eitaa logo
پژوهش های اصولی
281 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
692 ویدیو
118 فایل
﷽ 📌نکات اخلاقی واعتقادی 📌تحلیل های سیاسی وبصیرت افزا در راستای آشنایی با مقتضیات زمان 📌آرشیوی از اهم علوم مقدماتی اجتهاد 📌آموزش اصول وفنون پژوهش از طریق ارائه سلسله مباحث علمی از اینکه بدلیل مشغله، توفیق پاسخگویی ندارم، عذر خواهم @HosseinMehrali
مشاهده در ایتا
دانلود
073 (18.12.68) B.mp3
6.32M
🔆 میلاد حضرت حجت بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مبارک باد. ✅ سخنرانی عالم ربانی حضرت آیت الله حق شناس (رضوان الله تعالی علیه) 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
در شب نيمۀ شعبان سه مرتبه سوره‌ ياسين را بخواند، □مرتبه‌ اوّل به نيّت «طول عمر» □مرتبه‌ دوّم به نيّت «توانگری» □مرتبه‌ سوّم به نيّت «دفع بليّات» □و پس از تمام كردن سوره در هر مرتبه دعای زير را با تضرّع بخواند: بسم الله الرحمن الرحيم الّلهمَّ يا ذَالمنِّ لا يُمَنُّ عَليك يا ذَالطَّولِ لا إله إلا أنت، ظَهرُ اللَّاجّين و جارُ المُستَجِيرين و اَمانُ الخَائفين اِن كُنتُ شَقيّاً مَحرُوماً فِی الرِّزق، فَامحُ في امِّ الكتاب شِقاوَتِی و حِرمَانی و اقتارِ رِزقِی و ثَبِّتنی عِندَك مَرزُوقاً موفِّقاً لِلخَيراتِ، فَاِنَّك قُلتَ فِی كتابكَ المُنزَل يَمحُواللهُ ما يَشاءُ و یُثبِت و عِندَهُ اَمُّ الكِتابِ. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔅 نقطه مشترک سه سپهبد شهید... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید |در غیاب جلسات عمومی دعا و توسل در ماه رمضان از عبادت و تضرع در تنهایی و محیط خانواده غفلت نشود 🔺 گزیده سخنرانی تلویزیونی رهبر انقلاب به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج) 💻 @Khamenei_ir
🔅 آیت الله جاودان: میزان مراعات امام به میزان پیروی ما بستگی دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔅 آثار مناجات با خدای سبحان 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۵۱ ۶ 🖋 یکی از مهم ترین مراحل هر پژوهش، گسست مفاهیم همسو از یکدیگر است تا از آمیخت کاربرد آن ها با یک دیگر، پیشگیری به عمل آید. یکی از مفاهیم همسو با تنقیح مناط، الغاء خصوصیت است و البته با دقت و تفکر در تعریفی که نسبت به تنقیح مناط، ذکر شد، تفاوت این دو نیز مشخص خواهد شد. ✅ تفاوت اول: طبق تعریف مذکور، ابتدا مناط را در اصل به دست می آوریم و سپس حکم را به فرع، سرایت می دهیم، بدون آن که موضوع در اصل یا فرع، تغییری داشته باشد. به عنوان نمونه، از روایات ناهی از شرب خمر، تنقیح مناط می کنیم و ثابت می کنیم که اسکار، علت حکم است؛ در نتیجه، هر آن چه که موجب اسکار شود، حرام است. مثال دیگر آن که از روایات حرمت نظر به نا محرم، به دست آوریم که مناط حکم حرمت، تحریک نشدن شهوت مرد ها است؛ در نتیجه، حرمت «تبرج» و «آشکار کردن زینت» و ... از چیز هایی که موجب تحریک شهوت مرد می شود، اثبات می گردد. لکن در الغاء خصوصیت، گاهی موضوع در آن، تغییر می یابد و کشف می شود که موضوع در واقع، اعم از آن چیزی است که در لسان دلیل واقع شده است؛ و این حالت، در مواقعی است که یک جامع عرفی بین موضوعی که در لسان دلیل واقع شده است، و بین غیر آن، وجود داشته باشد. گاهی نیز این چنین نیست که موضوع تغییر کند، بلکه ثابت می شود که موضوع حکم، منحصر در آن چیزی که در موضوع دلیل ذکر شده است، نمی باشد، بلکه غیر آن نیز، موضوع است؛ و این، در مواقعی است که هیچ گونه جامع عرفی، بین آن دو وجود ندارد. ✅ تفاوت دوم: تفاوت دیگری که می توان ذکر کرد آن است که در تنقیح مناط، بعد از یافتن مناط، به وجود آن در فرع استدلال می شود تا تعدی صورت گیرد، ولی در الغاء خصوصیت، به هیچ وجه، مناط را ملاحظه نمی کنند، و اگر هم گاهی مناط را ملاحظه کنند، برای تعدی، به آن استدلال نمی کنند. 