eitaa logo
پژوهش های اصولی
300 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
865 ویدیو
121 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
پژوهش های اصولی
#کتاب1 (خون دلی که لعل شد ۶۷) #فصل_هشتم (قلعه سرخ ۳) #ایستگاه_های_مسیر_زاهدان (بخش سوم) بسیار سخت ا
(خون دلی که لعل شد ۶۸) (قلعه سرخ ۴) آقای کفعمی از من به خاطر تاخیر در ورود، گلایه کرد؛ چون معمول این بود که صاحب منبر پیش از ماه رمضان بیاید تا برنامه های خود را از قبل تنظیم کند؛ درحالی که من روزاول ماه رسیده بودم. ایشان گفت: مسجد، شب و روز در اختیار شماست؛ اما از مشهد کس دیگری هم _که فلان شیخ باشد_ آمده تا او هم منبر برود. من آن شیخ را میشناختم. او مزدور رژیم بود؛ در تایید لوایح شش گانه که شاه اعلام کرد، موضع موافق گرفته و مخالفین آن را مورد حمله قرار داده بود. این خبر برایم غیر منتظره بود. به اقای کفعمی گفتم: باید یه او بی توجهی کنید و به او میدان منبر رفتن ندهید. در همان حال که ما در این موضوع باهم مشغول بحث و گفت و گو بودیم، شیخ وارد شد. چهره آقای کفعمی تغییر کرد و نشامه اضطراب و تشویش در او ظاهر شد. ولی من به او اعتنا نکردم و تغییری در من پیدا نشد. بعدها آقای کفعمی بی اعتنایی مرا نسبت به آن شیخ، یاد آوری میکرد و می ستود. شیخ مورد بحث، متملق و مجیزگو بود. همین که وارد شد، با مهربانی و ملاطفت و لبخند مصنوعی کشدار، و باحرکاتی که از یک چاپلوسی تصنعی حکایت میکرد، با من سلام و علیک کرد. به او با سردی پاسخ دادم و از جایم برنخاستم و به او نگاه هم نکردم. فورا رشته گفت و گو با آقای کفعمی را به دست گرفتم و به فضا مسلط شدم. شایان ذکر است که من در آن هنگام در آغاز جوانی بودم، و آن شیخ هم معلم سرود ما در دوران ابتدایی بود. بعدا اقای کفعمی به من گفت مجبور بوده این مرد را دعوت کند، زیرا در زاهدان طرفدارانی در وابستگان دستگاه حاکمه دارد. و همانها آقای کفعمی را تحت فشار قرار داده بودند که پس از آمدن به زاهدان، وی را به مسجد دعوت کند. مسجد آقای کفعمی، تنها مسجد شیعیان در شهر زاهدان بود. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945