eitaa logo
‹هِیئت‌‌بقیةاللّه(عَجْ)شیروان›
429 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
456 ویدیو
35 فایل
‹هِیئت‌‌بقیةاللّه(عَجْ)مـَسجد‌‌جامع‌شـیروان› ‹قرار هفتگی چهارشنبه شب‌ها› ‹بعداز نماز مغرب و عشاء› ‹شبستان مسجد جامع شیروان› شماره کارت جهت کمک هاتون:👇🏻 6273811172806678 ارتباط با ما:👇🏻 @S_313_17
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 | به مناسبت 26مرداد ، سالروز بازگشت 🔶 آقای اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت که خود از آزادگان است می‌گوید: در اردوگاه تکریت ۵ مسئول شکنجه اسرای ایرانی جوانی بود به نام «کاظم عبدالامیر مزهر النجار» معروف به کاظم عبدالامیر. 🔸 یکی از برادران کاظم، اسیر ایرانی بود، برادر دیگرش در جنگ کشته شده بود و خودش نیز بچه‌دار نمی‌شد. با این اوصاف کینه‌ خاصی نسبت به اسرای ایرانی داشت. انگار مقصر همه مشکلات خود را اسرای ایرانی می‌دانست! 🔸 در این میان آقای را بیشتر اذیت می‌کرد. او می‌دانست آقای ابوترابی فرمانده و روحانی انقلابی است، از این رو ضربات کابلی که نثار آن مجاهد می‌کرد، شدت بیشتری نسبت به دیگر اسرا داشت، اما هیچ‌گاه مرحوم ابوترابی شکایت نکرد و همواره به او احترام می‌گذاشت! 🔸 … یک روز کاظم با حالت دیگری وارد اردوگاه شد. یک راست به سمت سید آقای ابوترابی رفت و گفت: بیا اینجا کارت دارم! ما تعجب کردیم. گفتیم لابد شکنجه جدید و… 🔸 اما از آن روز رفتار کاظم با ما و خصوصاً آقای ابوترابی تغییر کرد! دیگر ما را کتک نمی‌زد. حتی به آقای ابوترابی احترام می‌گذاشت. برای همه ما این ماجرا عجیب بود. تا اینکه از خود آقای ابوترابی سؤال کردیم… ایشان هم ماجرای آن روز را نقل کرد و گفت: کاظم عبدالامیر در آن روز به من گفت: «خانواده ما هستند و مادرم بارها سفارش سادات را به من کرده بود. بارها به من گفته بود مبادا ایرانی‌ها را اذیت کنی. 🔸 اما مادرم دیشب خواب (ع) را دیده و حضرت زینب(ع) نسبت به کارهای بنده در اردوگاه به مادرم شکایت کرده! 🔸 صبح مادرم بسیار از دستم ناراحت بود و از من پرسید: آیا در اردوگاه ایرانی‌ها را اذیت می‌کنی؟ حلالت نمی‌کنم. حالا من آمده‌ام که حلالیت بطلبم.» 🔸 کم کم به مرور زمان محب حاج آقا ابوترابی در دل او جا باز کرد. او فهمیده بود آقای ابوترابی روحانی و از سادات است برای همین حتی مسائل شرعی خود و خانواده‌اش را از حاج آقا می‌پرسید. 🔸 آقای اوحدی ادامه دادند: بعد از آن روز رفتار کاظم با اسرای ایرانی به ویژه ابوترابی بسیار خوب بود. تا اینکه روزی قرار شد آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل کنند. کاظم بسیار دلگیر و گریان بود، به هر نحوی بود سوار ماشینی شد که آقای ابوترابی را به اردوگاه دیگری منتقل می‌کرد… کاظم می‌خواست در طول مسیر تا اردوگاه بعدی نیز از حضور مرحوم ابوترابی بهره‌مند شود. 🔸 روزها گذشت تا اینکه آزاد شدند. کاظم برای خداحافظی با آنان به خصوص سید آزادگان تا مرز ایران آمد. 🔸 او پس از مدتی نتوانست دوری حاج آقا ابوترابی را تحمل کند و به هر سختی بود راهی ایران شد. او برای دیدن حاج آقا به تهران آمد. وقتی فهمید حاج‌آقا ابوترابی در مسیر مشهد و در یک سانحه رانندگی مرحوم شده‌اند به شدت متأثر شد. برای همین به مشهد و سرمزار آقای ابوترابی رفت و مدت‌ها آنجا بود. 