📌 تنظیر: برای تقریب به ذهن و روشن شدن تفاوت دوم، می توان به یک نظیر برای آن، اشاره کرد، که عبارت است از تفاوتی که در علم منطق، میان فکر و حدس گفته شده است. حاجی سبزواری در تعریف فکر می گوید: الفکر حرکت الی المبادی و من المبادی الی المراد فکر عبارت است از حرکت به سمت مبادی و مقدماتی که در ذهن از پیش معلوم است، و سپس تردد بین آن ها و بررسی و تجزیه و تحلیل آن ها و سپس حرکت به سمت مجهولات. بر خلاف حدس که بدون طی این مراحل، با سرعت تمام، از معلومات، به مجهولات، دسترسی حاصل می شود، بدون تردد و تجزیه و تحلیل معلومات و ترکیب آن ها با یکدیگر و بدون تنظیم صغری و کبری و نتیجه و رعایت شروط انتاج و ایجاب صغری و کلیت کبری و اتحاد حد وسط و ... . ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم که به تو بیاموزم شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد! مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت ضربدر قرمز بزنند! غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی؟ شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد و متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که: ” اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید ” غروب برگشتند و دیدند تابلو دست نخورده مانده! استاد به شاگرد گفت: ” همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه…" 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۱۸ ۱ ۳ 🖋 یک شبهه‌ای در دلالت این روایات وجود دارد که شیخ اعظم در کتاب مکاسب محرمه، این شبهه را ذکر کردند. این تصور که ُمبدِع این شبهه، خودِ شیخ اعظم (رضوان‌الله تعالی‌علیه) است، اشتباه است، زیرا قبل از شیخ اعظم، افراد متعدّدی متعرّض آن شدند و بعضی نیز آن را قبول کردند، لذا دلالت آیات را بر اطلاق حرمت غناء، به خاطر همین شبهه قبول نکردند. بعضی هم به نحوی از انحاء از این شبهه جواب دادند، که اتفاقاً هم جوابی که شیخ (رضوان الله تعالی علیه) می‌دهند و هم جوابی که امام (رضوان‌الله‌ تعالی عليه) می دهند، در بین جواب های قدما نمونه‌اش را می‌‌شود پیدا کرد. این شبهه این است که: در ظاهر این آیه که می‌فرماید: «اجتناب از قول زور بکنید»، قول، کلام است. از این معلوم می‌شود که غنای محرّم آن چیزی است که در آن قول زور باشد؛ یعنی مشتمل بر کلام باطل باشد. مرحوم شیخ، در ابتدا، شبهه را نسبت به طائفه اول، مطرح می کند. سپس با «بل» ترقیه، شبهه را به طائفه دوم (والدین لا یشهدون الزور)، سرایت می دهد. سپس سه شاهد برای آن می آورد: 1. صحیحه حماد (که در غناء ۸ ذکر کردیم) را به عنوان موید این شبهه مطرح می کند. وجه تایید آن است که در روایت آمده است، این که مغنّی را، با کلام «احسنت» تشویق کنی، این غنا است؛ پس غنا از مقوله کلام است. 2. فرمایش حضرت امام سجاد علیه السلام را که در مرسله فقیه خواهد آمد، را نیز شاهد می داند، آن جا که حضرت فرموده است: «لا باس لو اشتریتها فذکرتک الجنه». شیخ اعظم از این کلام این چنین نتیجه می گیرد: مفهوم این کلام آن است که غنا با کلام مشتمل بر قرآن کریم و فضائل و ...، هیچ باس و اشکالی ندارد. 