نوشتاری از #استاد_علیدوست پیرامون #مذاق_شریعت :
در روند تطور و تکامل فقه، واژههایی وارد متون فقهی میشوند که بهتدریج بسآمد بسیار بالایی مییابند و به یک مصطلح علمی یا یک نهاد تئوریک در دانش فقه تبدیل میشوند. با این حال، مورد مطالعة متمرکز و بررسی فقیهانه قرار نمیگیرند! این رخنة معرفتی باعث میشود که گاه چنین واژهای بهوسیلة نویسندگان و فقیهان در معنایی غیر از معنای مدنظر دیگران بهکار رود یا مرزهای مفهوم این واژه از مفاهیم همسو بهصورت کامل و شفاف تفکیک نشود و در نتیجه، چنین واژههایی بهجای واژگان همسوی خود بهکار میروند و زمینة مغالطات علمی یا خوب فهمیده نشدن یک متن علمی را فراهم میآورند. مشکل دیگر اینکه گاه در یک متن فقهی از یک واژه، معنایی قصد میشود که دلالت این واژه بر آن معنا مورد قبول کاربران دیگر این واژه نیست. در چنین فرضی، انتقاد از آن متن بهدلیل فقدان همان وفاق مدوّن و چارچوب اثبات شده در مفهومشناسی این واژه از توجیه پژوهشی لازم برخوردار نیست؛ زیرا در آشوب فقدان تعریف ثابت و همهپذیری از آن واژه، هر کاربری میتواند همان واژه را در معنایی بهکار ببرد و از هر انتقادی به بهانة مبنوی بودن آن انتقاد بگریزد.
واژة «مذاق شرع» («مذاق شارع» و «مذاق شریعت»)، یکی از این واژهها است. این واژه با اینکه در سدههای اخیر در متون فقهی بسآمد خیرهکنندهای داشته است، ولی در دانش فقه یا اصول فقه مورد توجه مستقل و بررسی متمرکز فقیهانه قرار نگرفته است. پژوهش دربارة چنین واژههایی به این دلیل دشوار بهنظر میرسد که یافتن تعریف جامع و مانعی که مورد وفاق همة کاربران آن واژه یا دست کم اکثریت آنان باشد، مشکل مینماید.
@asranehelmi
@asranehelmi
@asranehelmi