🔸 کاظم از خدا می‌خواست تا از گناهانش نسبت به اسرای ایرانی بگذرد. او سراغ برخی دیگر از اسرای ایرانی رفت و از آن‌ها بابت شکنجه‌ها و… حلالیت طلبید. ⁉️ حالا شاید این سؤال را بپرسید که این ماجرا هر چند زیباست و نشان از یک انسان دارد، چه ربطی به دارد؟! 🔸 ربط ماجرا در اینجاست که انسان اگر توبه واقعی کند می‌تواند مقام را کسب کند. کاظم داستان ما مدتی قبل در راه دفاع از حرم حضرت زینب(ع) در به شهادت رسید. ✅ او ثابت کرد که مانند حر اگر از گذشته سیاه خود توبه کنیم، می‌توانیم حتی به مقام شهادت برسیم. ______ 📚 منبع: با تلخیص، کتاب مدافعان حرم •••┈❀🌿🕊🌿❀┈ @Heyat_Baghiatallah_Shirvan •••┈❀🌿🕊🌿❀┈•••
هدایت شده از دل باخته
18.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 سرآغاز و سرانجام سردار دل ها سپهبد شهید را در این کلیپ زیبا و دیدنی تماشا کنید ، تصاویری بسیار زیبا از سردار سلیمانی که تاکنون ندیده اید . 🌺 روحش شاد و یادش گرامی گر بریزد خون من آن دوست رو پای کوبان جان برافشانم بر او رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند... 🌸 شادی روحش صلواتی ذکر فرمایید 🙏 کاری از کانال دل باخته پیشکش به روح پرفتوح سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
هدایت شده از دل باخته
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 📽 شهر شیعه نشین چگونه از شر داعشی ها رهایی یافت !؟ روایتی زیبا و دیدنی از شکسته شدن حلقه محاصره داعشی ها توسط سردار دل ها سپهبد شهید 🌸 روحش شاد و یادش گرامی ⭕️ مقام معظم رهبری در یکی از خطبه های نماز جمعه در خصوص این عمل شجاعانه و متهورانه اینگونه فرمودند : ... چه کسی هست که بتواند با بالگرد وارد شهری که در محاصره ی ۳۶۰ درجه دشمن است بشود ( یعنی محاصره کامل و بدون راه فرار ) ‌و با سازماندهی جوانان آن شهر ، محاصره را بشکند؟ 🌸 شادی روح پرفتوح سردار شهید صلواتی ذکر فرمایید 👌 بسیار عالی و دیدنی ، حتماً این ویدئو را تماشا کنید . ✅ کانال 🇮🇷 @pcdrab
کتاب شماره ۵ 🔷نام کتاب: پسرک فلافل فروش 🔶نویسنده: گروه نویسندگان 🔷ناشر: انتشارات شهید ابراهیم هادی 🔶تعداد صفحه ها: ۱۶۰ 🔷سال انتشار: ۱۳۹۴ معرفی کتاب پسرک فلافل فروش: کتاب پسرک فلافل‌ فروش، زندگی محمدهادی ذوالفقاری را روایت می‌کند. در کتاب حاضر که به بخش‌های متعددی تقسیم و بخش‌بندی شده است، روایت‌هایی را از دوستان این فرد و خانوادهٔ وی می‌خوانید. وصیت‌نامهٔ این فرد نیز، به همراه بخش ضمائم و تصاویر، در انتهای کتاب قرار دارد. [@Heyat_Baghiatallah_Sh] [@masjedjame_sh]
کتاب شماره ۹ 🔷نام کتاب: اسم تو مصطفاست 🔶نویسنده: راضیه تجار 🔷ناشر: انتشارات روایت فتح 🔶تعداد صفحات:۲۷۲ 🔷سال انتشار: ۱۳۹۸ معرفی کتاب اسم تو مصطفاست: در کتاب اسم تو مصطفاست، زندگی‌نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده را به روایت همسرش، سمیه ابراهیم‌پور و قلم راضیه تجار می‌خوانید. راضیه تجار با قلم شیوا و زیبای خود داستان زندگی این شهید بزرگوار را از زبان همسرش نوشته است. از زمانی که مصطفی و سمیه که یکی زاده شمال و دیگری زاده جنوب بود باهم در تهران آشنا شدند و پیمان عشق بستند تا زمانی که روح یکی آنقدر بزرگ شد تا دیگر در پوست خودش نگنجید و به معراج رفت. [@Heyat_Baghiatallah_Sh] [@masjedjame_sh]