3. عبارت «لهو الحدیث» نیز، بنابراین که از قبیل اضافه صفت به موصوف باشد، شاهد دیگری بر شبهه فوق است، زیرا فقط غناهایی که این چنین صفت دارد که از قبیل حدیث و کلام لهوی است، حرام است. در ادامه، طائفه سوم از روایات را نیز به همین دلیل، مخدوش می داند، زیرا مشاهد زوری که ندیدن آن ممدوح است، عبا ت است از: «مجالسی که در آن، تغنی با کلام باطل می شود». سپس این چنین نتیجه می گیرد: «انّ ظاهر الآیۀ انّ الغناء من مقولۀ الکلام لتفسیر قول الزور به، فالغناءُ المحرّم ما اشتمل علی کلامٍ باطلٍ ؛ فلاتدلّ علی حرمۀ نفس الکیفیّۀ ولو لم‌یکن فی کلامٍ باطلٍ». بنابراین، اگر آوازی که خوانده می‌شود، غنایی که اجرا می‌شود، متضمن کلام باطلی بود، مثلاً دروغی بود، یا مسایل شهوانی و عشق‌های شهوانی در آن بود، یا مسایل مخالف با احکام الهی در این شعر که می‌خواند، در این غناء وجود داشت، فقط همین قسم، حرام است. پس این آیه دلالت نمی‌کند بر اینکه کیفیّت خواندن (که متبادر از غناء کیفیّت خواندن است) حرام باشد، زیرا از این آیه به قرینۀ این تفسیر استفاده می‌شود که آنچه حرام است، آن غنایی است که مشتمل بر یک کلام باطلی باشد. پس اگر ما این شبهه را به این صورت قبول بکنیم، لازمه‌اش این است که بگوییم: غناء آن وقتی حرام است که متضمّن بر یک کلام باطل باشد، امّا اگر غنایی و آوازی است، که متضمن بر کلام باطلی نیست، مثل اینکه آیات قرآن را به سبک غناء می‌خواند، یا اشعار حَقّه‌ای را می‌خواند، چنانچه یکی از بزرگواران می‌گوید: اشعار عاشقانه‌ای را بخواند، لکن مرادش معانی عرفانی باشد، مثل اشعار حافظ که بعضی ‌خوانندگان از خواندن آن، ارادۀ معانی عرفانی می‌کنند، غناء نخواهد بود. بعضی از بزرگانی که قبل از شیخ(رضوان الله تعالی علیه) بودند و بعضی از بزرگان بعد از شیخ(رضوان الله تعالی علیه)، این شبهه را قبول کردند. بعضی از آنها البته استنتاجی که کردند این است که: این آیه و روایات در ذیل آن، دلالت بر حرمت مطلق غناء نمی‌کنند، بلکه تنها بر حرمت غنای مشتمل بر کلام باطل دلالت می‌کنند. امّا روایات دیگری وجود دارد که آنها بر حرمت مطلق غناء دلالت می‌کند، لکن بعضی هم به قرینۀ این روایات، سایر روایات باب غناء را هم حمل بر این معنا یعنی غنای کلامی کردند. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔅 اهمیت نماز شب 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
90.mp3
32.2M
🔅 دشمن شناسی 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۵۲ ۷ 🔵 بخش نخست: 🖋 یکی از مهم ترین مراحل هر پژوهش، گسست مفاهیم همسو از یکدیگر است تا از آمیخت کاربرد آن ها با یک دیگر، پیشگیری به عمل آید. یکی از مفاهیم همسو با تنقیح مناط، استصلاح است. تنقیح مناط که به صورت کامل، از مباحث قبلی روشن شد. بنابراین، با تعریف و توضیح استصلاح، تفاوت این دو نیز روشن خواهد شد. از استصلاح، گاهی به مصالح مرسله نیز تعبیر می کنند و عبارت است از: این که در جایی که هیچ نص خاصی وجود ندارد و هیچ اجماعی که آن را نفی یا اثبات کند نیز موجود نمی باشد، فقیه بر اساس آن چه که موجب جلب منفعت و دفع مفسده خواهد شد، فتوا دهد. مصالح مرسله، از دو کلمه تشکیل شده است که هر دو با دقت انتخاب شده است؛ زیرا مصالح، اشاره به جلب منفعت و دفع ضرر دارد و مرسله، اشاره به رها بودن از اعتبارات شارع دارد؛ زیرا چنان چه در تعریف گذشت، در جایی به کار می رود که در آن، هیچ جعل و اعتباری از سوی شارع مقدس، وجود نداشته باشد. لغویون «مصلحت» را مترادف «صلاح» می دانند و «صلاح» را نیز به وسیله ضد آن (فساد) ترجمه کرده اند و در مقام بیان مثال برای آن، فرموده اند: «این که عرب می گوید: « فِى الْأَمْرِ مَصْلَحَةٌ » بدین معناست که درآن کار، «خیر» وجود دارد». علامه مصطفوی در «التحقیق فی کلمات القرآن الکریم»، معتقد است که اصل واحدی که واژه «مصلحت» به آن باز می گردد، عبارت است از «هر چیزی که سلامت از فساد داشته باشد» و کاربرد آن اعم از «ذات» و «رای» و «عمل» است؛ اگر چه استعمال غالبی