#حضرت_خضر #حضرت_موسی #استاد #علم
🔻 برای هر آیهی داستان حضرت موسی و خضر علیهماالسلام به اندازهی چند کتاب مطلب وجود دارد؛
🔸 مثلاً در رابطه با چگونگی نحوهی برخورد این دو شخصیت، چگونگی جایگاه متعلم و عالم و مباحث دیگر مطلب زیاد دارد.
🔹 متعلم، شخصیتی است که آخرین مرتبهی علمی جهان را دارد و نبی اولوالعزم است. صاحب کتاب، کلیمالله و سلطان بنیاسرائیل است؛ ولی آن طرف، فردی ناشناس است؛ «فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا» (تا اين كه [خضر] بندهاى از بندگان ما را يافتند. (کهف، ۶۵))
🔸 حضرت موسی با تمام امتیازاتی که دارد خودش را تسلیم چه کسی میکند؟ تسلیم «عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا»؛ این یک اشارهی باطنی است.
🔹 «قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» (آيا از پى تو بيايم تا از حكمتى كه تعليم شدهاى به من بياموزى؟ (کهف، ۶۶)) این درخواست خیلی عجیب است! مثلاً اگر مسئول یک مملکت یک سؤال از شما بکند، چه طور با کمال تواضع جواب میدهید؟ این نبی با این همه امتیازات آمده است و به یک فرد گمنام میگوید: «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» و آن فرد گمنام بگوید: «إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا» (تو هرگز نمىتوانى همراه من شكيبايى كنى. (کهف، ۶۷))؛
🔸 یعنی مگر این رقم حرف زدن، شوخی است! دوباره آن نبی اصرار میکند که «سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّـهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا» (اگر خدا خواهد شكيبا خواهى يافت و در هيچ كارى تو را نافرمانى نخواهم كرد. (کهف، ۶۹))
🔹 فرد گمنام میگوید: «فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا (پس اگر از پى من آمدى، از چيزى سؤال مكن تا خود از آن با تو سخن آغاز كنم. (کهف، ۷۰))
🔸 یعنی اینجا با حوزه فرق میکند، نمیشود که بخواهی خیلی سؤال بکنی. در حوزه، سوال و جواب بسیار، یک صفت ارزشمند است؛ اما اینجا این حرفها نیست. اینجا فضایش غیر از فضای مراحل عادی علمی است. جدل و بحث، در اینجا نیست. قرآن خیلی زیبا حد و حدود علوم را جدا کرده است.
کد 832
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 کانال رسمی حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: @nasery_ir