا مهتاب است و دلی که اسیر امیرمحمد است،
چشم دیدن امیرمحمد را کنار پناه ندارد، کارهایی انجاممی دهد که اتفاقات هیجان انگیز رمان خواهد بود.
💌بی پناه متفاوت ترین رمانی که تا بحال خوانده اید.💐
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672
🌸 *واقعا زیباست .....
فروغ فرخزاد میگويد:
در حیرتم از خلقت #آب
اگر با درخت همنشین شود
آنرا شکوفا میکند
اگر با آتش تماس بگیرد
آنرا خاموش میکند.
اگر با ناپاکی ها برخورد کند،
آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود،
آنرا آماده طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود،
رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند،
رفته رفته گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است،
وقتی با دیگران است زنده و
تأثیر پذیر است،
و در تنهایی مرده وگرفته است...
🌸باهم بودنهایمان را قدر بدانیم🌸
من سپردم به خودش
هرچه خدا می خواهد ...
سخته ولی بگو، تمرین کن!
کم کم باورت میشه.
•┈┈••✾•❤️•✾••┈┈•
@koocheye_khaterat
•┈┈••✾•❤️•✾••┈┈•
هدایت شده از گسترده پُربازده اُفق
🏴السلامعلیک یا اباعبداللهالحسین🏴
💠انواع #چادر_مشکی باکیفیت💠
💠با قیمت تولیدی💠
🥀🖤⚜ســاده⚜🖤🥀
🥀🖤⚜لبنـانی⚜🖤🥀
🥀🖤⚜قجـری⚜🖤🥀
🥀🖤⚜حسـنـا⚜🖤🥀
🥀🖤⚜شالدار⚜🖤🥀
و مدل های متنوع دیگر...
پیشنهاد میشه همین الان عضو بشید و از سوغات و تخفیفات ویژه ماه محرم استفاده کنید و این فرصت رو از دست ندید👇
http://eitaa.com/joinchat/1196228609Ce36ce60469
شهادت حضرت رقیه (س) را تسلیت عرض مینمائیم
به یاد همهٔ شهدا، یاد دختران شهدای مدافع حرم... آخه دختران شهدای مدافع حرم مثل #رقیه باباییان. روی نام قشنگش کلیک کن😭👇
🌑 🌑
🌑 🌑 🌑♦️♦🌑
🌑 🌑 🔴🔴 🌑
🌑 🔴 🔴 🌑
🌑 🔴 🔴 🔴 🌑
🌑 🔴 🔴 🔴 🔴 🔴 🌑
🌑 🔴 🔴🔴🔴🔴 🔴 🌑
🌑 🔴 🌑
🌑 ♦️♦ 🔴 🌑
🌑 🔴 🌑
🌑 🌑
🌑
حجاببنیفاطمی بانی روضهٔ رقیّه👆
لینک پارت اول رمان بسیار دلنشین گره خورده(گیتی)
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/23163
لینک پارت اول رمان بسیار زیبا و هیجانیه سایه
👇👇👇💞💞💞
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/14721
لینک پارت اول رمان مشکین🖤❤️👇👇
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/4675
لینک پارت اول رمان بزم محبت
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/9119
لینک پارت اول رمان هم قدم عشق
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/11490
لینک پارت اول رمان فرشته من🧚♂
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/8373
تسبیح زیبایی که مادرش از کربلا آورده بود را میان دستانش گرفت و آرام صلوات فرستاد و تسبیحات حضرت زهرا خواند، حدیث شریف کسا خواند و دست به دعا بلند کرد و از خدا خواست تا فرزندش سالم به دنیا بیاید و مونا از به هم پاشیدن زندگیش دست بردارد و همسرش پایبند زندگیش باشد.
♡
شب شده بود، مهشید باخودش تمرین می کرد که رفتارش با همسرش صمیمانه باشد و کوچکترین حرفی در مورد عکس های دونفری اش با مونا نزند؛ انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است....
با کلید انداختن آرمان، به استقبال آرمان رفت ولی با دیدنش تمام خانه دور سرش شروع به چرخیدن کرد ...
و وقتی چشم باز کرد، تن بی رمقش در آغوش آرمان افتاده بود .......
https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672
نكنه چون تو فكر كردي تنها راه بودن پيش بچه ات ازدواج بامنه ...بايد من هم همين فكر و كنم؟؟
يه ساعت پيش محضر بودي خانوم ..تويه سند ازدواج رو امضا كردي و به منم بله دادي .....
یادت باشه كه ازالان شوهرتم و هرچي كه مي گم بايد گوش كني...
https://eitaa.com/joinchat/2170552385C0a48376672
دختره مجبور شده سوری بله رو بگه، ولی شاه دوماد کاملا جدی گرفته🙊🙊