آن در «عمل» است، چنان چه استعمال غالبی واژه «صحت»، در «اجسام» است. نتیجه آن که در کلام عرب، هرگاه بخواهند جسمی را متصف به «سلامت از فساد» نمایند، از واژه «صحت» استفاده می نمایند و هرگاه بخواهند فعلی را متصف به «سلامت از فساد» نمایند، آن فعل را به «مصلحت دار» بودن، توصیف می نمایند؛ لذا در قرآن کریم، تعبیر «عمل صالح»، به وفور یافت می شود و معنای اصطلاحی «مصلحت» که رایج در علم فقه و اصول است نیز دقیقا منطبق بر همین معنای لغوی آن است، زیرا در اصطلاح بدین معناست که فقیه حق دارد در موارد فقدان نص، به مصلحت سنجی بپردازد و بر اساس تشخیص خویش، به افتا بپردازد. غزالی در تعریف مصلحت می نویسد: «المصلحة هي عبارة في الأصل عن جلب منفعة أو دفع مضرة- و قال-: ولسنا نعني به ذلك، فانّ جلب المنفعة ودفع المضرة مقاصد الخلق وصلاح الخلق في تحصيل مقاصدهم، لكنّا نعني بالمصلحة المحافظة على مقصود الشرع؛ ومقصود الشرع من الخلق خمسة: وهو أن يحفظ عليهم دينَهم، ونفسَهم، وعقلَهم، ونسلهم، ومالهم؛ فكلّ ما يتضمن هذه الأُصول الخمسة فهو مصلحة، وكلّ ما يفوِّت هذه الأُصول فهو مفسدة ودفعها مصلحة». [مصلحت از حیث ریشه و لغت، عبارت است از «جلب منفعت یا دفع مضرت». ولی مراد از این اصطلاح در علم فقه، معنای لغوی آن نیست، زیرا جلب منفعت و دفع مضرت، مقاصد خلق است و صلاح خلق در تحصیل مقاصدشان، بدین گونه است، ولی مقصود شارع از خلق، پنج چیز است که عبارت است از: «حفظ دین»، «حفظ نفس»، «حفظ عقل»، «حفظ نسل» و «حفظ مال»؛ پس هر چیزی که متضمن حفظ این اصول پنج گانه باشد، مصلحت است و هر چیزی که این اصول را نابود کند، مفسده است و دفع آن، مصلحت است.] ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۵۳ ۸ 🔵 بخش دوم: حضور «مصلحت» در فقه عامه سابقه و جدیت بیشتری نسبت به فقه امامیه داشته و دارد و دلایل متعددی هم دارد که اهم آن ادله، عبارت است از: 1. بعد از شهادت پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، نقل حدیث توسط خلفای اهل سنت ممنوع اعلام شد و این ممنوعیت تا حدود صد سال ادامه یافت. علت این ممنوعیت آن بود که کلمات نورانی نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)، مملو از فضائل و مناقب امیرالمومنین علی (علیه السلام) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود و نقل این روایات، پایه های خلافت ایشان را متزلزل و به تدریج متلاشی می کرد. نتیجه این شد که بسیاری از روایات نبوی، به دست نسل های بعدی نرسید و فقهای اهل سنت در بسیاری از موضوعات، با فقدان نص، مواجه شدند و باید برای جبران این امر، روش های اجتهادی جدیدی تاسیس می کردند و فقه مصالح محور فقط یکی از این تاسیسات بود. 2. اهل سنت، امامت و عصمت ائمه اطهار (علیهم السلام) را نپذیرفتند و در نتیجه از به کار گیری انبوه روایات ایشان، محروم شدند؛ در حالی که غیبت کبری در سال 321 هجری قمری آغاز گردید و شیعیان در تمام این مدت، از روایات ایشان بهره می بردند و نیازی به تاسیس روش های اجتهادی دیگر نداشتند. 3. معمولا در طول تاریخ اسلام و به خصوص در صدر اسلام، خلافت و حاکمیت به عهده اهل تسنن بوده است و به همین دلیل ایشان برای موفقیت در این امر، به استفاده از روش های اجتهادی متعدد دست می زدند؛ به ویژه آن که قدرت و مهارت کافی نداشتند که پاسخ معضلات حکومتی نو پیدا را از قرآن کریم و روایات محدود در دسترس خویش، استنباط کنند. 4. اصول فقه عامه در بخش «اصول عملیه» معمولا با ضعف جدی کیفی و کمی مواجه بوده است و در نتیجه در موارد فقدان نص، اصول عملیه خویش را کفایت کننده حل مسائل نمی دیدند. در نقطه مقابل اصول عملیه ی اصولیون امامیه بسیار پر رنگ تر و کیفی تر