اونایی كِ تو جمع کم حرف می زنن رو یه جا
گیر بیارید تنها باهاشون صحبت کنید . . !'
حـرفاشون به انـدازهیِ کـلِ ؛ اونجمع محتوا
داره(:
بجای اینکه انقدر آهنگای غمگین گوش بدی
و حال خودتو بد و بدتر کنی
از خدا بخواه یه آدم درست و باب میل
از جایی که فکرشو نمیکنی
از يَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبش قسمتت کنه !!
اونوقته که میگی اینا چی بوده من گوش میدادم
دنیا هرچقدرم بد اما خوبیای خاص خودشم داره
(طلاق _ 3 )
هروقـت بعـد از گنـاه
خدا انقدر زنده نگهت داشـت
که وضو بگیـری
وایسـتی جلوش و نمـاز بخونـی
یعنی قبـولت کـرده!
یعنـی خـدا هـنوز ازت ناامـید نشـده!
رسول ملاقلی پور:
«حمید باکری انقدر درگیر جنگ بود که فرصت نمیکرد بخوابد!»
همسر شهید حمید باکری: «وقتی خبر دادند حمید شهید شد شاید تعجب کنید گفتم بهتر، الحمدالله، بالاخره خوابید.
شما چطور؟! شما چجوری میجنگی؟! جنگ فرهنگی... جنگ علمی...
یجوری درس میخونی که وقتی قبول شدی، بگن الحمدالله دیگه الآن میتونه یه کم بخوابه و استراحت کنه؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دمآخرسرترودامنسالاربیسربود. . .
#برادرشهیدم🥺💔
#شهیدمحسنحججی
مداحی آنلاین - نماهنگ آزادی - اسداللهی.mp3
2.8M
باحسینتاهمیشهبایدماند. . .
بشین، کاغذ و قلم بزار جلوت
قرآن رو هم بیار رو به قبله
بشین با خدا معامله کن..
قولنامه روی کاغذ بنویس..
هواینفسات رو بفروش بهش
هر چیزی خواستی طلب کن روی کاغذ..
امضا... امضا... یاعلی
خدا خلف وعده نمیکنه باهات..
مکرراً مداحی گوش دادن فقط اونجاش که
تا میای یه کار ِ اشتباه انجام بدی، تو ذهنت
پِلی میشه:
رهام نکن آقا، تو رو به رقیهات..
اونوقته که دیگه اون کارو انجام نمیدی..
-بابا نفست از جای گرم بیرون میاد! مگه نمیبینی این همه گرونی و فلاکت مردم رو...؟! ندیدی قیمتا رو؟!
- چرا... قیمتا رو دیدم ولی قبلش خدا رو هم دیدم
الله اکبری که سر نماز میگی، ینی خدا بزرگتر است از همه چی... حتی بزرگتر از قیمت گوشت و مرغ و روغن و دلار...
ما برای دلار نرخ۳۰۰تومنی مسلمون نشدیم که
حالا با دلار ۳۵۰۰۰هزارتومنی، کافر بشیم!!
خدای روزی رسون من، با نرخ دلار، رزق نمیده که...
نرخ خودش رو داره...
فیالواقع، کار حسابرسی خدا رو با مردم مقایسه نکن!
خدا از دلار و نرخ و پول و سکه، بزرگتره...
امروز یه پیام قشنگ دیدم:
همین الآن یه نفر داره برای داشتن
چیزایی که تو الآن قدرشونو نمیدونی،
دعا میکنه! دقیقاً همین الآن...
نزدیکیهای تهران حوالی دولت آباد
و میدان خراسان یک گاریچی بود بنام قاسم
که کارش فروش جگر بود و به همین دلیل
معروف شده بود به قاسم جیگرکی..
اما هر سال چند روز قبل از محرم که میشد
دست و دهنشو آب میکشید و تو مجلس
امام حسین علیهالسلام خدمت میکرد
اوایل جمعیت زیادی در این هیئت حضور
داشتند، کم کم از تعداد سینه زنها کاسته شد
تا اینکه مسئولین هیئت متوجه شدند
که مطلبی باید رخ داده باشه که این مقدار
کاهش سینه زن رخ داده ...
پیگیریهای مسئولین نشون داد که حضور
آدم شروری مثل قاسم جیگرکی اون هم
به عنوان جلودار و عَلَم کش باعث شده
تا مردم میل و رغبتشون رو به این هیئت
از دست بدن
بنابراین قرار گذاشتن که به قاسم اعلام کنند
که امسال به هیئت نیاد
بزرگ هیئت که پیرمرد با صفایی بود با شش
نفر از هیئتیها رفتند منزل قاسم جیگرکی