4_6008225725990044741.mp3
25.21M
✍《 #روضه 》
▪️ #حضرت_ام_البنین_س
➕ تبر همه شاخه و برگ تو ... | #جدید
🎤 #محمود_کریمی
@Hoseinie_Shoara
4_6008225725990044747.mp3
17.99M
✍《 #شور 》
▪️ #حضرت_ام_البنین_س
➕ كاش آن زمان سرادق گردون نگون شدی | #جدید
🎤 #محمود_کریمی
@Hoseinie_Shoara
#لبیک_یا_صاحب_الزمان_عج
باز در شهر رسیدی و نفهمید کسی
آشنایی طلبیدی و نفهمید کسی
درد این است که ما مدعی هجرانیم
درد هجران تو چشیدی و نفهمید کسی
غافل از چشم خدابین تو مستیم همه
فعل ما را همه دیدی و نفهمید کسی
بیحیاییم و به جای همه ما آقا
لبت از شرم گزیدی و نفهمید کسی
هر سحر توبه به جای همه ما کردی
جور یک شهر کشیدی و نفهمید کسی
بارها وقت زمینخوردن ما با عجله
بهر امداد دویدی و نفهمید کسی
چه شد آخر وسط روضه ما غوغا شد؟
به گمانم که رسیدی و نفهمید کسی
هر زمان روضه گرفتیم برای زهرا
سرمان دست کشیدی و نفهمید کسی
صبح و شب گریه برای غم مادر کردی
مثل یک شمع چکیدی و نفهمید کسی
دیدهای واقعه را آجرک الله آقا
شاهد قتل شهیدی و نفهمید کسی
✍ #محمد_جواد_شیرازی
@Hoseinie_Shoara
a41ccdfdd2494819bc3dfa3d935810dcf889bcb5.mp3
4.32M
✍《 #واحد 》
▪️ #حضرت_ام_البنین_س
➕ گر غیر آل الله لیلایی نمانده | #جدید
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
@Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 #سرود 》
▪️ #لبیک_یا_مهدی_عج
➕ ای ایران ای مهد عاشقان، سرزمین صاحب الزمان
🎤 سرود زیبایی بر وزن سرود معروف ای ایران ای مرز پر گهر
@Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
▫️ #حضرت_زهرا_س
🌹 یاران خـراسانی ات امـروز به گـوشند؛ لب تر بکنی پای شـما مرگ بنوشند | خطاب به #امام_خامنه_ای
🎤 #محمود_کریمی
@Hoseinie_Shoara
هدایت شده از حسینیه ی شعرا
4_5794440065224540886.mp3
8.16M
✍《 #شور 》
▪️ #سید_خراسانی
➕سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم | فوق العاده زیبا
🎤 #محمود_کریمی
@Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
▫️ #مقاومت #ولایت
▪️ موشک به جای جای تل آویو میزنیم | در محضر #امام_خامنه_ای | ۱۳۹۷/۱۲/۷
🎤 #حسین_طاهری
@Hoseinie_Shoara
36.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
▫️ #حضرت_زهرا_س #ولایت
▪️ یا علی از لب سردار نیفتاده هنوز؛ علم از دست علمدار نیفتاده هنوز | در محضر #امام_خامنه_ای | ۱۳۹۷/۱۲/۷ | شورانگیز و حماسی
🎤 #مجید_تال
@Hoseinie_Shoara
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍《 #شعرخوانی 》
▫️ #حضرت_زهرا_س #ولایت
▪️ غوغای مداح اردبیلی | در محضر #امام_خامنه_ای | ۱۳۹۷/۱۲/۷ | شورانگیز و حماسی
🎤 #نادر_جوادی
