شما مسئله حقوق زن و آزادى زن را در امروز مىبينيد و مىشنويد كه اروپاييها پيشقدم شدند، براى زن حق مالى قائل شدند، چنين و چنان كردند. وقتى انسان تاريخ اين مسئله را درست مىخواند مىبيند در اين هم باز يك خرده شيشهاى وجود داشته است، چه خردهشيشهاى! ويل دورانت در كتاب لذات فلسفه مىنويسد كه آغاز نهضت زن- كه در انگلستان شروع شد و مخصوصاً به زنها استقلال اقتصادى دادند- چه بود.
مىدانيد كه تقريباً تا يك قرن پيش دنياى اروپا براى زن حق مالكيت قائل نبود يعنى كار زن را متعلق به شوهرش مىدانست، اگر زن كارى مىكرد و زحمتى مىكشيد اجرتش را بايد به شوهرش مىدادند. اصلًا زن استقلال نداشت. اگر احياناً به ارث هم چيزى به او مىرسيد باز اختيار آن دست شوهرش بود.
چطور شد كه به زن استقلال اقتصادى دادند؟ وقتى ما تاريخ را مىخوانيم مىبينيم پس از آنكه كارخانههاى عظيم پيدا مىشود و شهرها احتياج به كارگر پيدا مىكنند، مخصوصاً كارگرى كه مزد كمتر بگيرد و آن كارگرى را كه مزد كمتر مىگيرد در ميان زنان و كودكان و اطفال پيدا مىكنند، و بعد مىبينند مردها اجازه نمىدهند زنان و بچههايشان بيايند در كارخانهها كار بكنند چون زندگى و خانوادهشان مختل مىشود، مىآيند قانون مىگذارند كه بعد از اين زنان و كودكان استقلال اقتصادى داشته باشند، پدرها حق نداشته باشند جلو بچهها را بگيرند و شوهرها حق نداشته باشند جلو زنها را بگيرند.
به اين وسيله استقلال اقتصادى به زن دادند. دنياى اروپا استقلال اقتصادى به زن داد براى چه؟ آيا به خاطر خود زن؟ دلش به حال زن سوخته بود يا دلش به حال خودش سوخته بود و كارگر ارزان مىخواست؟
📚مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نهضت آزادى بخش اسلام(پانزده گفتار))، ج25، ص: 156
#مطالعه_تایم
@Heyate_Majazii