#سخن_بزرگان
شهید ثانی(رضواناللّٰهتعالیعلیه) در یک رویای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید و او گفت: از وقتی که از دنیا رفتهام، تاکنون یک سال است، به علت کاری که کردهام، گرفتار هستم!
شهید ثانی، ماجرا را پرسید و او گفت: روزی در راهی عبور میکردم که فردی یک، بارِ کـاه، واردِ شهر کرد.
من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پَر کاه از بارش برای تمیز کردن دندانهایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذره کاه دیگر رضایت گرفتن نمیخواهد.
اما به خاطر همین پَـر کـاه، یک سال است که در گرفتاری هستم..
📖 اخلاق و احکام در داستانهای شهید آیت اللّٰه دستغیب
@Heyate_Majazii
💠 در عید غدیر یک عیدیِ حسابی به بچهها بدهید!
پدرها جوری نسبت به #عید_غدیر ارادت به خرج بدهند که بچهها از یک ماه، دو ماه قبل چشم انتظار عید غدیر باشند! حتی اگر لازم شد، قرض کنید و یک عیدی حسابی (به اندازهای که به علی(ع) ارادت دارید) به بچهها بدهید. نگویید: «باز من باید یک چیزی خرج کنم!» نه! مقروض میشوی، خب بشو! تو که برای چیزهای دیگر قرض کردهای، یک بار هم برای حضرت علی(ع) مقروض شو!
#سخن_بزرگان
#آیتاللهحائریشیرازی
#عید_غدیر
@Heyate_Majazii