#یا_اباعبدالله
شب جمعه شد و این دل به فغان گفت، حسین
عرش و فرش و ملک و حور و جنان، گفت حسین
خيل عشاق ،همه سوي تو عازم شده و
همچو رودي كه به درياست روان،گفت حسين..
چشم سر بستم و با چشم دلم دیدم که :
زائر کرببلا و چمدان، گفت حسین ..
پرچم سرخ تو انگار سخن ها دارد..
هِي تكان خورْد و به هر بار تكان گفت حسين...
شب جمعه ست و مرا ياد غمت خواهدكشت..
از غمت باز به لب آمد و جان: گفت حسين..
ياد گودال و خیامي كه همه سوخته اند..
مادری بر سر و بر سینه زنان، گفت حسین..
کاروان آمده در شام بلا، واويلا ..
خواهری بهر يتيمان،نگران گفت حسین..
عاقبت دختر تو روی پدر را هم دید ..
چقدر ناله کنان مویه کنان، گفت حسین ..
اربعین قسمت من میشود آیا حرمت؟!!!
مادرم کرد دعا و ضربان، گفت حسین..
بي اجازه نتواند كسي از او گويد..
مادرش اذن اگر داد..توان گفت حسين..
روز اول درِ گوشم پدرم گريه كنان..
بين هر جمله وهر ذكرِ اذان گفت حسين...
#شب_زیارتی_امام_حسین
#السلام_علیک_یااباعبدلله
#اللهمعجـللولیڪالفـرج