🔴🔴🔴
دوستان عزیزم ، همسر بنده با یکی از کلیدی ترین فرد اتاق فکر ستاد آقای پزشکیان که از دوستان قدیمی همسرم هست یک ساعت پیش دبدار دوستانه داشتند.
فکر می کنید کجا؟
این فرد با همسر و دو فرزند نوجوانش در خیابان در حال جلب آرای مردم برای آقای پرشکیان است .
🟢 دقت نکردید .
عرض کردم یکی از کلیدی ترین افراد اتاق فکر ستاد آقای پزشکیان که معروف هم نبستند ولی بین خود اعضای اتاق فکر آقای پزشکیان معروف به تک تیر انداز هستند
🔴. باز فکر می کنم دقیق توجه نکردید..
ایشون آدم میدان نیستند و از نخبگان اتاق فکر هستند که با همسر و فرزندانشون در کف خیابان در این گرما دارند فعالیت اثر گذار می کنند چه برسه به افراد میدانیشون .
🟢 این فرد به همسرم گفته ما در کل کشور تاکید کردیم که حتی تا ۱۲ شب روز جمعه در کف خیابان باشند و مخصوصا در حوالی مراکز اخذ رای حضور داشته باشند و با مردم صحبت کنند و اونها رو قانع کنند .
🟢 همسرم از اون فرد می پرسه حالا چرا با زن و بچه اومدی وسط خیابون؟
فکر می کنید چی جواب داده ؟
گفته: هنوز خیلی مونده تا تیپ فکری شما یاد بگیره وقت انتخابات چطور باید عمل کرد . حتی گفته شما از پیامبر هم یاد نگرفتید که در روز مباهله ، برای اثبات حقانیت اداهای خود ، خانواده اش رو به میدان آورد .
🔴 خداوند به تلاش و نیت انسانها پاداش می دهد و نه تنها نیت آنان.
⚫️ جالب اینجاست که امثال من چند روز آینده در محرم و در روضه ها فغان می کنیم و اهل کوفه را ملامت می کنیم که چرا حرف و عملشون یکی نبود .😔
🔴
حالا ما امروز و فردا بنشینیم و زیر کولر ، فقط دست به دعا بشیم و دائما چت بی ثمر کنیم و دلشاد باشیم .
این ساعات آخر انتخابات این ذکر رو
زیاد بر زبان جاری کنیم :
اللهم لاَ تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لاَيَرْحَمُنَابِرَحْمَتِكَ
يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،خدایا کسیکه بر ما رحم
نمیکند بر ما مسلط نکن..🌱
معنی شو بخونید چه دعای خوبیه☺️
نبت تالرپبف.mp3
2.47M
🏴 هلال محرم
▫️شده آسمان خيمه غم
▪️زمين و زمان غرق ماتم
▫️دوباره افق رنگ خون است
▪️سلام ای هلال محرم
▫️دوباره محرم رسيدُ
▪️حسينيه شد سينه هامان
▫️دل اهل دل سينه زن شد
▪️نفسهايمان مرثيه خوان
▫️به هر خط مقتل
▪️بيا خون بگرييم
▫️كه منزل به منزل
▪️چو مجنون بگرييم
▫️يا حسين؛ يا بن الزهرا ...
📝 شاعر: مهد سيار
🎤 مداح: حاج میثم مطیعی
🚩 حلول ماه محرم و ایام
سوگواری سرور و سالار شهیدان؛
حضرت امام حسین(ع) و یاران
باوفای ایشان را تسلیت و تعزیت
عرض میکنیم.
