eitaa logo
کانال رسمی حسینیه اندیشه
1.3هزار دنبال‌کننده
174 عکس
47 ویدیو
146 فایل
بیش از پنجاه سال پژوهش برای «انقلاب فرهنگی»؛ بستر تحقق «تمدن نوین اسلامی» ✔️آدرس وب سایت: http://hosseiniehandisheh.ir ✅ ارتباط با مدیر کانال: @azn1360
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 اطلاعیه 🔅حسینیه اندیشه کتاب نفیس: 📖 «ساختارهای اجتماعی قاتل امام(ع)، ساختارهای اجتماعی برانداز نظام» را منتشر کرد. ◀️ جهت تهیه کتاب به شماره‌های زیر تماس بگیرید: ☎️ 09192529213 (مرکز شهر قم) ☎️ 09121510663 (پردیسان) ✔️ فایل کتاب رایگان است ✅@HossiniehAndisheh
🔰بخشی‌هایی از کتاب «ساختارهای اجتماعی قاتل امام(ع)، ساختارهای اجتماعی برانداز نظام»: ✅ ...در گفتار اول تا سوم، واقعیتی به نام «ساختارهای اجتماعی» را به عنوان عامل اصلی در ایجاد وحدت رویه بین افراد و اقشار مورد توجه قرار می‌دهد و با تقسیم آن بر اساس «کفر، نفاق، ایمان» و اشاره به نقش بزرگ ساختارها در رقم‌خوردن سعادت و شقاوت جوامع و افراد، سرنخ‌هایی برای شکل‌گیری «فقه حکومتی» ارائه می‌نماید و همزمان سهمی اساسی برای این ساختارها، در جنایت عظیمی همانند قتل ذریه رسول خدا (ص) تعریف می‌کند. ✅ از گفتار چهارم، ساختارهایی که موجب پدیدآمدن حادثه بزرگی به نام شهادت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام شده‌اند، به صورت عینی و در دو عرصه «سیاسی» و «اقتصادی» تبیین می‌گردد. ✅بر این اساس، روشن می‌شود که پیام عاشورا برای امروز نیز باید ناظر به وظایف اجتماعی در مقابله با ساختارهای مادی باشد و اساساً مشکلات فعلی «جامعه شیعه» ـ که بزرگترین دستاورد آن در عصر غیبت کبری، شکل‌گیری نظام مقدس جمهوری اسلامی است ـ نیز ناشی از همین ساختارهاست. ✅در نتیجه، این کتاب با تطبیق قاعده‌مندِ «ساختارهای اجتماعیِ قاتل امام» بر «ساختارهای اجتماعیِ برانداز نظام»، فهمی نوین از پیام عاشورا و تکالیف جدیدِ برخاسته از آن برای این دوره از تاریخ را ارائه می‌کند و پیشنهاداتی برای طراحی ساختارهای الهی مطرح می‌نماید تا مبنای عمل برای حل چالشهای نظام مبارک جمهوری اسلامی قرار گیرد... 📝پیشگفتار کتاب، ص 4 و 5 ✅@HossiniehAndisheh
🗓 25 اسفندماه، سالروز سخنرانی مقام معظم رهبری در موضوع « » 🔰بخش‌هایی از بیانات معظم‌له در این سخنرانی مهم (28 اسفند 1394) «1»: 🔸حوزه‌ی قم را بخواهند از انقلاب تهی کنند، [این] چیز کوچکی است؟! انگیزه‌هایی وجود دارد برای این کار، حرف من این است... حرف من این است که میگویم حوزه‌ی علمیّه‌ی قم بایستی به‌عنوان یک ، به‌عنوان ، به‌عنوان آن کوره‌ی آتشفشانی که همین‌طور دارد انرژی انقلابی را صادر می‌کند از خودش، حضور داشته باشد و ظهور داشته باشد. 🔹طبیعت قم، طبیعت طلّاب، حوزه‌ی علمیّه، طبیعت دین است، طبیعت تبلیغ است، طبیعت قناعت است، طبیعت حضور مرجعیّت است که مرجعیّت خیلی مهم است؛ اینها همه از خصوصیّات حوزه است و همین موجب میشود که پایه‌ی انقلاب در اینجا محکم بشود. اگرچنانچه ما دیدیم تلاشهایی دارد انجام می‌گیرد برای اینکه از حوزه‌ی علمیّه‌ی قم انقلاب‌زدایی کنند، باید کنیم... 🔶 خب، احساس خطر کردن کافی نیست، باید به فکر علاج بود؛ علاج هم تدبیر لازم دارد، فکر لازم دارد؛ این اهمّیّت اجتماع شما را نشان می‌دهد. باید افراد صاحب فکر بنشینند فکر کنند. 🔹با کارهای سطحی، با فریاد کشیدن که احیاناً در یک جلسه‌ای آدم داد بکِشد و به یکی اعتراض کند، با این حرفها مسئله درست نمی‌شود. راه، اینها نیست؛ راه، فکر کردن و و برنامه‌ریزی کردن، مجموعه‌های برنامه‌ریزی شده را تهیّه کردن و دنبال کردن است؛ بنابراین در قم بایستی توسعه پیدا کند، حرکت انقلابی باید توسعه پیدا کند. @HossiniehAndisheh