بوده است و تنظیم آن نیز به گونه ای است که تمام حالات فقدان نص را پوشش می دهد. 5. ائمه اطهار (علیهم السلام) از قیاس و استصلاح و ... و به طور کلی از اجتهاد در مقابل نص نهی کرده بودند و این امر باعث شد که شیعیان، به روش های اجتهادی مشابه این امور، دیر تر اعتماد کنند. فقهای عامه، علاوه بر «کتاب» و «سنت» و «اجماع» و «عقل»، قائل به منابع متعدد دیگری نیز جهت استکشاف احکام می باشند که یکی از آن ها «مصلحت سنجی» است و با توجه به فقر شدید نصوصشان و توسعه قلمروی حکومتشان، چاره ای جز این گونه سند سازی ها برای خود نمی دیدند، تا جایی که استدلال به «مصالح مرسله» از ارکان و ستون های فقهی ایشان بوده است و حتی برخی سران مذاهب عامه مانند مالک، در حالی که جایگاه ویژه ای برای «عرف» و «عادت» قائل اند، ولی آن را نیز به «مصلحت» باز می گرداند و می نویسد: «ان العرف له سلطان علی النفوس فمراعاته من باب التسهیل علیهم و رفع الحرج عنهم ما دام العرف صالحا لا فاسدا». [عرف، سلطنت ویژه ای بر نفوس دارد و مراعات آن لازم است و این وجوب مراعات، از باب مصلحت تسهیل و رفع عسر و حرج از نفوس است، بنابراین اعتبار آن در مواردی است که «مصلحت» داشته باشد و خالی از مفسده باشد] ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
۵۴ ۹ 🔵 بخش سوم (پایانی): 🖋 اهل سنت «مصلحت» را به سه قسم تقسیم کرده اند: 1. مصالح معتبر: به مصالح منصوصی گویند که شارع مقدس، اعتبار آن را بیان نموده است؛ مانند تصریح به وجوب حد سرقت جهت حفظ مال و بازدارندگی از سرقت. نا گفته پیدا است که این قسم، زیر مجموعه کتاب یا سنت است و به همین دلیل، شکی در حجیت آن نیست. 2. مصالح غیر معتبر: به مصالح متوهمی گویند که شارع مقدس، به عدم اعتبار آن ها تصریح نموده است؛ مانند توهم باطل جاهلیت نسبت به مصالح رباخواری که با نص صریح قرآن کریم، عدم اعتبار و حرمت آن اعلام گردید. این قسم نیز از مصادیق کتاب و سنت است و لذا در این قسم نیز، بحثی وجود ندارد و تمام نزاع، در قسم بعدی است. 3. مصالح مرسله: به مصالحی که جزو هیچکدام از دو قسم قبلی نباشد، مصالح مرسله می گویند؛ یعنی مصالحی که هیچ نصی نسبت به آن وجود ندارد، نه در جهت نفی و نه در جهت اثبات. فقهای اهل تسنن، مصالح مرسله را از حیث درجه اهمیت، به سه قسم تقسیم نموده اند: 1. ضروریات: مصالحی که اگر فقیه در افتاء، آن را لحاظ نکند، نتیجه اش اختلال نظام و هرج و مرج است. 2. حاجیات: مصالحی که اگر فقیه در افتاء، آن را لحاظ نکند، منجر به اختلال نظام و هرج و مرج نمی شود، ولی عسر و حرج و بی نظمی به وجود می آید. 3. تحسینیات: مصالحی که اگر فقیه در افتاء، آن را لحاظ نکند، نه منجر به اختلال نظام و هرج و مرج می شود و نه عسر و حرج و بی نظمی به وجود می آید، بلکه صرفا در راستای حفظ مکارم اخلاقی و آداب پسندیده، بهتر است رعایت شود. نکته جالب توجه آن است که عامه، مصلحت سنجی های فقیه را در تمام اقسام سه گانه مصالح مرسله، حجت می داند، در حالی که قائل شدن به حجیت مصلحت در تحسینیات، از مصادیق مثل معروف «مما یضحک به الثکلی» است؛ چرا که طبق این نظر، فتوا و اجتهاد، مقوله ای ذوقی و کاملا سلیقه ای خواهد شد و خروجی آن، احکام شرعی سلیقه ای و متغیر و بی ضابطه خواهد بود. بدیهی است که در فقه امامیه، حجیت مصلحت در حاجیات و حتی در ضروریات نیز پذیرفته نشده است؛ زیرا در میان انبوه نصوص صادره از اهل بیت (علیهم السلام)، برای پیشگیری از اختلال نظام و عسر و حرج، نصوص و قواعد عام معتبر و راهگشایی وجود دارد که فقیه را از این گونه دست و پا زدن ها بی نیاز می کند؛ افسوس که عامه، خود از این نصوص محروم کرده اند. البته منظور ما این نیست که حضور «مصلحت» در