🇮🇷 شهیده حجاب محترم سادات قاضیان 🇮🇷
🌷ولادت: 1286
🌷شهادت: 1314/04/21
«محترم بانو» نشانهای از ایمان و مقاومت بانوان پاک این سرزمین است.
💢 @ShohadaKashan
📝#زندگینامه
سیده محترم بانو قاضیان، در سال ۱۲۸۶ در خانوادهای مذهبي در منطقه فين بزرگ(محله سيدها) کاشان چشم بر جهان گشود. دوران کودکي و نوجواني محترم بانو پشت سر گذاشته شد. طبق سنت مرسوم خانوادههای مذهبی ازدواج او کمتر از چند سال پس از بلوغ صورت ميگرفته است. سالها پس از ازدواج و تشکيل خانواده صاحب فرزنداني شده که در کانون مذهبی رشد و نمو پيدا میکنند. اعتقادات مذهبی و تولا و تبری نسبت به اهل بيت(ع) و ائمه اطهار(ع) سبب میشود تا زیارت قبورامام زادگان وخصوصا رفتن به پابوسي بارگاه حضرت علي ابن موسي الرضا (ع) و زیارت آن بزرگوار جزء برنامههای هر ساله اين خانواده باشد. در سال ۱۳۱۴ اين خانواده مهيای سفر زيارتی مشهد مقدس میشوند.
اما داستان این مادر از آنجا شروع میشود که زمانه، زمان حکومت استبدادی و ستمشاهی رضا شاه بوده است. در سال ۱۳۰۲ به دستور رضا شاه چادر بر سر کردن ممنوع شده بود.
سيده محترم بانو به همراه خانواده و نوهاش سيد محمد که نوجوانی حدود ۱۵ ساله بود، سفر زیارتی را آغاز میکنند. مسئوليت همسفران را به عهده داشته و مدت سفر براي زيارت امام رضا(ع) ۱۵ الي ۱۶ روز طول ميکشد. از آداب و رسوم آن زمان برای عازمین زيارت، بدرقه از زیر قرآن، چاوش برای بدرقه با همراهي فاميل بود که انجام و زوار راهی میشوند .
به دستور رضا شاه در مسيرهای شهرها و جادهها ماشينها را بازرسی میکردند هر که چادر بر سر داشت، چادر او را از سر برمیکشیدند.
به گفته شاهدین ماجرا آقای سيد محمد قاضی، سيدعباس قاضيان ميگويد: با توجه به اينکه به دستور رضا شاه چادر بر سر کردن ممنوع بود، اما اينها از خانواده مذهبی، ولايتی و حافظ حجاب بودند. هيچگونه ترس و واهمه از سربازان نداشتند و نسبت به اعتقادی که داشتند، محکم با اقتدار ايستادگي ميکردند. راوی آقای سيدمحمد قاضی نقل میکند، از محل سکونت به طرف خراسان که حرکت کرديم با اتوبوس در راه ورودی شهرها و شهر مشهد مأمورين برای بازرسی و تفتيش به داخل اتوبوس میآمدند. ما در عقب اتوبوس و با پنهان کردن خانمهای چادری اقدام میکرديم تا دست مأمورين به اينها نرسد. وقتي به مشهد رسيديم منزلي را اجاره کرديم برای تشرف به حرم در مواقع خلوت و در نبودن مأمورين و بعضي اوقات برای رعايت امنيت و آرامش شب ميرفتيم. تا گزندي به ما نرسد. به هر حال درچند روزی که ما مجاور بارگاه امام بودیم مشرف به زیارت حرم آقا علي ابن موسي الرضا (ع) بودیم تا اینکه روزی در کنار ضريح مشغول دعا و نيايش و زيارت بوديم که به يکباره مأمورين ريختند و هر که با چادر و حجاب بود، با چوب باطوم مورد ضرب و شتم قرار دادند و چادرها را از سر زنان زائر کشيده و آنان که مقاومت کرده بودند ازجمله سيده محترم بانو را ضرب و شتم شدید کرده بودند. زار و شيون بود که به هوا مي رفت و کاری از کسي ساخته نبود. در اين ميان سيده محترم بانو را آنقدر زده بودند که در حرم رضوی بي هوش و بيچادر افتاده بود، بطوری که سر و صورت و دست و پاها یش ورم و کبود شده بود. وقتي مأمورين رفتند، اطرفیان براي بردن سيده محترم بانو به منزل پالتويی تهيه کردند و با زحمت زياد جسم بیرمق او رابه منزل منتقل کردند. که اين اولين و آخرين زيارت سيده محترم بانو شد. به گفته ساواک در آن روز که جهت کشف حجاب به مسجد گوهرشاد حمله کرده بودند ۶ کشته ۲۷ مجروح و در بيمارستان ۸ نفر فوت شدند و روز بعد ۱۰ کشته و ۹ مجروح برجای گذاشت.