ـ ـ ـ ـــــــــــــــ❁ــــــــــــــــ ـ ـ ـ
مبلغان پیشرفت(💠سطح تکمیلی۲)
#روضه #شب_اول_محرم_۱۴۰۲ 🎤#سید_مهدی_میرداماد
"يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِين"
محتشم بخوان روضه، اول محرم شد
نوحه سر بده مقبل، وقت نوحه و دم شد
پيراهنِ كهنه بر بام عرش پرچم شد
پيش ديده ي زهرا قتلگاه مجسم شد
صد شكر كه با زهرا همه ناله و همراهيم
ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم
گوشه گوشه ي عالم خيمه ي عزا برپاست
بهترين عمل گريه بر غريبِ عاشوراست
آقايي عالم در نوكريِ اين آقاست
رزق نوكريِ ما دستِ حضرتِ زهراست
ما حلقه گوشانِ اين خيمه و خرگاهيم
ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم
مجلس عزا دارند انبيا همه با هم
موسي شده دربان و خضر ميزند پرچم
نوح نوحه ميخواهد، گريه ميكند آدم
ميزند به سر يحيي، ميزند مسيحا دَم
آماده ي قرباني شد ذبيحِ ابراهيم
ما اذن عزاداري از فاطمه مي خواهيم
*صاحب عزاي اين مجالس مادرِ، اذن اشك و ناله رو از بي بي بخواهيم، ان شالله به عاشورا برسيم، ان شالله به اربعين برسيم، همه ي ما نگرانيم، هر كسي يه جوري نگرانِ حسينِ، جنس اين نگراني برا هر كسي فرق ميكنه، پيغمبر دَمِ جون دادن ديد حسين اومده بغلش، خودش رو انداخت ابي عبدالله تو آغوش پيغمبر، تا اميرالمؤمنين اومد حسين رو برداره پيغمبر گفت: نه علي جان! بذار باشه تو بغلم، من با حسين راحتم، پيغمبر نگرانِ حسينش بود، هي با خودش ميگفت: "مالي و ليزيد؟ لا بارك الله فيه، اللهم العن يزيد" ما رو به یزید چه کار؟ لعنت کرد پیغمبر قاتلین ابی عبدالله رو، اميرالمؤمنين شب آخري نگران حسين بود، اگه نگران نبود عباسش رو صدا نمي كرد، نمي گفت: عباس! بيا دست حسين رو توي دستت بذارم، يادت باشه من نيستم حسين تنها نمونه، داداش حسنش نگرانش بود، اون لحظه هاي آخري هي چشماش رو نيمه باز مي كرد، هي ميگفت:" لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" اما همه نگراني ها يه طرف، نگرانيِ مادرش زهرا يه طرف، اون شب آخري كفن هارو داد دستِ زينب، هر كدوم از بچه هاش رو يه جور سفارش كرد، اما تا به حسين رسيد، گفت: علي!" أبكنى وابك لليتامى، و لا تنس قتيل العدى بطف العراق"...
اي تشنه لب حسين! عشق زينب حسين!
اي بي كفن حسين! عريان بدن حسين!
*امشب شب مسلمِ، شب اون آقايي كه اون هم نگرانِ حسين بود، اصلاً نگران جون داد، از پله هاي درالاماره كه بالا مي رفت، نگران بود، هي بهش ميگفتن: ترسيدي؟ تو كه تويِ كوچه هاي كوفه رجز ميخوندي، چي شد؟ فهميدي ميخوان بكُشنت جا زدي؟ گفت: نه!" اَبكي عَلَي الحُسين و آلِ الحسين" گريه ام برا آقام حسينِ، آخه دست زن و بچه اش رو گرفته داره مياد...
چند تا شباهت بين مسلم و سيدالشهدا بود، از نگرانيش گفتم، لحظه ي آخر ابي عبدالله هم نگران بود، هر دو غريب بودن، هر دو تنها شدن، هر دو سنگ خوردن، هر دو نيزه خوردن، هر دو تيرباران شدن، هر دو مورد هجومِ سراسري قرار گرفتن، يعني چند نفر به يه نفر، هر دو تشنه بودن، آب نخوردن، هر دو برهنه و عريان شدن، اما يه فرق با هم دارن، يه تفاوت رو بگم، بدن مسلم رو از بالاي دارالاماره پرت كردن پايين، به بدن جسارت كرد، به اسب بستن، اما همين و تمام، اما كربلا ده نفر سوارِ اسب شدن" نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ" روي بدن ابي عبدالله تاختن، بدن جوري شده بود كه خواهرش نمي شناخت برادر رو، هي ميگفت: آيا تويي برادر من؟ آيا تو حسينِ مني؟... بيار دستت رو بالا، بالحسينِ الهي العفو....
▪️▪️▪️▪️▪️▪️