eitaa logo
پژوهش های اصولی
281 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
692 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
🖋 اسلام ناب، متشکل از مجموعه عقایدی در زمینه ایمان، توحید، نبوت، ولایت و ... است؛ و هر کدام از این اصول نیز، متشکل از هزاران اصل دیگر است. البته برشمردن و تبیین تمامی این اجزاء، ده ها جلد کتاب می طلبد، ولی به صورتی که در وسع این نوشته باشد، به همان ترتیب فوق الذکر، برخی از اهم آنان را تبیین خواهیم کرد. اولین اصل از اصول مذکور، ایمان است. یکی از اصول ایمان از نگاه اسلام ناب، عدم جواز رهبانیت و گوشه گیری است. در اسلام، رهبانیت و گوشه گیری و فرار و بی تفاوتی، نداریم. مسلمان واقعی، کسی است که سعی می کند، کسانی را که در حال غرق شدن و گمراهی هستند، نجات دهد و این معنا، با فرار، جور در نمی آید و اساسا، مسلمان بودن و مسئول بودن، با یک دیگر، لازم و ملزوم هستند. متقی کسی است که تجهیزات و زره لازم در مقابل آسیب گناه را بر تن می پوشد و وارد منطقه گناه می‌شود و از گناهکاران، دستگیری می کند؛ و خلاصه تقوا، همین است. سعدی در اشاره به همین معنا می گوید: صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن، این فریق را گفت آن، گلیم خویش به در می برد ز موج و این جهد می کند که بگیرد غریق را وقتی که تقوا را این گونه معنا کنیم و همگان را به رعایت آن دعوت کنیم، تقوا مقدمه پیروزی است؛ لذا قرآن کریم می فرماید: واتقوا الله لعلکم تفلحون؛ یعنی تقوای خدا پیشه کنید تا پیروزمند و رستگار و موفق گردید. بنابراین، مسلمان متقی، دو مرحله را باید طی کند: 1. اول باید خود را تجهیز کند و زره لازم در مقابل آسیب گناه را در خود ایجاد کند، زیرا کسی که می خواهد، بر یک بیماری، در یک منطقه پیروز شود، اگر خودش نیز بترسد که نبادا این بیماری، در جسم او اثر بگذارد، قطعا نمی تواند میکروب زده ها و وبا زده ها را نجات دهد؛ زیرا اولا خود این ترس، مانع پیروزی می شود؛ و ثانیا ممکن است در مقام عمل، خود او نیز مبتلا شود و بیمار شود. بنابراین، روشن است که در مرحله اول، باید خود را بیمه و تجهیز و زره پوش کند. 2. با دغدغه و دلسوزی و حرص و ولع به هدایت، وارد منطقه گناه شود و بی تفاوت نباشد. تقوا، از نگاه اسلام ناب، به صورت خلاصه، همین است و مقدمه پیروزی است. ولی اسلام آمریکایی، این معنا را نمی پسندد، زیرا مخالف پیروزی مسلمانان است و با تحریف اسلام ناب، سعی در شکست آنان دارد؛ و به همین دلیل، زهد و تقوا را به گوشه گیری و رهبانیت و ترک دنیا، معنا می کند و تاکید می کند که مسلمان، برای آن که به گناهان آلوده نشود، باید رهبانیت پیشه کند و حتی اگر می تواند، به غار ها و کوه ها و بیغوله ها، پناهنده شود. اسلام آمریکایی، مسلمانان را از ورود به عرصه سیاست نهی می کند و سیاست را از دیانت، جدا می داند و سیاسی شدن را مساوی با بی تقوا شدن می داند و سعی می کند با این کار، راه را برای سیاست ورزی و سلطه و غارت و ظلم خویش، هموار کند. اسلام آمریکایی، تولید ثروت را مذموم می داند و زهد را به معنای فرار از تولید ثروت می داند تا راه را برای تولید ثروت خویش و تصاحب بازار عرضه تولیدات خویش و قدرتمند ترین بودن، هموار سازد. ولی اسلام ناب تولید ثروت را ارزش می داند و آن را مدح می کند، اگر چه انباشت ثروت و وابستگی به آن را مذموم می داند. اسلام ناب می گوید: «دیانت ما عین سیاست ما است و سیاست ما عین دیانت ماست»؛ و به همین دلیل است که بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات، تبیین کننده دستورات اسلام در باب سیاست ورزی و امور اجتماعی است. و به همین دلیل است که قرآن کریم، در نفی بدعت رهبانیت، می فرماید: 🔆 ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ. 