@Hoseinie_Shoara
1_54830175.mp3
2.54M
✍《 #شعرخوانی 》
▪️ #شهدا
➕ راهیان کربلا بودیم دیروز و کنون
عازم قدسیم، ما را این نوید آورده اند
با نوای کاروان از نو بخوان آهنگران
چون در باغ شهادت را کلید آورده اند
🎤 #میثم_مطیعی #صادق_آهنگران
@Hoseinie_Shoara
4_5997078610819678793.mp3
3.96M
✍《 #زمینه 》
▪️ #امام_حسین_ع
➕ تو دلیل دم زدن و نفسم که دمی به تو برسم
🎤 #محمود_کریمی
@Hoseinie_Shoara
حسینیه ی شعرا
✍《 #شعرخوانی 》 ▪️ #امام_علی_ع ➕ ای دستهای عبد تو عالیجناب ساز 🎤 #محمد_سهرابی @Hoseinie_Shoara
#مدح_امیرالمومنین_ع
آموخت تا که عطر ز شیشه فرار را
آموختم فرار ز یاران به یار را
دل میکشید ناز من و درد و بار را
کاموختم کشیدن ناز نگار را
پس میکشم به وزن و قوافی خمار را
گیرم که کرد خواب رفیقان مرا کسل
گیرم که گشت باده ز خشکی ما خجل
گیرم که رفت پای طرب تا کمر به گل
ناخن به زلف یار رسانم به فتح دل
مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را
باید که تر شود ز لب من شراب خشک
باید رسد به شبنم من آفتاب خشک
دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک
از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک
از ما مکن دریغ لب آبدار را
شد پایمال خال و خطت آبروی چشم
از باده شد تهی و پر از خون سبوی چشم
شد صرف نحوه نگهت گفتوگوی چشم
گفتی بسوز در غم من، ای به روی چشم
تا میدرم لباس بپا کن شرار را
با خود مگو که گیسوی مستانه ریخته
بخت سیاه ماست بر آن شانه ریخته
خون دل است آنچه به پیمانه ریخته
از بس که در طواف تو پروانه ریخته
یاران گذاشتند، همه کسب و کار را
خاکی که تاک از آن نتراوید خاک نیست
تاکی که سر نرفت زدیوار تاک نیست
آن سر که پاک گشت ز عشق تو پاک نیست
در سلک ما ملائکه گشتن ملاک نیست
آدم فقط کشید ز عشق تو بار را
ما سائل توایم و اگر مست کردهایم
انگشتر عقیق تو را دست کردهایم
ما عیش خود چنان چه شد و هست کردهایم
بیت تو را اجاره دربست کردهایم
ساکن شدیم این دِلَکِ بی قرار را
بازار حُسن داغ نمودی برای که؟
چون جز تو نیست پس تو شدستی خدای که؟
آخر نویسم این همه عشوه به پای که؟
ما بهتریم جان علی یا ملائکه؟
ما را بچسب نه ملک بالدار را
این دستپاچگی ز سر اتفاق نیست
هول وصال کم ز نهیب فراق نیست
شرح بسیط وصل به بسط و رواق نیست
اصلاً مزار انور تو در عراق نیست
معنی کجا به کار ببندد مزار را
دلچسب شد فراق تو با دام چشم تو
خال تو مُهر کرده به احکام چشم تو
زین تیغ کج که هست به بادام چشم تو
ختم به خیر باد سرانجام چشم تو
بادا ز خلق تا که در آری دمار را
با قل هو اللَهَ است برابر علی مدد
یا مرتضاست شانه به شانه یا صمد
هستند مرتضی و خدا هر دو معتمد
