🙌 زمانی که امت نیازمند شفاعت است...
🔹 یکی از ویژگیهای پیامبر (ص) که در قرآن به آن تصریح شده، اهتمام بسیار و حریص بودن ایشان نسبت به هدایت مردم است، و حتی در قیامت که همه وانفسا میگویند، ایشان وا امتا میگوید. اما با وجود محبت فراوان ایشان نسبت به امتشان، آن حضرت طبق نص صریح قرآن در روز قیامت از همین امت به خاطر مهجور گذاشتن #قرآن نزد خداوند شکایت میکند.
🔸این امر نشان میدهد که مهجور ماندن قرآن چه اندازه بر #پیامبر (ص) سنگین است که حاضر است از امتی که این همه به آنها علاقه دارد، شکایت کند؛ آن هم در زمانی که امت نیازمند #شفاعت او هستند.
۹۶/۹/۹
💻 @mesbahyazdi_ir
5.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 قلّهی عالَم وجود و برترین نقطهی عالَم امکان
👈 بیانی زیبا از حضرت آیتالله خامنهای در عظمت شخصیت پیامبر اعظم (صلّیالله علیهوآله)
➕ قرائت بخشی از قصیدهی بُرده از شرفالدین بوصیری (شاعر شهیر مصری در سدهی هفتم)
🔻ترجمۀ اشعار:
- در آفرینش و در اخلاق، بر همۀ انبیاء برتری دارد؛
- و هیچیک از انبیاء در علم و شرافت حتی به او نزدیک هم نشدند؛
- و همۀ آنان از رسول الله (ص) درخواست میکنند؛
- مُشتی از دریای عظمت و جرعهای از بارانِ پیوستۀ وجودش را...
🗓 دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى به تاریخ ۱۳۹۸/۰۸/۲۴
@qom_khamenei_ir
📖 #خاطره | اجتناب از اسراف
🔹دختر امام نقل میکند: یک بار که خدمت امام بودیم، از من خواستند پاکت دارویشان را به ایشان بدهم. داخل پاکت دارویی بود که باید به پایشان میمالیدند. شاید کسی باور نکند، بعد از مصرف دارو، امام یک دستمال کاغذی را به چهار تکه تقسیم کردند و با یک قسمت از آن، پایشان را پاک کردند و سه قسمت دیگر را داخل پاکت گذاشتند تا برای دفعات بعد بتوانند از آن استفاده کنند.
🍃 به امام گفتم: اگر برنامۀ زندگی این گونه است، پس ما همه جهنمی هستیم! چون ما واقعاً این رعایتها را بخصوص در مورد دستمال کاغذی نمیکنیم. آقا فرمودند: «شما این طور نباشید، ولی باید رعایت کنید.»
📝 راوی: فریده مصطفوی، پا به پای آفتاب، ج۱، ص ۱۶۷.
✅ @EMAM_COM
هدایت شده از KHAMENEI.IR
Khamenei.irصوت_بیانات_رهبر_انقلاب_در_دیدار_کنگره_شهدای_زنجان2.mp3
زمان:
حجم:
1.98M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب دیدار دستاندرکاران کنگرهی شهدای استان زنجان
📣 #اطلاعرسانی
💢 #دومیننشستنقدکتاب
باهمکاری مرکزتحقیقات علمی مجلس خبرگان و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
📖#کتابفلسفهفقهسیاسیازدیدگاهآیتاللهخامنهایمدّظلّهالعالی
⏪ با حضور مؤلف محترم: حجتالاسلام و المسلمین دکتر #سیدسجادایزدهی
👤 ناقدین محترم:
1️⃣حجتالاسلام و المسلمین دکتر #محسنمهاجرنیا
2️⃣حجتالاسلام و المسلمین دکتر #ذبیحاللهنعیمیان
3️⃣حجتالاسلام و المسلمین #سعیدصلحمیرزایی
📅 یکشنبه ۹ آبان ۱۴۰۰
⏰ ساعت ۱۹ تا ۲۰:۳۰
پیوند شرکت در مراسم مجازی:
abarat.tv
@qom_khamenei_ir
www.javedan.irسخنرانی آیت الله جاودان چهارشنبه 5 آبان 1400.mp3
زمان:
حجم:
10.62M
📼 #فايل_صوتي | سخنراني آيت الله جاودان
جلسه هفتگی چهارشنبه ها (۵ آبان ۱۴۰۰)
حسینیه آیت الله شیخ مرتضی زاهد (رحمة الله علیه)
سایت :
www.javedan.ir
صفحه اینستاگرام
instagram.com/javedan.ir
صفحه توئیتر :
twitter.com/newjavedan_ir
کانال آپارات
aparat.com/javedan_ir
کانال سروش :
Sapp.ir/javedan_ir
کانال بله:
Ble.im/javedan_ir
كانال ايتا:
eitaa.com/javedan_ir
⭕️ صمصام اصفهانی؛ مسئولین اصفهان و آبجو دادن به درازگوش!