🔅 ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ، ﻋﻴﺴﻲ ﭘﺴﺮ ﻣﺮﻳﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺭﺃﻓﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﻭ ﺭﻫﺒﺎﻧﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺭ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻭﻟﻲ [آنان، دین را تحریف کرده و مرتکب بدعت شده و ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ] ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ [ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﺟﺐ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ]، ﺍﻣﺎ ﺁن گونه ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﻮﺩﺳﺎﺧﺘﻪ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ؛ ﭘﺲ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻨﺪ. (حدید:٢٧) ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔻 سوال: در مورد حضرت اباذر در روایت دارد که «لَو عَلِمَ أَبُوذَر مَا فِي قَلبِ سَلمان لَقَتَله» (اگر اباذر آنچه در قلب سلمان است را می دانست، او را می کشت) چرا اباذر سلمان را تکفیر می‌کرد؟ بر چه اساسی؟ 🔸 جواب: چون ابوذر در یک پایه‌ای از ایمان است و از یک راه رفته است، ابوذر صدق داشت، گذشت داشت، دنیاگریزی داشت و راه‌های خاص برای رفتن داشت و سلمان‌ معنای دیگری و راه دیگری است. جناب سلمان با علم و با معارف رفته است و روشن شده است. 🔹 سلمان جنب اهل بیت (علیهم السلام) قرار دارد و همه‌ی مسائل را می‌داند اما جناب اباذر با زهد و با دنیاگریزی رفته است، این حالات خود را دارد، آن حالات خود را دارد. جناب اباذر این نوع حرکت را نداشته است. 🔸 هر کدام در پله ای از ایمان قرار داشتند و نسبت پله‌ی هشتم ایمان تا دهم نسبت بین هشت تا ده نیست که بگوئیم دو پله فاصله است بلکه نسبت بین هر پله نسبت بین زمین و آسمان است که این بخشی از پله‌ی آن است. در این مقایسه خیلی خلط است. 🔹 با این چینشی که بعضی بین مراتب ایمان می‌کنند ما فکر می‌کنیم بین کسی که در مرتبه هشت است، با آن کسی که مرتبه نُه گفته اند یک عدد فاصله است که فقط کافی است پای خود را از این‌جا بردارد و آن‌جا بگذارد؛ این نیست. آنکه در یک مرحله بالاتر است یک شخصیت دیگری است، ابزار حرکتی او ابزار دیگری است. 🔸 این روایت نمی‌گوید که اگر اباذر سِیر می‌کرد و در حد سلمان می‌رسید او را می کشت؛ نه بلکه می گوید اگر اباذر یک دفعه سر خزینة الجواهر حضرت سلمان می‌رسید آن وقت برای او قابل تحمل نبود. چون که از حد خود دارد به آن‌جا نگاه می‌کند؛ لذا برای او مشکل می‌شود، یعنی از پایه‌ی هشتم یک سِری جواهرات سلمانی را می‌بیند و لذا اذیت می‌شود. همین یک پایه کافی است که عدم تحمل را از دانی به عالی موجب بشود. 🔹 اصلاً رسیدن به خدا «بعدد أنفاس الخلائق» (به تعداد مخلوقات الهی) راه دارد. او راه دیگری داشته است و این راه دیگری دارد. اهل بیت این مطلب را نسبت به مقام سلمانی مدام اشاره می‌کردند. حضرت ابوذر هم بزرگ بوده اما او یک نوع از میوه‌ی این شجره‌ی طیبه است ولی سلمان یک چیز دیگر است، یک سبک دیگر است، داشته‌های او چیزهای دیگر است، راه او راه دیگری بوده است، نصیب او، بلندی روح او خیلی متفاوت بوده است. 🔸 این روایت از روایات پیچیده اهل بیت (علیهم السلام) است که خود آن ترجمه و تفسیر می‌خواهد ولی این را می‌خواهم عرض کنم که مسیر حرکتی این دو (اباذر و سلمان) [که فرض شد یکی در پایه هشتم و دیگری نهم است] از پایه‌ی یکم تا پایه‌ی هشتم کاملا با هم مشترک نیستند بلکه او از پایه‌ی یکم یک مسیر رفته است و این از پایه‌ی یکم یک مسیر دیگر رفته است. کد8417‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 🔹 تلگرام و ایتا: @nasery_ir 🔸 واتساپ: wa.me/989338010649 ‌ ‌ ‌ ‌