جوشاندهای ز نسخه عیساست این سند
گر دم کنند خون دم ذوالفقار را
ای آفتاب روز غدیرت شرابساز
ای ذرّه های خاک درت آفتابساز
ای دستهای عبد تو عالیجناب ساز
شد خارهای خشک بیابان گلاب ساز
کردی ز بس جلیس گُل روت خار را
ظهر است بر جهاز شتر آفتاب کن
خود را ببین به صفحه آب و ثواب کن
این برکه را به عکسی از آن رخ شراب کن
از بین جمع یک دو ذبیح انتخاب کن
پر لاله کن به خون شهیدان بهار را
غم شد بدل به یمن جمال تو بر نشاط
پرداخت قبض برق تو یک دوره انبساط
افتاد تشت ما ز سر بام بر حیاط
من غیر دل نمانده برایم در این بساط
آسی بکش که باز ببازم قمار را
مَن لی یَکونُ حَسبْ، یکونُ لدهره حَسْب
با این حساب هر چه که دل خواست کرد کسب
چسبیده است تیغ تو بر منکر نچسب
از انتهای معرکه بیزین گُریزد اسب
دنبال اگر کنی سر میدان سوار را
در معرکه چو تیغ کجت گشت سر فروش
تیغ تو خورد خون و خداوند گفت نوش
مرد قتال هستی و در زهد سختکوش
تیر از نماز نافلهات میرود ز هوش
ناز طبیب میکشد این تیر زار را
تیغت به آبروی خودش آب دیده شد
زلفت به پیچ و تاب خودش تاب دیده شد
رویت هزار مرتبه در خواب دیده شد
هر دفعه لیک چهره اصحاب دیده شد
کو دیدهای که حمل کند آن وقار را
کس نیست این چنین اسد بیبدل که تو
کس نیست این چنین همه علم و عمل که تو
کس نیست این چنین همه زهر و عسل که تو
احمد نرفت بر سر دوش تو بلکه تو
رفتی به شانه احمد مَکّی تبار را
بیدار و خواب کیست بجز مرتضی علی
شرّ و صواب کیست بجز مرتضی علی
آب و شراب کیست بجز مرتضی علی
عالیجناب کیست بجز مرتضی علی
این هفت تخت و نه فلک بیقرار را
از خاک کشتگان تو باید سبو دمد
مست است از نیام تو عمر بن عبدود
در عهد تو رطوبت مِی، زد به هر بلد
خورشید مست کرد و دو دور اضافه زد
دادی ز بس به دست پیالهمدار را
مردان طواف جز سر حیدر نمیکنند
سجده به غیر خادم قنبر نمیکنند
قومی چو ما مراوده زین در نمیکنند
خورشید و مه ملاحظهات گر نمیکنند
بر من ببخش گردش لیل و نهار را
دل همچو صید از نفس افتاده میتپد
از شوق منزل تو دل جاده میتپد
تسبیح میتپد گِل سجاده میتپد
او رفته است و باز دل ِساده میتپد
از سادگان مگیر قرار و مدار را
دانی که من نفس به چه منوال میزنم
چون مرغ نیمکشته پر و بال میزنم
هر شب به طرز وصل تو صد فال میزنم
بیمم مده ز هجر که تبخال میزنم
با زخم لب چه سان بمکم خال یار را
قومی به زنگ خفت و دل از ینجلی نخفت
فولاد آبدیده چو شد صیقلی نخفت
مه خفت، مهر خفت، ولیکن علی نخفت
طغیانم از الست به صدها بلی نخفت
با لای لای خویش بخوابان غبار را ....
@Hoseinie_Shoara
حسینیه ی شعرا
#مدح_امیرالمومنین_ع آموخت تا که عطر ز شیشه فرار را آموختم فرار ز یاران به یار را دل میکشید ناز من
ادامه ....
