eitaa logo
حضرت‌سه‌ساله🖤
229 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
25 فایل
بسم‌الرب‌رقیه‌بنت‌الحسین«ع» تاریخ شروع1402/09/11 کانال وقف‌حضرت مادر و رقیه خاتون سلام الله عیله✨ پناه حرفاتون:https://harfeto.timefriend.net/16942429823828 مدیر کانال:https://eitaa.com/Unbrreakablle کپی:صلوات برای ظهور جایز✓🌱 همسایه ‌جان: @Hasanjanm118
مشاهده در ایتا
دانلود
جمله زیبا در وصف 😍
13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختری که سه ماه تمرین مداومِ گروه سرود را خراب کرد و موقع اجرا در مراسم اصلی، آبروی مربیشان را برد!!! ببینید که ارزش هزار بار دیدن و چندین هزار با نشرو داره السلام علیک یا فاطمة الزهرا 😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم و مادربزرگم خانه دارند این مادرزادیم را دوست دارم❤ من یک زنم را دوست دارم...
در کشور عمان زنی دو قلو باردار بود یک دختر و یک پسر ،پزشکان به او گفته بودند که پسر یه مشکل داخلی داره به والدین دو قلو ها گفته بودند که احتمال مرگ نوزاد پسر وجود دارد چه قبل از تولد و چه بعد از آن …درد زایمان به درازا کشید و پزشکان چاره ای نداشتند جز عمل سزارین هنگامی که شکم مادر را باز کردند پزشکان علت تاخیر زایمان را به چشم دیدند،آنها با صحنه ای محیر روبرو شدند تصویری که همه را مات و مبهوت ساخت ! همه دیدند که نوزاد خواهر دست برادر بیمار خود را محکم گرفته تا او را ترک نکند!عشق خواهر به برادر در شکم مادر ,خواهری که در شکم مادر خود دست برادر خود را گرفت تا سقط نکند,عکس جالب از دو جنین خواهر برادر در شکم ,واقعی هر دوی آنها در سلامتی کامل هستند پزشک معالج میگوید: اگر خواهر دست برادر خود را رها میکرد چه بسا خروج زودتر از موعد به نوزاد منجر می شد... اسرار اذل را نه تو دانی و نه من. هست در پس پرده گفت گوی منو تو . *خداوند آفريدگار هستی پشت وپناهتان.*
پسر زنی به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند. بنابراین زن دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. این زن هر روز به تعداد اعضاء خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آنجا می گذشت نان را بر دارد. هر روز گو‍ژ پشت از آنجا می گذشت و نان را بر میداشت و به جای آنکه از او تشکر کند می گفت: . «کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد. . این ماجرا هر روز ادامه داشت تا اینکه زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد. او به خود گفت: او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد. نمی د انم منظورش چیست؟ یک روز که از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابراین نان او را زهر آلود کرد و آن را با دستهای لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت: این چه کاری است که میکنم؟ بلافاصله نان را برداشت و در تنور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت. مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت. آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد. وقتی که زن در را باز کرد ، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباسهایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت مادر اگر این نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی اینجا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم. ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت: «این تنها چیزی است که من هر روز میخورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری وقتی که این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگر به ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهرآلود را می خورد. به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت. . هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و هایی که انجام می دهیم به ما باز می گردند.