هدایت شده از مهدی دهبان
اول: چند روز از فرمایشات رهبری گذشته هنوز دو کلید واژه جهاد تبیینی و ترند نشد. دوم: رهبری در روز ۱۴ خرداد به همه هسته های مقاومت در سراسر کشور امر کردند، توان خودشان را صرف آفرینی و انتشار در جامعه کنند. سوم: برای محرم همه هیئات برنامه خود را باید بر دو محور و تنظیم کنند. https://eitaa.com/dehban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویژه پاسداشت مقام حضرت علیه‎السلام 🔸 مؤمن قریش امیرالمؤمنین علی ارواحنافداه دربارۀ ایمان جناب ابوطالب علیه السلام فرمودند: قسم به خدایى که محمّد علیه و آله السلام را به پیامبرى مبعوث فرمود، اگر پدرم تمام گناهکاران زمین را شفاعت کند خداوند متعال آن را مى‏ پذیرد، مگر می شود که پدرم به آتش در عذاب باشد و فرزند او قسمت‌کنندۀ بهشت و جهنّم باشد؟! قسم به خدایی که محمّد علیه و آله السلام را به پیامبرى مبعوث فرمود بى‏شکّ نور پدرم در روز قیامت همه انوار خلایق؛ جز پنج نور محمّد و نور من و نور حسن و نور حسین و نور نُه فرزند از اولاد حسین علیهم‌السلام را خاموش و بی اثر مى‏ سازد؛ زیرا نور او از نور ما است. 🔺امالی (طوسی)؛ ص۳۰۵ ع علیه السلام
🔹آیت‌الله حائری شیرازی🔹 🔸 حماس، مرتبط است!🔸 🧲 ببینید! مادر موسی (ع)، ایشان را در صندوقی گذاشت و به آب داد. بالاخره مادر است؛ به مجرد اینکه آب، یک مقدار این صندوق را بُرد، دلش خالی شد! قرآن می‌گوید: «وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِ مُوسى‏ فارِغاً» دل مادر موسی (ع) خالی شد. «إِنْ كادَتْ لَتُبْدي بِهِ» چیزی نمانده بود که بگوید صندوق را بگیرید، بچۀ من درونش هست. همه عملیات لو می رفت و ضایع می شد. بعد قرآن می‌گوید: «لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى‏ قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ». ببینید؛ اول ، بعدش . 🧲 می‌گوید قلب او را کردیم (ربطنا) تا از مؤمنین باشد. ربطِ به ولایت، اساس ایمان است. اگر ربط، قطع بشود، ایمان از بین می‌رود. هرچه هست در این «ربط» است. این ربط است که به انسان شجاعت می‌دهد. این ربط است که به انسان قدرت ایستادگی و ایثار می‌دهد. چند کشور به نمایندگی از یک میلیارد مسلمان، 42 سال قبل با اسرائیل جنگیدند و کم آوردند و عقب نشستند. تکه‎هایی از کشورشان را از دست دادند. چرا؟ چون «ربط» نبود؛ «ولایت» نبود. 🧲 اینکه می‌گوید ما افتخار می‌کنیم که جزء حزب ولایت فقیه هستیم یعنی «ربط». این ارتباط با رهبری است. اگر این ارتباط باشد، انسان، نوع آوری، شکوفایی، قدرت تربیتی و همه چیز دارد. ولی اگر این ربط قطع بشود، همۀ اینها از بین می رود. 🧲 من از نظر خِلقتی، از همۀ برادر و خواهرهایم کم حوصله‎تر بودم. در دورۀ دبیرستان هم گاهی که مسئله‌ای خلاف طبعم اتفاق می‌افتاد، اصلاً از خانه می‌گذاشتم و می‌رفتم بیرون! اما وقتی حکم امامت جمعه را از امام دریافت کردم، خدا به من داد؛ داد. تا جایی که آیت الله گیلانی یک وقتی که در مجلس خبرگان گزارشهایی [از شیراز] شنیده بود، به شوخی به من گفت: «سبحانک ما اعظم حِلمُک»!! تعارف آخوندی کرد. خب، این حلم من نبود. این نتیجۀ «ربط» بود. آنها هم که در جبهه، در مقابل بمباران‎ها، موشک‎باران‎ها، توپ‎ها، خمپاره‎ها استقامت می‌کردند و دست و پا می دادند، هرچه داشتند از برکت این ربط بود. 🧲 این ربط است که را بر اسرائیل پیروز کرد. هم مرتبط است و این ربطش هست که تحول ایجاد می‌کند. تمام کسانی که در این جریانِ غزه، از خانه بیرون آمدند -در اروپا، در آمریکای مرکزی، در آسیا، در ترکیه، در مصر- اینها یک نوع ارتباطی با رهبری پیدا کردند و هوادار این جریان شدند. رهبری هم هرچه دارد از برکت ارتباطش [با امام زمان (ع)] است. @haerishirazi