#مدح_امیرالمومنین_ع
امشب بر آن سرم که جنون را ادب کنم
بر چهره تو صبح و به روی تو شب کنم
لبلبکنان به یاد لبت باز تب کنم
شیرانه سر تصرف ری تا حلب کنم
وز آه خود کشم به بخارا بخار را
افتد اگر انااللَهَت ای دوست بر درخت
ذوق لبت کلیم تراشد ز هر درخت
چون میشود ز نار تو زیر و زبر درخت
هر چیز هست، نیست ز من خوبتر درخت
در من بدم دوباره برقصان شرار را
خونیندلان به سلطنتش بیشمار شد
این سلطه در مکاشفه تاج انار شد
راضی نشد به عرش و به دلها سوار شد
اینگونه شد که حضرت پروردگار شد
سجده کنید حضرت پروردگار را
تا ظلم شعله گشت نهان بین ضعف خس
افتاد ذَنبِ جذبه تو گردن قفس
با اینهمه ز مدح تو کو راهه پیش و پس
مداح ِ مست، یک تنه یک لشگر است و بس
بیخود نیافت بلبل نام هزار را
آن که به خرج خویش مرا دار می زند
تکیه به نخل میثم تمّار می زند
تنها نه این که جار تو عمّار میزند
از بس که مستجار تو را جار میزند
خواندیم مَستِ جار همین مُستجار را
از من دلیل عشق نپرسید کز سرم
شمشیر میتراود و نشتر ز پیکرم
پیر این چنین خوش است که من هست در برم
فرمود: من دو سال ز ایزد جوانترم
از صید او مپرس زمان شکار را
با خود شدی میان نمازت چو روبرو
بر خویش سجده کردی و با خویش گفتوگو
تاج تو انّماست، نگین تو تنفقوا
چل حلقه نیز اگر به رکوعش دهد عدو
نازل نمیشود ملکی این نثار را
دل تاب ندارد که بر هم زنی قرار
با من چنان مباش که با خلق روزگار
اصلاً که گفته بود در آری ز من دمار
صدپاره شد دلم ز حسادت چنان انار
دادی چو بر گدای مدینه انار را
وقتی که خضر میچکد از آن دهان تر
هر کس که بیش از تو برد بوسه سبزتر
زلفت سماع داد به چشم و دل و جگر
مطرب اگر دچار تو گردد سر گذر
قرآن به کف به زلف تو بندد سه تار را
از عشق چاره نیست وصال تو نوبتیست
مُردن برای عشق ِتو حکم حکومتی ست
آتش در آب مینگرم این چه حکمتیست
رخسار آتشین تو از بس که غیرتی ست
آیینه آب میکند آیینهدار را
یا رب کجاست حیدر کرار من کجاست
ویران شدم به عشق ِتو، معمار من کجاست
با من ندارباش بگو دار من کجاست
آن نخل آرزوی ثمردار من کجاست
در کربلا بکار برایم تو دار را
احمد تو را ز خلق الی ربنا شمرد
وقتی نبی شمرد یقیناً خدا شمرد
خود را علی شمرد و گهی مرتضی شمرد
جبریل یک شبه به چهل جا تورا شمرد
ای نازم این فرشته حیدرشمار را
زلفت سیاه گشت و شد ختم روزگار
خرما ز لب بگیر و غبار از جبین یار
تا صبح، سینه چاک زند مست و بیقرار
خورشید را بگو که شود زرد و داغدار
پس فاتحه بخوان و بدم روزگار را
یک دست آفتاب و دو جین ماه میخرم
یک خرقه از حراجی الله میخرم
صدها قدم غبار از این راه میخرم
از روی عمد خرقه کوتاه میخرم
با پلک جای خرقه بروبم غبار را
یک دست آفتاب و هزاران دو جین بهار
یک دست ماه و بهاران هزار بار
یک دست خرقه انجم پولک بر آن مزار
یک دست جام باده و یک دست زلف یار
وقت است تر کنم به سبو زلف یار را
بی پرده گوشهای بدنم را به خون بکش
کمکم مرا به شعله عشقی فزون بکش
تیغی به رویم از غم بیچند و چون بکش
بنشین و دفعتاً جگرم را برون بکش
چون ذوالفقار خویش مرقصان شکار را
ذکر علی علی به دو عالم شراب بست
راه نگاه بر همه بیدار و خواب بست
در کربلا علی دگر ره به باب بست
بیچاره مادرش چه امیدی به آب بست
یا رب مریز تو دل امّیدوار را
اصغر، به آب رفت و به تیری شکار شد
پس تارهای صوتی او تار تار شد
زلفش بنفشه زار بُد و لالهزار شد
تن پیش شاه ماند و سرش نیسوار شد
پر کرد نیزه حجم سر شیرخوار را»
@Hoseinie_Shoara