eitaa logo
ھَمْ نَفَسْ :)!
279 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
2 فایل
کانالمون داره نقل مکان میکنه تو اون کانال : @Harim_eshgh89 اندکے شروط: https://eitaa.com/joinchat/840893087C1f5f0a2d1e
مشاهده در ایتا
دانلود
🦋🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋🤍🦋 🤍🦋🤍🦋 🦋🤍🦋 🤍🦋 🦋 ناهارمونو خوردیم و من کمک مامان میزو جمع کردم. رفتم تو اتاق حسنیه که اگه مشقی چیزی داره کمکش کنم، حسنیه کلاس شیشم بود. نمیدونم واقعا دعوای خواهرا چطوریه چون واقعا ما دعوا نمیکردیم.. از همکلاسی هام میشنیدم که همیشه میگفتن با خواهراشون دعواشون میشه اما ما نه.. منو حسنیه واقعا خیلی باهم خوب بودیم... رفتم تو اتاق حسنیه مه دیدم داره کاربرگ ریاضی شو حل میکنه. من: خواهری نیاز به کمک داری؟ حسنیه: آره آبجی، یه چند تا سوالارو نتونستم حل کنم. من مشغول شدم به راهنمایی حسنیه، وقتی کاربرگش تموم شد رفتم تو اتاقم. به پارسا پیام دادم... من: واقعا مردی! یک دقیقه بعد جواب داد... پارسا: واقعا مردم! من: خوبه خوبه پرو نشو.. پارسا: عه حوریهههه منمااا! من: باشه بابا حالا ناراحت نشو. ولی واقعا خیلی خوشحالم کردی. پارسا: اینکه چیزی نبود.. در انتظار خوشحالی های بیشتری که باهام تجربه میکنی... من: خیلی داری هواییم میکنی. منم صبر ندارما... پارسا: خب خانومی حالا اینا رو ولش کن، فردا صبح میبرمت دانشگاه ظهر هم خودم برت میگردونم. من: باشه، بای. پارسا: بابای عزیزززم... 🦋🤍🤍🦋🤍🤍🦋🤍🤍🦋