فقه شیعه، کاملا منتفی است، بلکه مراد آن است که «مصلحت» به هیچ وجه به عنوان یک سند مستقل، در کنار «ادله اربعه» در فقه شیعه مطرح نبوده است و این نکته منافات ندارد با این که گاهی فقها در کنار سندی قطعی از ادله اربعه، به عنوان «موید» و «قرینه» و «شاهد» و «مقرب»، مصلحت را نیز ذکر نمایند؛ چنان چه فقهای شیعه، در پذیرش اجماع و عقل نیز اختلافاتی دارند و برخی صرفا با تفسیر و توضیح خاصی، آن دو را پذیرفته اند، چرا که رکن رکین استنادات ایشان در فقه، کتاب و سنت است و اجماع را در صورت کاشفیت از قول معصوم (علیه السلام) و عقل را نیز به صورت بسیار محدود و صرفا بر اساس «قانون ملازمه» پذیرفته اند. ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 دیدار یا فرج؟ 🔻دوست‌داری امام زمان را در چه حالتی ببینی؟ ملاقات خصوصی؟ یا ... @Panahian_ir
🔅 نقد دو تصور باطل در زمینه مهدویت در این دو کلیپ صورت گرفته است. حتما گوش بدید...
🔴 روح‌الله مؤمن‌نسب در گفت و گو با خبرگزاری حوزه: 🔹بودجه‌های میلیاردی که باید صرف حمایت از پیام‌رسان‌های داخلی می‌شد اما... 🔸فعالیت پیام رسان های داخلی همچون ایتا باعث شده که تا حدود زیادی جلوی نفوذ دشمن در عرصه فضای مجازی و نیز خروج اطلاعات از کشور گرفته شود و از سویی همین مساله مانع از خروج قابل توجه ارز از کشور به جهت فروش پهنای باند شده است. از سویی تا حدودی بزه و جرم های مربوط به فضای مجازی کاهش یافته و همین این برکات و فواید می طلبد که برای تقویت امنیت فکری و روانی مردم، از این پیام رسان ها حمایت شود. 👇👇 https://www.hawzahnews.com/news/895104 💢 کانال خبری طلاب تهران https://eitaa.com/hawzahtehran
۵۵ ۱۰ 🖋 یکی از مهم ترین مراحل هر پژوهش، گسست مفاهیم همسو از یکدیگر است تا از آمیخت کاربرد آن ها با یک دیگر، پیشگیری به عمل آید. یکی از مفاهیم همسو با تنقیح مناط، استحسان است. تنقیح مناط که به صورت کامل، از مباحث قبلی روشن شد. بنابراین، با تعریف و توضیح استحسان، تفاوت این دو نیز روشن خواهد شد. ✅ تعریف لغوی: استحسان در لغت، عبارت است از «عد الشیء حسنا»؛ یعنی چیزی را نیکو دانستن. ✅ تعریف اصطلاحی: انه دلیل ینقدح فی نفس المجتهد تعسر عبارته عنه. (دلیلی که در اندیشه مجتهد خطور می‌کند و تعبیر از آن ممکن نیست) ✅ تعریف دیگر: العدول من حکم الدلیل الی العاده لمصلحه الناس. (عدول کردن از حکم دلیل به خاطر رعایت مصلحت مردم) بنابراین، مراد از استحسان، آن است که فقیه به صرف آن که حکمی به نظرش نیکو برسد، طبق آن فتوا دهد (و به همین دلیل است که اکثر مذاهب، به غیر از حنفیه و حنابله، منکر حجیت آن هستند)، بر خلاف تنقیح مناط که پس از استکشاف مناط و احراز وجود آن در فرع، فتوا صادر می گردد. البته استحسان اصطلاحی در فقه اهل سنت است که تعریف آن در کلمات اصولیان اهل سنّت مختلف است و براى استحسان تعريف‌هاي متعددی شده است و در بعضى قيد «مجتهد» موضوعيّت دارد؛ مانند تعريف استحسان به: ۱. عدول از حکم قیاس به قیاسی قوی تر  یا تخصیص قیاس به دلیلی قوی‌تر از آن؛ كه انگيزه عدول را وجود وجهى قوى‌تر، مانند وجود نص (کتاب و سنت )، آسانى، مصلحت، ضرورت، اجماع، عرف، عادت و قیاس قوى‌تر يا مخفى دانسته‌اند. ۲. عمل به یکی از دو دلیل که قوی‌تر است. ۳.عدول در یک مساله از حکم کردن به مانند نظایر آن (قیاس) به سبب دلیل خاصی که در کتاب یا سنت موجود است. و در بعضى ديگر، قيد مجتهد، موضوعيّت ندارد؛ مانند تعريف: ۱. دلیلی که مجتهد به عقل خود، آن را نیکو و درست می‌شمرد. ۲. دلیلی که در اندیشه مجتهد خطور می‌کند و تعبیر از آن ممکن نیست. سرخسى مى‌گويد: استحسان، عمل به رأى غالب است در جايى كه شرع، موضوع حكمش را مشخص نكرده و تشخيص آن را به عرف واگذاشته است؛ مانند مقدار غذا و پوشش در آيه شریفه ۲۳۳ سوره مبارکه بقره، كه بر عهده شوهر است.  