eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
...: #رمان_فرشته‌ی‌من #قسمت_45 با دست زد تو پیشونی خودش و گفت: +وای نیلوفر!چت شده تو؟دیوونه شد
...: شیشه رو برداشتم و پشت سرش خودم رو لعنت کردم که چرا قبول کردم شیشه به این سنگینی رو بیارم ولی غرورم بهم اجازه نمیداد که بزارمش زمین.داشتم میرفتم که آقا محسن-پسرعموی مریم-جلومو گرفت و همونطورکه سرش پایین بود گفت: +خانوم مهاجر این خیلی سنگینه.بدید به من میارمش خیلی دلم میخواست بهش بدم ولی با خودم گفتم: (ایناباید بفهمن که ما خانوم ها ضعیف نیستیم؛بدم میاد از این مردایی که فکر میکنن خیلی قوی هستن و خانم ها رو ضعیف میدونن) باغرور سرم رو بالا گرفتم و گفتم: _نه خیلی ممنون.خودم میتونم بیارم هرچقدر اصرار کرد شیشه رو بهش ندادم و به زور زحمت خودم تا داخل پایگاه بردمش. داشتم میرفتم که یه وسیله دیگه بیارم که مریم اومد تو.با یه اخم مصنوعی رفتم سمتش و گفتم: _الهی بترکی مریم.وسیله سنگین تر از اون نبود بگی من بیارم؟سبکه رو خودت میاری سنگینه رو میدی به من؟ خندید و گفت: +ببخشید خواهر😁آخه تو همیشه میگی خانوم ها ضعیف نیستن،خواستم حرفت بهم ثابت بشه بعدش هم با خنده رفت تا یه وسیله دیگه بیاره.منم پشت سرش رفتم. یه صندلی چرخدار برداشتم و فکر کردم این یکی دیگه زیاد سنگین نیست ولی اونطوری ک فکر میکردم نبود و بدتر از همه این بود که جلوم رو هم نمیتونستم درست ببینم.داشتم میرفتم که یکدفعه خوردم به یه چیزی.نگاه کردم دیدم دوباره آقا محسن وایساده جلوم و صندلی خورده بهش.سرم رو انداختم پایین و گفتم: _شرمنده،ندیدمتون.میشه برید کنار؟ صندلی رو از دستم کشید و گفت: +بدید من ببرمش.کمرتون درد میگیره؛خیلی سنگینه آخرش هم حریف اصرار هاش نشدم و صندلی رو دادم بهش.بعد که خوب دقت کردم دیدم کلا به جای اینکه بره خودش وسیله برداره،هی میره وسیله هارو به زور از دست خانوم ها میگیره و می بره تو پایگاه. باعصبانیت رفتم تو پایگاه و تو گوش مریم گفتم: _به این پسرعموت بگو فکر نکنه ما خانوما ضعیفیم.اعصابم از دستش خورده ها خندید و گفت: +مگه چیکار کرده؟مثل اینکه امروز کلا اعصاب نداریا _اومده صندلی رو به زور از من گرفته میگه کمرتون درد میگیره با خنده لپم رو کشید و گفت: +باشه بهش میگم ولی خب به این نمیگن ضعیف بودن که.بالاخره توان بدنی خانوم ها از آقایون کمتره.خانوم ها ظریف ترند نه ضعیف تر.تو خودت اگه دوتا ظرف شیشه ای داشته باشی که یکیشون ظریف تر و با ارزش تر باشه و یکیش محکم و به قول ما قلدر،از کدومش بیشتر مراقبت میکنی؟ آه کشیدم و گفتم: _من به غیر از شما جلوی هیچ کس کم نمیارم.یکی تو یکی هم زهرا؛ وقتی اسم زهرا رو آوردم لبخند از روی لب هردومون محو شد.... ....