تا چند روزی از سيده محترم بانو در منزل مراقبت شد. ولي هيچ فايدهای نداشت چون صدمات شدید بود، اما سيده محترم بانو نتوانست روي پای خود بايستد. همراهان وسايلشان را جمع و جور کرده و به سمت کاشان حرکت کردند... وقتي به کاشان می رسند، مردم متوجه شدند ماجرا شده و ديد و بازديد و عیادت مردم بسيار زياد بود و سيده محترم بانو تا حدود یک هفته در منزل بستری و جان به جان آفرین تسلیم و در جوار بارگاه امام زاده قاسم عليه السلام آرام می گیرد.
#عفاف_و_حجاب
┄═❁๑🍃๑🌺🌺๑🍃๑❁═┄
🏷 #کنگره_ملی_شهدای_کاشان
💢 @shohadakashan
Copy of وصیتنامه شهید قاسم سلیمانی.mp3
5.15M
وصیتنامه صوتی شهید قاسم سلیمانی
گوینده: حمید قربانی
به مناسبت پنجمین سالگرد
شهادت سردار دلها
بشینیم چند بار گوش بدیم
که عاشق شهدا بشیم🥰
.❁🌹@IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ چگونه خودمان و فرزندانمان با ملائکه همنشین شویم؟!
🎙استاد عالی
➥@ansuiemarg_ir
*✨✨✨قسمتی از داستان زندگی✨✨✨*
*#بی_بی_سکینه*
🅾 خاطرات مادر یکی از نیروهای شهید سلیمانی که قابل تامل است؛
✅ "خدا در هر عصری حجتی دارد که با او به انسان احتجاج میکند"
🌷من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد. هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دختر سه سالهام،
مریض بودند و هر دو در یک سال مردند. در کل شهر کرمان کسی را نداشتیم. من بودم و همین یک پسر، به نام علی!
میرفتم سر کوره آجرپزی و بعدازظهرها که از سرکار برمیگشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا میخواستم جان مرا هم بگیرد!
حتی گاهی زندگی چنان سخت میشد که زیر باران و برف، گدایی هم میکردم. علی که کوچک بود نمیگذاشتم بفهمد چه کار میکنم با خودم میگفتم این بچه گناهی ندارد و غصه میخورد.
شب میگفت مامان!
#چرا_پاهایت_تاول_زده؟
میگفتم چیزی نیست بخاطر سرماست، مادر!
وقتی هیچ پولی نداشتم با یک نان سر میکردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت میکردیم تا در طول سه روز بخوریم.
علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی میکردیم، میگفت "مامان خدا داره ما رو امتحان میکنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!"
یک دست لباس داشت که وقتی میشستم تو سرما بدون لباس میایستاد تا لباسش خشک شود.
میگفتم: مادر سردت نیست؟
میگفت: نه، کدوم سرما؟!
وقتی که میرفتم سر کار برای این که حتی همسایهها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم، قابلمهای آب میگذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایهای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان! کوچک بود هنوز. یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟
با سر افکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است. گفت طوری نیست دیشب یک دانه خرما خوردم میتوانم تحمل کنم...
