این خالکوبی یا فردا پاک میشود یا خاک میشود🚫
🔹شهید مجید قربانخانی به خاطر خالکوبیهایش طوری در سوریه وضو میگرفته که معلوم نباشد. اما شب آخر بی خیال میشود و راحت #وضو میگیرد. یکی از بچهها که تازه مجید را در #سوریه شناخته بود به او میگوید: مجید جان تو این همه خوبی حیف نیست خالکوبی داری؟ مجید هم در جوابش میگوید: این خالکوبی یا فردا پاک میشود، یا خاک میشود.
🔹#پدرشهید میگوید: «مجید بچه زبر و زرنگی بود و درآمد خوبی داشت. اما عجیب دست و دلباز بود و اگر مستمندی را میدید، هرچه داشت به او میبخشید. فکر هم نمیکند که شاید یک ساعت بعد خودش به آن پول نیاز پیدا کند. گاهی در یک روز کلی با #نیسانش کار میکرد، اما روز بعد پول بنزینش را از من میگرفت! ته توی کارش را که در میآوردی میفهمیدی کل #درآمد روزش را بخشیده است. واقعاً دل بزرگی داشت و همیشه تکه کلامش این بود که «خدای بزرگ میرساند»
.
#معرفی_شهید••[📜🦋]••
#شهید_مدافع_حرم~~|🕌🌱|~~
https://eitaa.com/Hojat_al_mahdi👈عضویت
آرزوی زیبا شهید جواد جهانی
🔹فاطمه فرزند شهید جواد جهانی با یادآوری ماجرای آخرین جشن تولدش میگوید: " پدرم در آخرین نوبتی که رفت، یک روز که سالروز تولد من بود و تقریبا هیچ کس حواسش به این موضوع نبود، تولدم را تبریک گفت و کلی با هم خوش و بش کردیم.
🔹️بعدش هم به مادرم و مادربزرگ و پدر بزرگم سفارش کرده بود که حتما همان روز برایم جشن تولد بگیرند. خاطرم هست یک جشن تولد خوب برایم گرفتند و من عکس پدرم را در آن جشن تولد در جای خالی پدر گذاشتم. آن جشن تولد آن قدر برایم خاطره انگیز است که فکر می کنم هیچ وقت فراموشش نمی کنم.
🔹همسر شهید جهانی نیز با اشاره به ارادت شهید نسبت به حضرت فاطمه الزهرا(س) میگوید: همسرم همیشه میگفت دعا کن مثل مادرم فاطمه زهرا (س) از ناحیه پهلو یا بازو شهید شوم، زمانی که بمب عمل کرد جواد بیشتر از ناحیه پهلو آسیب دید و آن زمان کمرش میشکند و با بینی و صورت به صورت سجده به زمین میخورند؛ شهید خزائی جواد را به بیمارستان صحرایی می برد؛ اما به علت شدت جراحت یک ساعت بعد دعوت حق را لبیک میگوید.
#معرفی_شهید #شهید_مدافع_حرم
https://eitaa.com/Hojat_al_mahdi👈عضویت
🇮🇷﷽🇵🇸
📝 #معرفی_شهید | شهیدی که هیچ کس را نداشت و برای آب نامه مینوشت
🍃🌹🍃
🔻همرزم شهید یوسف قربانی میگوید: " هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
🔸یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم کسی را ندارم که"
🔺یکی از کارهای مورد علاقه یوسف قربانی نقاشی کردن و نوشتن بود. به هر چادری که قدم میگذاشت بر روی دیوارهای آن اشکال گوناگون را رسم میکرد. این کارش بچهها را واقعا ذلّه کرده بود. مدام میگفتند: یوسف! بابا این چه کاری که میکنی؟ چادرها را خراب نکن. ولی او گوشش به این حرفها بدهکار نبود و کار خودش را میکرد.
🌺 هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با #صلوات
https://eitaa.com/Hojat_al_mahdi
#معرفی_شهید | #شهید_غواص
🆔 eitaa.com/meyarpb
🆔 rubika.ir/meyar_pb