شاد باشیم
شاد بودن همیشه ارزشمند است، پس سعی کنیم خود را خوشحال و سرحال نشان دهیم تا خستگی را از تن شریک زندگی خود دور کنیم.
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🔴 #صمیمیت_به_همراه_احترام
💠 مهم نیست که چند وقت از #ازدواج شما میگذرد، #صمیمیت و به هم #احترام گذاشتن هرگز ضد هم نیستند.
💠 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند: لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و ... استفاده کنید.
💠 در رفتارهای خود، احترام به همسرتان مشهود باشد.
💠 طرز #گفتار و #رفتار شما نشان میدهد چقدر برای همسرتان #ارزش قائل هستید و به او احترام میگذارید.
💠 نتیجه #تکریم و احترام به یکدیگر، افزایش و #تقویت صفات خوب و کمرنگ شدن صفات رذیله در انسان است.
🐝😘🐝😘🐝😘🐝
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🧔#آقایون_بخونن
❤️ زن برای نشان دادن مشارکت و ایجاد رابطه با شما حرف می زند. حرف زدن زیاد او با شما نشان دهنده ی این است که #دوستتان دارد.
💔 اما اگر با شما گفت و گو نکند به #دردسر افتاده اید...
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🌸🍃
#تفاوتها
🚺 #نيازهای اساسی #زنان به ترتیب #اولویت:
👈محبت، ابراز عشق و علاقه، توجه، گفتگو، صداقت و رو راستی، آرامش و آغوش، حمايت مالی، تعهد خانوادگی و وفاداری، #نیازجنسی
🚹 #نيازهای اساسی #مردان به ترتیب #اولویت:
👈 #نیازجنسی،تحسین، توجه ومحبت، همراهی در تفريحات از جانب همسر، جذابيت جسمانی همسر، حمايت خانوادگی، ابراز عشق و علاقه
👌#تفاوت ها رو #بشناسیم تا #سازگارتر زندگی کنیم
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
6.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پرسش : توجه به آراستگى ظاهر ، چقدر در زندگى زناشويى اهميت دارد ؟
#پرسش_و_پاسخ
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
🔴 #سیاستهای_زنانه
💠 لباس #آشپزی را براي شوهر و لباس تميز و گرانقيمت را برای #مهمانی اختصاص ندهيد!
💠 بلكه بهترين و تميزترين لباس را برای شوهر خود بپوشيد!
🌺 و از نتایج آن لذت ببرید!
#همسرداری💗
•┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈•
#آشیونهتونگرم ☕️ 🔥
🏡 @kashaneh_mehr💞✿✿
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ #سایه #قسمتبیستم سايه لبخند تمسخر آمیزی زد و با
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨
♥️
☘﷽☘
#سایه
#قسمتبیستویکم
چرند نگو ، خون آشام که نيستم ، ازم بترسي
ساغر روي لبه تختش نشست و گفت:
- حال و هواي خونه روز به روز دلگيرتر ميشه
با مهرباني دست ساغر را در دست گرفت وگفت:
- فکر میکنی من مقصرم؟
- توكه غصه دار و دپرس باشي انگار خونه اصلا روحي نداره
- خوشگلكم روح خونه كه تو هستی ،نه من !......تو هميشه با خنده هات همه رو شاد ميکنی
- ولي وقتي تو نباشي سر به سر كي بزارم و باهاش بخندم
باخنده آرام بر سرش زد وگفت :
- دیونه ! مگه من دلقكم
در حالي كه سعي ميكرد بغض پنهان و فروخورده اش را مهار كند سرش را به زير انداخت وشروع به بازی با روتختی سایه کرد .سايه حس کرد که درونش آشوبی برپاست .دست زير چانه اش برد وسرش را بالا گرفت و گفت:
- نبينم خواهر كوچولوي خوشگلم پكروگرفته باشه
- چرا نباشم ،تو اين خونه انگار اصلا من وجود ندارم
- نمي خواي بگي چي شده؟
- دو هفته ديگه اول مهره و مدرسه ها باز ميشن ولي هيچكس تواین خونه فكر من نيست .همه فكر و ذكر بابا و مامان شده فقط تو و اين خواستگاري لعنتی
- مگه هنوز نرفتي خريد؟مامان كه خيلي وقت پيش بهت پول داد
- تو كه اخلاق منو ميدوني ،دوس ندارم تنهايي برم خريد ،مامانم كه اين روزها حوصله خودش و هم نداره چه برسه خريد .توام كه خودت و تو اين اتاق زنداني كردي و فقط غصه ميخوري
- مگه قرار نبود همراه سودابه بري؟
- سودابه رفته مسافرت و چند روز ديگه برميگرده
- عزیزدلم غصه نخور ،مگه من مرده باشم بذارم خواهر نازم به خاطر یه چیز بیخود ناراحت باشه ، با نازنين هماهنگ ميكنم عصر سه تايي میريم خريد ،خوبه؟
- نه !..... با نازنين نه
-چرا؟
- دوست دارم دوتايي با هم باشيم وقتي نازي همراهمونه يادتون از من میره !
خنده اي كرد و نيشگوني از لپش گرفت وگفت:
- اي حسود!