اون روز مستاصل آمدم در خیابان و رو کردم به خدا و گفتم:
🤲خدایا
امروز یک لقمه نان گیر من میآید؟😰 برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل ... علی بعد از چند دقیقه آمد گفت؛ مادر بیا بخوریم ... گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده!
خودم رفتم پای کیسه دیدم نانها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن ...
👈 #علی_که_بزرگ_شد_جنگ_شد.
علی میرفت در کارهای پشت جبهه کمک میکرد تا به چشم حاج قاسم، که فرمانده لشکر کرمان بود بیاد، آنقدر رفت و آمد تا حاج قاسم او را با خودش به جبهه برد و جزو فرماندهان محوری
#لشکر_ثارالله
شد و بعدها هم
👈 #علی_شهید_شد...
بعد از شهادت علی، کسی را نداشتم ...
حاج قاسم برایم پسر شد،
از سوریه زنگ میزد میگفت
صدایت را شنیدم، خستگیم رفع شد مادر! صدایت را شنیدم، آرامش پیدا کردم مادر!
یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ خورد. با ناراحتی گفتم کیه این وقت شب زنگ میزند؟
برداشتم، گفت: منم قاسم، قاسم سلیمانی!؟
دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ میزنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوغاتی بیاورم؟
حاج قاسم همیشه میگفت:
ما افتخار میکنیم بیبی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد!
زن زحمت کشیده سیه چرده، پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کورههای خشت مالی او را بزرگ کرد ...
🌷حالا اما بیبی سکینه در کنار دو پسرش خوابیده است ...
علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش میگذاشت و درب خانههای نیازمندان میرفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجتها میدهد...
و قاسم پسر دیگرش که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد و آرامش قلب بیبی سکینه است...
بیبی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و ندارد ولی آنجا
#مادر_لشکری_از_شهیدان_راه_خداست...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
🌷هدیه به روح بیبی #سکینه_پاکزاد_عباسی
و فرزند شهیدش سردار
#شهید_علی_شفیعی
فرمانده محور لشکر ثارالله و
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
رحمت الله علیهم
بخوانید فاتحهای همراه با صلوات
🔺️🔺️🔺️🔺️🔺️
حاج قاسم همه زندگیاش برکت بود
همراهان او هم مانند علی شفیعی
هر کدام یک افتخاری برای کشور بودند
ماجرای فوق را بخوانیم، نظام ما با خون اینگونه شهیدان آبیاری شده
قدر این نظام و ولایت فقیه و ... را بدانیم و خطاب به همه هستم،
از خودم تا همه مسئولین و همه مردم
از بالا تا پایین
و از دارا و ندار
اگر خیانت، دزدی، اختلاس، گرانفروشی، احتکار، کم فروشی، کم کاری، پارتی بازی، رشوه گرفتن و ...
انجام دهیم
پا روی این خونها گذاشته و باید در آن دنیا و در مقابل خدا و انبیاء و ائمه معصومین و شهدا،
جوابگو باشیم،
در ضمن در این دنیا هم خدا ما را رسوا خواهد کرد
اللهم صل علی محمد و آل محمد
التماس دعا،
#ناصرکاوه
✅☀️☀️ بصیرت ☀️☀️✅
⚠️📣 هیچ وقت فکر نکنیم خوارج ؛؛
خلاف کار ؛؛
شراب خوار ؛؛
حرام خوار بودند ؛؛
نَه
⚠️ خوارج فقط بصیرت (تحلیل سیاسی) نداشتند.
⚠️ داستان کشته_شدن (عبدالله بن خباب بن ارت) به دست خوارج رو شنیدیم، و یک نکته مهم
⚠️ خوارج عبدالله و همسر باردارش را در مسیر بصره به کوفه دستگیر کردند ؛؛
وی از شیفتگان حضرت علی (ع) بود.