👈 مردی که شبیه بهلول بود!
🔹در جريان ترور حسنعلى منصور ، نخست وزير شاه، روز اول اعلام كردند او مجروح شده است و وعاظ السلاطين در برخى مكانها، براى شفاى او دعا كردند؛ از جمله در اصفهان در مجلس روضهاى كه صمصام نيز حضور داشته، يكى از وعاظ السلاطين در پايان منبرش ضمن دعا براى شفاى حسنعلى منصور، براى شاه، وليعهد و ملكه نيز با آب و تاب دعا مىكرد.
🔹صمصام فىالحال بلند مىشود و خطاب به او فرياد مىزند: «آقاى... به خر من دعا نكردى!؟» و طبعا مىتوان فضاى جلسه را بعد از اين جملۀ كوتاه و معنىدار صمصام حدس زد.
💥آبجو و مسئولین اصفهان!
🔹در شب تاسوعا يا عاشورا در يكى از مجالس مشهور و پرجمعيت اصفهان كه استاندار و مسئولين ردة اول اصفهان در آن شركت كرده بودند، صمصام به همان ترتيبى كه قبلاً اشاره شد، خود را روى منبر رساند و شروع كرد به صحبت كردن تا رسيد به اينجا كه ديشب الاغ من چيزى براى خوردن نداشت، سوار آن شدم و براى يافتن علوفه يا جو چند خيابان را رفتم. مغازهها بسته بود. كم كم به جلفا رسيدم (جلفا محلة ارامنه است) آنجا مغازهاى باز بود. وارد مغازه شدم، علف كه نداشت، سراغ جو گرفتم.
صاحب مغازه، گفت: «جو ندارم، ولى آب جو دارم». فكر كردم همان طور كه آب ميوه براى انسان مطلوبتر از ميوه است، لابد براى الاغ هم آبجو مطلوبتر از جو است.
🔹مقدارى آبجو گرفتم و در ظرف ريختم و جلوى الاغ آوردم. الاغ بو كرد و نخورد. به الاغ گفتم: «اين آب جو است بخور»، الاغ سرش را عقب كشيد و نخورد. گفتم: «اين چيزى است كه استاندار مىخورد»، ولى نخورد. گفتم: «رئيس شهربانى مىخورد». باز هم نخورد.
🔹گفتم: «شهردار مىخورد». اما الاغ نخورد... و همين طور يكى از پس ديگرى، سِمَتِ مسئولينى را كه در مجلس حضور داشتند در كنار الاغش رديف كرد و جمعيت خنديدند و آنها آن شب با سرافكندگى جلسه را ترك كردند.
صمصام با همان سبك رَجَزگونه، سوار بر قاطرش اشعار موش و گربه را مىخواند و آن گاه كه به مصراعِ: «گربه گفتا كه شاه... خورده» مىرسيد، آن را محكمتر مىخواند و تكرار مىكرد.
ادامه دارد...
📚 منبع کتاب لبخند علما، اثر مرحوم استاد ابوالحسنی (منذر)
🆔 کانال اسرار تاریخ
http://eitaa.com/monzer_ir