🗓 25 اسفندماه، سالروز سخنرانی مقام معظم رهبری در موضوع « #حوزه_انقلابی» 🔰بخش‌هایی از بیانات معظم‌له در این سخنرانی مهم (28 اسفند 1394) «2»: 🔹 #مخالفت_با_انقلاب هم دوجور است: یک‌وقت #صریحاً کسانی با انقلاب مخالفت می‌کنند -که این هم در حوزه وجود دارد، نه اینکه وجود نداشته باشد، ما بی‌اطّلاع نیستیم... 🔸یک‌وقت هست که نه، #صریحاً_با_انقلاب_مخالفت_نمیشود، [بلکه] با مبانی و مبادی اعتقادی انقلاب مخالفت می‌شود؛ روی اینها باید حسّاس بود. اینکه ملاحظه می‌کنید بنده مرتّب روی مسئله‌ی استکبار تکیه می‌کنم، روی مسئله‌ی آمریکا تکیه می‌کنم، [به خاطر] این نیست که از روی عادت، آدم دائم بخواهد یک حرفی را تکرار کند؛ نه، اینها احساس خطر است. 🔹 اگر نظام اسلامی در قبال #نظم_منحطّ_جهانی هویّت خودش را از دست داد، #شکست خواهد خورد؛ اهمّیّت نظام اسلامی -که میگوییم دنیا را تکان داد این انقلاب- به‌خاطر این است؛ یک چیز جدید آورد. #حوزه_انقلابی #اسلام_ناب #خطر_انقلاب_زدایی_از_حوزه ✅@HossiniehAndisheh
🗓 25 اسفندماه، سالروز سخنرانی مقام معظم رهبری در موضوع « » 🔰بخش‌هایی از بیانات معظم‌له در این سخنرانی مهم (28 اسفند 1394) «3»: 🔸جمهوری اسلامی، ظالمانه را به کشید؛ علّت مخالفت با ما هم همین است. [علّت] اینکه با نظام اسلامی مخالفت می‌شود این است؛ وَالّا اگر چنانچه ، اسلامی که کاری به کار این‌وآن ندارد، اگر یک چنین اسلامی حاکم باشد، نه، هیچ اهمّیّتی هم نمی‌دهند و مخالفتی هم نمی‌کنند... 🔹 بعد از دوران صدر اسلام، است که متّکی به قرآن و حدیث در عالم واقع، دارد تحقّق پیدا می‌کند... امروز در ایران اوّلین بار است که یک چنین حکومتی به‌وجود می‌آید. معنای این است؛ اسلام سیاسی یعنی اسلامی که سیاست را و را برعهده می‌گیرد؛ یعنی اسلام می‌شود مدیر جامعه. این بار اوّلی است که در اینجا اتّفاق افتاده است؛ این را می‌خواهند از بین ببرند، این را می‌خواهند نابود کنند؛ نابودکردنش هم به همین شکلی است که عرض کردم. 🔶 بنابراین مسئله‌ی در حوزه‌ی قم در است؛ این را باید توجّه کنید؛ باید جزو مسائل شما باشد. @HossiniehAndisheh
◼️ 26 اسفندماه سالروز ارتحال جانگداز مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق، و مؤسس تسلیت باد ☑️ شادی روح آن استاد فرزانه، صلوات و فاتحه ✅@HossiniehAndisheh
◼️سرانجام در سحرگاه 26 اسفندماه سال 95 و در حالی‌که مرحوم رهسپار شهر شیراز برای تبلیغ و بود، دعوت حق را لبیک گفت... «بروشور علمی حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق» 👇👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
زندگی‌نامه علمی استاد حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود صدوق.pdf
501.3K
«بروشور علمی حجت‌الاسلام و المسلمین استاد حاج شیخ مسعود صدوق» ✅ @HossiniehAndisheh
📣 اطلاعیه 🔆 «حسینیه اندیشه» در لبیک به مقام معظم رهبری نسبت به «بررسی، اصلاح و ارتقای پیش‌نویس سند الگوی پایه پیشرفت» و همزمان با سومین سالگرد اندیشمند انقلاب فرهنگی، مرحوم حجت‌الاسلام و المسلمین سند « » را منتشر و طی نامه رسمی، این اصلاحیه را تقدیم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نمود. ✉️ فایل نامه به دکتر واعظ‌‌ زاده (ریاست محترم مرکز الگو) 📖 فایل اصلاحیه سند الگوی پایه پیشرفت 👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
نامه به دکتر واعظ زاده 26-12-98.pdf
283.8K