⚠️ یکی از نزدیکان عبدالله که پنهان شده بود به بالای درخت نخلی رفته بود ؛؛
و ماجرا را تماشا می کرد تعریف میکند که دیدم
⚠️ خوارج_سرعبدالله را جدا می کنند ؛؛
سپس شکم_زن_باردار او را نیز با شمشیرپاره_می کنند ؛؛
جنین_ازشکم_مادربیرون می کشند ؛؛
و سر جنین را هم با شمشیرجدامی کنند
⁉️ به_چه_جُرمی
⚠️ آری ؛؛به_جُرم ؛؛
عشق_به_علی (ع)
⚠️ بعد کنار آب رفته و وضو می گیرند ؛؛
👈راوی می گوید : آنقدر نماز طولانی بود که بالای درخت نزدیک بود خوابم ببرد
👈‼️ بعد از نماز
نزدیک درخت خرما می آیند
خرمایی از درخت به زمین می افتد
👈 یکی از خوارج خرما رو برداشته و می خورد ؛؛
که یکی دیگر از خوارج سرش فریاد می کشد و می گوید که چه می کنی مَردک ؛؛
از کجا میدانی که صاحب درخت راضی است ؛؛
مرد خرما رو از دهان بیرون انداخت
👈به_مال_حرام_حساس بودند ؛؛
👈نمازطولانی می خواندند ؛؛
👈‼️ولی_بصیرت_نداشتند ؛؛
تحلیل سیاسی نداشتند؛
🔳 جنگ صفین شمشیر به روی امام جامعه کشیدند ؛؛
و علی (علیه السلام) رو مجبور به حکمیت کردند
🔳 بعد از حکمیت هم که دیدند فریب خوردند باز ؛؛
رو در روی ولایت ایستادن
⚠️ قاتل_علی (ع) کافرنبود ؛؛
✅ابن ملجم زمانی در کنار علی (ع) شمشیر می زد ؛؛
ابن ملجم پس از به خلافت رسیدن علی (ع) با او بیعت کرد ؛؛
در جنگ جمل در کنار
او جنگید ؛؛
اما پس از جنگ صفّین و پایان حکمیت به خوارج پیوست
⚠️ او در جنگ نهروان با علی (ع) نبرد کرد ؛؛
و از معدود افراد بازمانده از این جنگ بود
🥀🥀 باید بدانیم فاصله حق و باطل ؛؛ این گونه بهم نزدیک است
🔳 سابقه دار بودن و کنار امام علی (ع) بودن ؛؛
دلیل بر سعادت نیست ؛؛
👈با علی (ع) ماندن هنر است
🔳 تاریخ و سر گذشت صحابه در اسلام را که بخوانیم ؛؛
[[امروز]] را بهتر می توانیم درک کنیم
💠 با علی (ع) در بدر بودن شرط نیست ؛؛
ای برادر! نهروان ها پیش رو ست
⚠️ وقتی گرگ حمله میکند ؛؛
با صدای بلند حمله میکند ؛؛
و فرصتی برای واکنش دارید
⚠️ اما وقتی موریانه هجوم میآورد ؛؛
از همان ابتدا مخفیانه و بی سر و صدا از ریشه به جان داراییتان میافتد
⚠️ ایستادن در برابر گرگ ؛؛
(شجاعت) میخواهد و دفع خطر موریانه (بصیرت)
🍃🍃 بصیرت ،،
سواد نیست ؛؛
☀️بصیرت بینش است.
