بی نهایت دوستت دارم ولی آخرِ شب ها ،
حس ِدلتنگی کمی از بی نهایت سرتر است .
یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی؟
رأی ، رأیِ توست . خواهی جنگ ، خواهی آشتی .
تقدیر من این بود که در بندِ تو باشم ؛
دیوانهی دیوانهی لبخند ِ تو باشم . .
قاب کردم رخِ زیباي تو را ماه ِ قشنگم ،
که به تاريکي ِ شبهاي سیاهم بدرخشي !
ارتـش زیباییات کافیست ! آرایـش چـرا ؟
اینقدر جنگنده آن هم غـیر بومی خـوب نیسـت .
قصدِ رفتن داشتی ، گفتم در آغوشم بکش ؛
قبلِ مُردن میخَرَد مومن کفن را زودتر :)
اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیست !
وفا آن است که اسمت را درون سینه ام دارم .
تورا هر لحظه به خاطر میآورم
بی هیچ بهانهای . .
شاید دوست داشتن واقعا' همین باشد !
زِ عشقت بند بندِ این دل دیوانه می لرزد ؛
خرابم می کنی اما ، خرابی با تو می ارزد .
عاقبت دستانمان رو میشود با شعرها ؛
مثل چشمانی که بعد از گریهها پف میکنند .
گفتمش با من بمان ، گفت هستم غم مخور ؛
بیفایان وعدھ های پوچ راحت میدهند🕊!
نآز کنی ، نظر کنی . . قهر کنی ، ستم کنی ؛
گر که جفا گر که وفا ، از تو حذر نمیکنم .
تند کردم قدمم تا گیرمت در جان ؛ ولی
بچه ای بیخود چرا مادر خطابت میکند ؟!
- حُزنِمقدس .
اینم داشته باشیم : ))) 💔 .
این وسطا اینم داشته باشیم ❤️🩹.
من ، همانم که تورا سخت به آغوش گرفت ؛
و تو او را ، که بماند چه سخن ها گفتی .