✉️ متن نامه به دکتر واعظ زاده؛ ریاست محترم مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
فعالیت‌های علمی حسینیه اندیشه در سال 1398.pdf
262.4K
📋 همزمان با سومین سالگرد ارتحال #موسس_حسینیه_اندیشه حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق، #گزارش فعالیت‌های حسینیه اندیشه در سال 1398 منتشر گردید ✔️ فایل PDF گزارش سالانه فعالیت‌ها ✅@HossiniehAndisheh
◼️هوای همیان؛ ذوق ضرب‌المثل بعضی از این عبارت‌های راوی‌ها، آدم را هوایی می‌کند. مثل همین عبارتی که شیخ مفید در «الارشاد»ش نقل کرده: «کانت صرار موسی مثلاً.. همیان‌ها و بخشش‌ها و هدیه‌ها و عطیه‌های موسی‌بن‌جعفر [این‌قدر گره از کار مردم وا می‌کرد که] تبدیل شده بود به ضرب‌المثل» آخ که امشب چقدر هوس همیان‌های شما را کرده‌ام. همیان‌هایی که گره از کار حاجت‌مندها وا می‌کردند و لطف شما را ضرب‌المثل کرده بودند و اصلا شاید همان‌ها بودند که برایتان لقب درست کردند: «باب‌الحوائج»؛ لقبی که هنوز هم وقتی عراقی‌ها به ضریح شما می‌رسند، کف دست‌شان را رو به شما می‌گیرند و با آهنگ قشنگی، آن را فریاد می‌زنند: «یا یا موسی‌بن‌جعفر». لقبی که ما هم وقتی به حرم دخترتان می‌رویم، علیامخدره را با همان صدا می‌زنیم: «السلام علیکِ یا بنت باب‌الحوائج» یا مشهدی‌ها وقتی به حرم پسرتان میروند.... آخ! گفتم «حرم دخترتان»؛ که چند روز خلوت شده بود و حالا؛ شب شهادت شما بسته شده. شبی که ما قمی‌ها ضریح دختر و ضریح پدر را یکی می‌کردیم و زیارتنامه را کنار مضجع کریمه اهل‌بیت می‌خواندیم: «عائذاً بقبرک لائذاً بضریحک» و حالا شب شهادت شما فقط می‌توانیم از دور ـ سر کوچه ارک یا پیاده‌رو خیابان اراک یا بالای پل نُه دی یا اول بلوار پیامبر ـ به حرمش سلام بدهیم. امشب لطف می‌کنید اگر به ما بفهمانید که دقیقا چه کرده‌ایم که به این بلا مبتلا شدیم و دقیقا باید چه بکنیم که از این وضعیت در بیاییم و دیگر دچارش نشویم. امشب هواییِ همیان‌هایی شده‌ایم که جواب این سوال‌ها را در خود داشته باشد. امشب هوس ضرب‌المثل‌های شما را کرده‌ایم؛ که راویان گفته‌اند: «کانت صرار موسی مثلا» ـ تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه شب‌های جمعه، شهیدی که تشییع پرعظمت و رشک‌‌برانگیزش از کاظمینِ موسی‌بن‌جعفر شروع شد و بعد زائرِ دو تا نور دیگری شد که اسم‌شان را در این نوشته بردم. تقدیم به فرمانده بی‌مانند و زائر بی‌نظیر شهید @HossiniehAndisheh
🔶 هذا شهر نبیک سید رسلک ... اگر «همام» به جز خطبه متقین، این عبارت خطبه‌ی دویست و بیست و سوم نهج‌البلاغه را هم شنیده بود، بعید نبود که دوباره جان بدهد: و تمثّل فی حال تولّیک عنه «اقباله» علیک یدعوک الی عفوه... و خدا را تصور کن که وقتی به او پشت کرده‌ای، رویش را به تو کرده و تو را به سوی عفوش فرا می‌خواند. حالا شما خودتان حدیث مفصل بخوانید از این مجملی که در مناجات آمده: و «أقبل» علیّ اذا ناجیتک و هنگامی که با تو نجوا می‌کنم، به من رو کن... و روی این حساب کنید که موقع خواندن این مناجات نه تنها به او پشت نکرده‌ایم، که داریم التماس می‌کنیم به ما اقبالی کند و رویی نشان دهد. «اقبال» هم که می‌دانید؟ «روی»کردن به چیزی یا کسی است. و «روی» هم که می‌دانید؟ در عربی همان «وجه» است. همان «وجه»ی که خدا در قرآنش گفت «کل من علیها فان و یبقی وجه ربک» و وقتی اباصلت از امام‌رضا (ع) معنای این آیه را پرسید، ابالحسن (ع) فرمود: «هر کس خدا را به وجه و روی و صورت توصیف کند، کافر شده... وجه و صورت و روی خدا، پیامبرانش هستند.» ...