🔔🔔 بصیرت ،، یعنی اینکه نگاهت به شخصیت ها نباشد ؛؛
بلکه همواره به شاخص ها باشد
👈 بصیرت ،، یعنی اینکه بدانی حتی مسجد میتواند ؛؛
مسجد ضِرار باشد ؛؛
و پیامبر (ص) آن را خراب کند
👈 بصیرت ،، یعنی اینکه بدانی جانباز صفّین ؛؛
میتواند قاتل امام حسین (ع) در کربلا باشد
🌻ملاک حال فعلی افراد است
🌐 بصیرت ،، یعنی بدانی در جنگ با فتنه نمیتوانی آغازگر باشی ؛؛
اما وقتی شروع کردید ؛؛
باید آن را از ریشه بدر آورید
🌐 بصیرت ، یعنی مالک اشترها را به تندروی ؛؛
و ابوموسی اشعری ها را
به اعتدال نشناسی
🌐 بصیرت ،، یعنی اینکه بدانی معاویه ها ؛؛
به سُست عنصرهای سپاهِ علی (ع) دل بستهاند
🌐 بصیرت یعنی بدانی ؛؛
تاریخ تکرار می شود ؛؛
نه با جزئیاتش ؛؛
بلکه با خطوط کلی اش
⚠️ چرا علی (ع) دنبال عمار می گشت ؟؟
چون عمار کسی بود که
با بصیرت ؛؛
دشمن شناس ؛؛
امام شناس بود ؛؛
جبهه حق را از دشمن تشخیص می داد
از خداوند مهربان میطلبیم به ما بصیرت و توفیق عمل به تکلیف را عنایت فرماید ؛؛ 👆
طلا و مس (۱)
🔸 ۱۷۳ سال پیش در چنین روزی ( ۲۰ دی ۱۲۳۰) میرزا محمد تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر به دستور ناصرالدین شاه قاجار به قتل (شهادت) رسید.
حدود دو سال پیش از آن وقتی امیرکبیر قصد ساخت سلاح توپ برای مواجهه با هجوم احتمالی انگلیسیها به جنوب کشور داشت، با کمبود فلزاتی از قبیل مس و قلع برای ساخت یک آلیاژ رو به رو شد، اما در ابتکاری جالب از مردم درخواست کرد قابلمه و دیگهای مسی اضافی خود را به حکومت اهدا کنند یا بفروشند تا از آنها برای تولید توپ و دفاع از کشور استفاده شود؛ اما عُمّال انگلیس از طریق روزنامههای تازه تأسیس آن زمان، در میان مردم شایعه کردند که میرزا تقی خان میخواهد شما غذا نخورید و جنگ راه بیاندازد. ( سیاست دوقطبی جنگ یا اقتصاد که هنوز هم از آن استفاده میکنند)
🔸 آن روز پروژه امیرکبیر شکست خورد و کارگاههای ساخت توپ، راه نیفتاده تعطیل شدند. اما چند سال بعد، انگلیس به جنوب ایران حمله کرد، جزیره خارک و بخشهایی از بوشهر و خوزستان را اشغال کرد و ایران را تحت فشار قرار داد تا این که در نهایت هرات از ایران جدا شد.
🔸 امروز ۱۷۵ سال از آن روزها میگذرد. آن چند روزنامه محدود، تبدیل به هزاران کانال ارتباطی از قبیل تلویزیون و سایتهای اینترنتی و شبکههای اجتماعی شده است و بیست و چهار ساعته مشغول جنگ روانی و شناختی علیه مردم ایران هستند؛ اما ناباورانه میبینند که با یک اشاره کلی نفر اول نظام مبنی بر کمک به مردم مظلوم لبنان و فلسطین، مردم نه تنها از ظروف روی و مس بلکه از طلاهای خود میگذرند تا حرف امام جامعه زمین نماند. ( و پیشتر هم دیدهاند که صدها هزار جوان ایرانی با یک فرمان جهاد خمینی کبیر جان خود را فدای ایران اسلامی کردهاند)
🔸 ژن و فرهنگ مردم ایران در طول ۲۰۰ سال خیلی تغییری نکرده است، اما آن اکسیری که مس وجود مردمان امروز ایران را به طلا تبدیل کرده است، چیزی نیست جز نعمت « ولایت فقیه»، چرا که در طول قرنهای گذشته، هم عالمان دینی کم نبودهاند و هم ایمان مردم آن دوران کمتر از ایمان مردم فعلی نبوده است.
@Ebrahim_Nowrouzi