ادامه دارد.. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ «وقت لازم برای مسائل علمی، عملی و خانواده چقدر است؟» ✅ پاسخ مرحوم آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه. 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 توضیح دکتر لنکرانی در خصوص تاثیر روزه داری بر سیستم ایمنی و قدرت دفاعی بدن 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🔻آیت الله جوادی آملی حفظه الله تعالی: برخی مُردن را پوسیدن تلقی می کنند اما اگر معلوم بشود که مرگ پوسیدن نیست بلکه از پوست به در آمدن است، دیگر تحصیلکرده های ما درگیر غده هایی همچون اختلاس و نجومی نخواهند بود. ، یک است، اینکه می گویند مرحوم قاضی شاگرد وادی السلام است همین است که این قبرستان به انسان می فهماند این بدن می پوسد و از بین می رود اما روح، ابدی است. ۹۸/۷/۱۱ ✅ @tafsire_tasnim1 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
✅ بابُ فَرضِ العِلمِ وَ وُجوبِ طَلَبِهِ وَالحَثُّ عَلَیه (باب وجوب دانش و آموختن آن و تشویق بدان) 🔆 عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ غَیْرُهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ یَقُولُ: أَیُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا أَنَّ کَمَالَ الدِّینِ طَلَبُ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلُ بِهِ أَلَا وَ إِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ أَوْجَبُ عَلَیْکُمْ مِنْ طَلَبِ الْمَالِ إِنَّ الْمَالَ مَقْسُومٌ مَضْمُونٌ لَکُمْ قَدْ قَسَمَهُ عَادِلٌ بَیْنَکُمْ وَ ضَمِنَهُ وَ سَیَفِی لَکُمْ وَ الْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِنْدَ أَهْلِهِ وَ قَدْ أُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ أَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ. ترجمه: امیر المؤمنین علیه السلام می فرمود: اى مردم بدانید کمال دین طلب علم و عمل بدانست، بدانید که طلب علم بر شما از طلب مال لازم‏تر است زیرا مال براى شما قسمت و تضمین شده. عادلى (که خداست) آنرا بین شما قسمت کرده و تضمین نموده و به شما می رساند ولى علم نزد اهلش نگهداشته شده و شما مأمورید که آنرا از اهلش طلب کنید، پس آنرا بخواهید. 📚 اصول کافى جلد 1 صفحه:35 روایة: 4 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ غسل و کفن توسط طلاب جهادی و روضه خوانی حاج آقا جواد حیدری بر پیکر جان باختگان کرونایی 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945
🖋 اسلام ناب، متشکل از مجموعه عقایدی در زمینه ایمان، توحید، نبوت، ولایت و ... است؛ و هر کدام از این اصول نیز، متشکل از هزاران اصل دیگر است. البته برشمردن و تبیین تمامی این اجزاء، ده ها جلد کتاب می طلبد، ولی به صورتی که در وسع این نوشته باشد، به همان ترتیب فوق الذکر، برخی از اهم آنان را تبیین خواهیم کرد. اولین اصل از اصول مذکور، ایمان است. یکی از اصول ایمان از نگاه اسلام ناب، عدم جواز رهبانیت و گوشه گیری است. در اسلام، رهبانیت و گوشه گیری و فرار و بی تفاوتی، نداریم. مسلمان واقعی، کسی است که سعی می کند، کسانی را که در حال غرق شدن و گمراهی هستند، نجات دهد و این معنا، با فرار، جور در نمی آید و اساسا، مسلمان بودن و مسئول بودن، با یک دیگر، لازم و ملزوم هستند. متقی کسی است که تجهیزات و زره لازم در مقابل آسیب گناه را بر تن می پوشد و وارد منطقه گناه می‌شود و از گناهکاران، دستگیری می کند؛ و خلاصه تقوا، همین است. سعدی در اشاره