شهید علی پیرو نظر
روز ۲۵ تیر ماه بود . وقتی آمد آرایشگاه دنبالم . چادر سرم بود و لباس عروس بر تن داشتم . صورتم پوشیده بود . طوری که جلو پایم را نمی دیدم .
عمه اش گفت دستش را بگیر از پله ها نیفتد . گفت هنوز عقد نکرده ایم . گوشه چادرم را گرفته بود و مدام زیر لب می گفت مراقب باش . مراقب باش ....
خاطره #همسر شهید
#شریک_راه