- خوب دروغ كه نميگم ، شما اينقدر حرف برا هم داريد كه هيچوقت تموم بشو نیست
- بسیار خوب ! عصر دوتايي با هم ميريم ولي بايد يه چيز خوشگل هم براي من بخري
- تو با اون نامزد خرپولي كه داري چه نيازي به كادوي من داري؟
غمگین وکمی عصبی گفت :
- ساغرجان ! اون نامزد من نيست
- سايه توواقعا آرمين و نميخواي؟
- چرا بايد اونو بخوام !
- سايه باور كن توخيلي خنگي ،اگه پسري به جذابي و خوشتيپي آرمين خواستگارم بود يه لحظه هم شك نمي كردم و بهش بله رو ميدادم
- خواهرِ من ! همه چيزکه خوشگلي و خوشتيپي نيست !
- آرمين مرد كامليه كه هر زني آرزوشو داره
- اما من اون زني نيستم كه آرزوي مردي مثل آرمين و داشته باشم
- مامان راست ميگه تومخت پاره سنگ ورداشته كه مردي به اين جنتلمنی رو رد ميكني
روي دستش زد و گفت:
- آره من خل شدم اونم ازنوع حادش ، حالا پاشو بروکه مامان داره صدات ميزنه
#ادامه_دارد
🌸 #کپی_رمان_حرام_است
✨
♥️✨♥️
✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨♥️✨♥️✨ ♥️✨♥️✨♥️ ✨♥️✨ ♥️ ☘﷽☘ #سایه #قسمتبیستویکم چرند نگو ، خون آشام که نيستم
♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨
♥️
☘﷽☘
#سایه
#قسمتبیستودوم
در حالي كه بر ميخواست گفت:
- كاش آرمين خواستگار من بود ميديدي كه همون شب خواستگاري بله رو ميدادم وهمه رو راحت می کردم
و از اتاق خارج شد
سايه با جمله آخر ساغر به فكر فرورفت ساغراگرچه از نظر سروزبان از او خيلي خوش زبانتر بود ولي از نظر روحي شكننده ترو حساستر از سايه بود و با اينكه چشمهاي درشت و قهوه ایش جذابیت خاصی داشتند،
اما هرگزبه پای زيبايي و ظرافت سايه نميرسید .
سايه نميدانست که اگر ساغربه جاي او بود چه تصميمي ميگرفت آيا حاضر ميشد به خاطر جذابيت آرمين پا روي غرور خودش بگذارد و وارد بازي خطرناكِ آرمين شود و يا اينكه به خاطر غرور و خودخواهي آرمين آشوبي به پا ميكرد كه درس عبرتي براي هر دو خانواده شود با این فکر تصميم گرفت خودش را فداي خانواده اش نكند ،صدبار با خودش تكرار كرد نمي توانم زندگيم ،آرزوهايم و جوانيم را فداي غرورِ بي جاي آرمين كنم ،بهترين راه را صحبت با پدرش ميديد . بايد به پدرش ميگفت آرمين از اوچه خواسته است ،پدرش هرگز راضي نمي شد اورا فداي دوستی خودش کند .با خودش گفت :
-(امشب حتما به پدرم خواهم گفت و خودم را براي هميشه از اينهمه فكر و خيال بیهوده راحت خواهم كرد ،بايد هر طور شده دوباره شادي را به خانه امان برگردانم )
غافل از اينكه سرنوشت بازي ديگري را با او شروع كرده است .
عصر وقتي به همراه ساغر از خريد برگشت اتومبيل دكتر نجم پزشك معالج پدرش را در كوچه پارك شده ديد نگران وهيجان زده سريع از پله ها بالا رفت مادر در سالن نشسته بود وگريه ميكرد .خريدهايش را گوشه اي پرت كرد و به طرف مادر دويد
- مامان چي شده ؟بابا حالش خوبه؟
- خوبه دخترم نگران نباش
- پس چرا دكترنجم اينجاست ؟ چرا گريه ميكني؟
- پدرت دوباره حالش بد شد .براي يه لحظه فكر كردم ميخواد ..............
گريه مادر شدت گرفت و سايه سراسيمه به طرف اتاق پدرش رفت وتقه اي به در زد صداي دكتر را شنيد كه گفت:
- بيا تو!
وارد اتاق پدرش شد و به طرف دكتر رفت
- سلام دكتر ،خسته نباشيد
- سلام دخترم.....
- دكتر حال پدرم چطوره ؟
- فعلا كه خوبه ،يه مسكن بهش تزريق كردم
- چي شده ؟چرا اينجوري شده؟
#ادامه_دارد
🌸 #کپی_رمان_حرام_است
✨
♥️✨♥️
✨♥️✨♥️✨
♥️✨♥️✨♥️✨♥️
✨♥️✨♥️✨♥️✨♥️✨
لینک پارت اول رمان بسیار زیبا و هیجانیه سایه
👇👇👇💞💞💞
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/14721
لینک پارت اول رمان مشکین🖤❤️👇👇
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/4675
لینک پارت اول رمان بزم محبت
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/9119
لینک پارت اول رمان هم قدم عشق
https://eitaa.com/kashaneh_mehr/11490