به همین معنا می گوید: صاحب دلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن، این فریق را گفت آن، گلیم خویش به در می برد ز موج و این جهد می کند که بگیرد غریق را وقتی که تقوا را این گونه معنا کنیم و همگان را به رعایت آن دعوت کنیم، تقوا مقدمه پیروزی است؛ لذا قرآن کریم می فرماید: واتقوا الله لعلکم تفلحون؛ یعنی تقوای خدا پیشه کنید تا پیروزمند و رستگار و موفق گردید. بنابراین، مسلمان متقی، دو مرحله را باید طی کند: 1. اول باید خود را تجهیز کند و زره لازم در مقابل آسیب گناه را در خود ایجاد کند، زیرا کسی که می خواهد، بر یک بیماری، در یک منطقه پیروز شود، اگر خودش نیز بترسد که نبادا این بیماری، در جسم او اثر بگذارد، قطعا نمی تواند میکروب زده ها و وبا زده ها را نجات دهد؛ زیرا اولا خود این ترس، مانع پیروزی می شود؛ و ثانیا ممکن است در مقام عمل، خود او نیز مبتلا شود و بیمار شود. بنابراین، روشن است که در مرحله اول، باید خود را بیمه و تجهیز و زره پوش کند. 2. با دغدغه و دلسوزی و حرص و ولع به هدایت، وارد منطقه گناه شود و بی تفاوت نباشد. تقوا، از نگاه اسلام ناب، به صورت خلاصه، همین است و مقدمه پیروزی است. ولی اسلام آمریکایی، این معنا را نمی پسندد، زیرا مخالف پیروزی مسلمانان است و با تحریف اسلام ناب، سعی در شکست آنان دارد؛ و به همین دلیل، زهد و تقوا را به گوشه گیری و رهبانیت و ترک دنیا، معنا می کند و تاکید می کند که مسلمان، برای آن که به گناهان آلوده نشود، باید رهبانیت پیشه کند و حتی اگر می تواند، به غار ها و کوه ها و بیغوله ها، پناهنده شود. اسلام آمریکایی، مسلمانان را از ورود به عرصه سیاست نهی می کند و سیاست را از دیانت، جدا می داند و سیاسی شدن را مساوی با بی تقوا شدن می داند و سعی می کند با این کار، راه را برای سیاست ورزی و سلطه و غارت و ظلم خویش، هموار کند. اسلام آمریکایی، تولید ثروت را مذموم می داند و زهد را به معنای فرار از تولید ثروت می داند تا راه را برای تولید ثروت خویش و تصاحب بازار عرضه تولیدات خویش و قدرتمند ترین بودن، هموار سازد. ولی اسلام ناب تولید ثروت را ارزش می داند و آن را مدح می کند، اگر چه انباشت ثروت و وابستگی به آن را مذموم می داند. اسلام ناب می گوید: «دیانت ما عین سیاست ما است و سیاست ما عین دیانت ماست»؛ و به همین دلیل است که بسیاری از آیات قرآن کریم و روایات، تبیین کننده دستورات اسلام در باب سیاست ورزی و امور اجتماعی است. و به همین دلیل است که قرآن کریم، در نفی بدعت رهبانیت، می فرماید: 🔆 ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ. 🔅 ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﻲ ﺩﺭ ﭘﻲ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ، ﻋﻴﺴﻲ ﭘﺴﺮ ﻣﺮﻳﻢ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺭﺃﻓﺖ ﻭ ﺭﺣﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻳﻢ، ﻭ ﺭﻫﺒﺎﻧﻴﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﻘﺮّﺭ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻳﻢ، ﻭﻟﻲ [آنان، دین را تحریف کرده و مرتکب بدعت شده و ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺁﻥ ﺭﺍ] ﺑﺮﺍﻱ ﻃﻠﺐ ﺧﺸﻨﻮﺩﻱ ﺧﺪﺍ [ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﺟﺐ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ]، ﺍﻣﺎ ﺁن گونه ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺪﻭﺩ ﺧﻮﺩﺳﺎﺧﺘﻪ ﺭﺍ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻧﻜﺮﺩﻧﺪ؛ ﭘﺲ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻨﺪ. (حدید:٢٧) ادامه دارد... 📚 کانال پژوهش های اصولی https://eitaa.com/joinchat/1772093454C44c5b95945