توی جبهه اين قدر به خدا می رسی، ميای خونه يه خورده ما رو ببين.
شوخی می كردم
آخر، هر وقت می آمد، هنوز نرسيده، با همان لباس ها می ايستاد به نماز.
ما هم مگر چه قدر پهلوی هم بوديم؟
نصفه شب می رسيد.
صبح هم نان و پنير به دست، بندهای پوتينش را نبسته، سوار ماشين می شد كه برود.
نگاهم كرد و گفت «...وقتی تو رو می بينم، احساس می كنم بايد دو ركعت نماز شكر بخونم.»
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
به او گفتم کار درستی نیست دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشی ، بیا شهرضا یک خانه برایت بخرم . گفت : نه ، نه ! حرف این چیزها را نزن ، دنیا هیچ ارزش ندارد شما هم غصه مرا نخور ، خانه من عقب ماشینم است ، باور نمی کنی بیا ببین . همراهش رفتم در عقب ماشین را باز کرد : سه تا کاسه ، سه تا بشقاب ، یک سفره پلاستیکی ، دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر . گفت : این هم خانه … دنیا را گذاشته ام برای دنیا دارها ، خانه هم باشد برای خانه دارها .
#شهید_ابراهیم_همت
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱میگفت:
همیشهعکسیهشهید
تو اتاقتون داشته باشید...
#شهید_ابراهیم_همت...🌷🕊