eitaa logo
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
6.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.8هزار ویدیو
18 فایل
𖧧••♥️بسم‌اللّھ‌الرحمـٰنِ‌الـࢪحیم⋆. مطالب #همسرداری هرآنچه برای یک #زندگی_سالم نیاز است ✌ هَر چی عاشقانه ے قشنگه اینجا جَمعِه...😍🙃 🍃🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
نمازهایت‌راعاشقانه‌‌بخوان‌حتی‌اگر خسته‌ای‌‌یاحوصله‌‌نداری‌تکرارِهیچ‌چیز جزنمازدراین‌دنیاقشنگ‌نیست.. 🌱
..💚 ‌‌از خیلِ معجزات تو، یک مهربانی‌ات کُفّار را برای مسلمان شدن بس است ... عشق و مهربونی مبارک✨ •━━━━•|•♡•|•━━━━• ⊰ • ⃟♥️྅ ⊰ • ⃟♥️྅
اعمال شب و روز مبعث یکی از چهار روزی که روزه‌گرفتن در اون با روزه هفتاد سال برابری می‌کنه، فرداست.🙏
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
シ︎. 🌕 ماه تیسا🌙 ╭══✾✾✾══╮
シ︎. 🌕 ماه تیسا🌙 ╭══✾✾✾══╮ ♡ ╰══✾✾✾══╯ قسمت455 نگاهم رااز چشم های خیره مرد دزدیدم. میخواستم باهرجه توان دارم دستم رااز دست های مشت کرده مرد رهاکنم،اما زورم به آن مرد نرسید. شیشه شرابی را که دردست داشتم رویش خالی کردم. بی هوا دستم را رها کرد، خشمگین گوشه پیراهنش را گرفت ونگه داشت، قطره های قرمز شراب از پیراهن سفیدش روی زمین می چکید. مردمست،که هوش وحواسش سر جایش نبود، شیشه شراب را به میز کوبیدو شکست. صدای خنده های مردان بی غیرت در اطرافم بالا رفت. سرم عربده کشید. _زنیکه احمق، چرا شیشه شراب و روی من خالی کردی. از درافتادن بایک مرد، ازنهیبی که میدادو دندان هایی که از حرص روی هم میفشرد، ترسیدم اما محکم در مقابلش ایستادم. _به چه حقی بهم دست زدی؟ _مچتو گرفتم نخوردمت که هلو. میخوای بدم مردای اینجا تلافی ریختن شراب رو پیراهنمو سرت خالی کنن. یه کم زیادی خوشگلی حیفه ازدست بدیم همچین لعبتی رو. ترسم را، ضعف ناتوانی زورو بازویم درمقابل یک مرد چاق و پر زور و بازو را نادیده گرفتم.سیلی محکمی حواله اش کردم. قسمت سمت چپ صورتش لرزید.سرخ شدو جای تک تک انگشتانم برجای ماند. بااخمی تند، شدت عصبانیتم را به مرد فهماندم. _ازمادر زاییده نشده کسی که به ماهتیسا یه نگای چپ بندازه. می شکنم دست مردای مثل تو وامثال تورو که بخوان یه نگاه چپ به من بندازن. حالا همه با تعجب به من نگاه می‌کردند. همه ساکت شدند، زن رقاص دست از رقاصی کشید. متوجه ترس مردهایی که دور میز نشسته بودند شدم، چنان ترس کرده بودند که صندلی ها یشان را محکم. چسبیده وخنده روی لبشان به آنی محو شده بود. ازهمه بدتر حال وروزمردسیلی خورده بود، که جای سیلی را دودستی ومحکم گرفته بودو روی صندلی از ترس کم مانده بود خودرا خیس کند. توقعم این بود بعد از خودی نشان دادن و سیلی زدن به این مرد ، فاتحه ام خوانده باشد، اما چنان زهر چشمی به مردهای هوس باز کافه نشان دادم که همه از ترس حتی جرات نگاه کردن به من را نداشتند. مرد با ترس ولکنت زبان گفت : _ای بابا... زری... این کیه راه دادی توکافت.لامذهب دستش چنان سنگین بود که گوشمو کر کرد. .. ☠🚫 ✍نویسنده: ☾︎★㋛︎𖦹🌾🍁🍂
حس خوب زندگی 🍀کاشانه مهر
シ︎. 🌕 ماه تیسا🌙 ╭══✾✾✾══╮
.فقط و فقط با ۲۰تومن رمان ماهتیسا رو همین امروز تا آخر بخونید😍😍 به ازاده جون پیام بدید @AdminAzadeh ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️
دل ربودن از تمام خلق عالم کار توست ای طبیب درد مندان! عالمی بیمار توست از همان اول که پا در عرصه دنیا زدی حامل وحی خدا همراه و خدمتکار توست ❣️🌼 ❣️🌼 ❣️🌼
4_5929253281850198610.mp3
6.05M
شد‌نام‌دلربای‌رسول، وِردزبان‌روح‌الامین😍♥️!" 🌿