پس روی این حساب کنید که موقع گفتن و «أقبل» علیّ اذا ناجیتک نه فقط به او پشت نکرده‌ایم، که داریم التماس می‌کنیم در این ماه پیامبر (ص)، اقبالی کند و رویَش / پیامبرش را به سمت ما بگیرد: وقتی دارم با تو مناجات می‌کنم، روی ماه پیامبرت را به سمت من برگردان... قبلا هم گفته بودم؛ ابعادی ابدی از امید در این هفت کلمه خوابیده: و هذا شهر نبیک سید رسلک . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شما هم مثل جدتان روی‌تان به سمت ما هست و دائما دارید ما را نگاه می‌کنید تا دست‌مان را بگیرید، تا ببینید کی آماده‌ی برگشتن شما می‌شویم اما این روی ماست که به طرف اغیار رفته. خودتان می‌دانید که این روبرگرداندن‌های ما از دشمنی نیست؛ که از ضعف در برابر دشمنان است که با فنّ برنامه ریزی‌شان، روی‌مان را به سمت دنیای مدرن‌شان چرخانده‌اند و ما هم ساده‌انگارانه و به اسم «من حرّم زینه الله» از این منظره‌های توسعه لذت می‌بریم... ببخشید که روی‌مان به سمت دیگران است و بعد دنبال شما می‌گردیم و هی «این این» می‌گوییم و ندبه می‌کنیم که این «وجه الله» الذی الیه یتوجه الاولیاء.... @HossiniehAndisheh
🔰مساله‌ی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی» 📝 (صفحه اول) ◀️ چند وقتی بود که وسطِ «و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» گیر می‌کردم؛ همان فراز پر از ناز و نیاز ِ مناجات شعبانیه را می‌گویم که در ادامه، با عبارت عجیب و شاید بی‌نظیر ِ «و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک» تکمیل شده. البته معلوم بود که «وله» در عربی با «الی» متعدی می‌شود و ترجمه این فراز را به همچین چیزی تبدیل می‌کند: «شیدایی و اشتیاق به یاد خودت را به من الهام کن». یعنی تکلیفم با «الی ذکرک» معلوم بود اما سر این گیر کرده بودم که این «بذکرک» اینجا چه کار می‌کند و چه معنایی دارد؟ ◀️ کم‌کم به این نتیجه رسیدم که خیلی از اشتیاق‌های ما به یاد خدا و «ذکر الله»، بخاطر این است که دنیا و لذت‌هایش را از دست می‌دهیم و دل‌مان می‌گیرد و یاد خدا می‌افتیم و ... یعنی دردِ نرسیدن به این شغل و آن مدرک یا نداشتن این سطح از رفاه و آن درآمد و درد دوری از این دختر و آن پسر یا این کالا و آن خدمات است که ما را به وادی حرف زدن با خدا و یاد او و کمک‌خواهی از دستگاهش می‌کشاند. خدا هم گرچه در قرآنش از این وضعیت ما گله کرده که «فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین... و اذا نجاهم الی البر اذا هم یشرکون» اما خیلی هم به روی‌مان نمی‌آورد و به احترام خداپرستیِ نصفه و نیمه‌ای که داریم، با ما راه می‌آید. ◀️ اما در کلاس‌های بالاتر ِ خداپرستی که نباید از این خبرها باشد و فرصت‌هایی که در رجب و شعبان و ماه مبارک رمضان قرار داده‌اند، نرم‌افزاری برای عبور از این بچه‌بازی‌ها و حرفه ای شدن ِ امّت پیامبر اکرم (ص) در تهذیب و تکامل و اخلاق و معنویت است. شاید بخاطر همین بوده که این «بذکرک» در وسط این فراز استثنایی گنجانده شده تا بگوید: این اشتیاق به یاد خدا (ولها الی ذکرک) باید مبدأ و علت و موتور محرکه‌ای داشته باشد از جنس یاد خدا (بذکرک) و نه غم از دست‌دادن دنیا و لذتهایش. یعنی نمی‌خواهم «نرسیدن به حاجت‌های دنیایی» باشد که مرا به در خانه تو بیاورد. بیا و کاری کن که «یاد خودت» باعث بشود که من به ذکر و یادت مشتاق شوم. خیلی سخت شد، اصلا شاید دور و تسلسل به راه افتاد؛ نه؟ ◀️ نه! یعنی اگر کسی به یاد «ارکانا لتوحیده» بیفتد و «من اراد الله بدأ بکم» را فراموش نکند و «ذکرنا ذکرالله» را بخاطر بیاورد و بداند که تنها راه واقعی برای توحید و ذکرالله، ائمه معصومین هستند، از خیالِ «دور و تسلسل» نجات پیدا می‌کند و می‌فهمد که در «اشتیاق به ذکر خدا بوسیله ذکر خدا» آن «ذکر خدا»ی دومی، همان یاد ائمه معصومین (ع) است که می‌تواند جای غم‌های دنیا را بگیرد و علت اشتیاق واقعی و نیاز حقیقی به یاد و ذکر خدا شود. ◀️ اما راستش را بخواهید هنوز گیر داشتم. یاد ائمه هدی (ع) چطور می‌توانست علت اشتیاق واقعی و غیردنیایی به ذکر خدا باشد؟ من ِ بدبخت که حتی این راه نجات را هم خراب کرده بودم و توی روضه‌ها هم فقط وقتی خوب گریه می‌کردم که دلم زیر آوار مشکلات زندگی لِه شده بود. پس دنیازدگی در گریه بر اهل‌بیت هم.... اینجا بود که فراز دلربای بعدی _ که انگار داشت جمله قبلی را تفسیر می‌کرد _ به دادم رسید: «و همتی فی رَوح نجاح اسمائک و محل قدسک» همّ و غم و اهتمام و همت من را متمرکز کن در «نسیم پیروزی نام‌هایت» و بعد «اسمائک» را به «نحن الاسماء الحسنی» که امام صادق (ع) گفته بود و «السلام علی اسم الله» که در زیارت علی بن ابی‌طالب (ع) می‌گوییم، اضافه کردم و گفتم: همّ و غم مرا در پیروزی دستگاه اهل‌بیت قرار بده. ✔️ادامه دارد...👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
👆👆 ادامه: مساله‌ی «بذکرک» یا توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی» 📝(صفحه دوم) ◀️ کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب می‌فهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیله‌ی شبانه‌روزی می‌کند و «ظلمات بعضها فوق بعض»ش چه تاریک خانه‌هایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا می‌ریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا می‌کند و «متی نصرالله»شان را به آسمان می‌فرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بت‌شکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار می‌گیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» می‌رود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیق‌ترین رابطه‌ها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز می‌کند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا می‌شود و از او می‌خواهد در برابر معرکه همه‌جانبه‌ی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند. ◀️ قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسله‌ی عشّاق ؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمی‌شدیم. همو که عمیق‌ترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو می‌دانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو می‌دانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمی‌شناسیم و غیر از تو نخواسته‌ایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.» 🔶 تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگ‌معلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی ؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقه‌ی همه‌ی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قله‌های معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج و معلم و مرادش در همه نفس‌گیری‌های این درگیری، سید علی حسینی . ✅@HossiniehAndisheh
🔰سلسله مباحث «فلسفه بلا و مصیبت» براساس فلسفه انبیاء 🔆 استاد حجت‌الاسلام و المسلمین مسعود صدوق (ره) 📝 انتشار چکیده این مباحث از امروز در کانال حسینیه اندیشه @HossiniehAndisheh
📝 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا» 🔸معمولاً مصیبت یک مقوله‌ی استثنائی تلقّی می‌شود و از امور اصلی در زندگی محسوب نمی‌گردد و از این جهت ممکن است بررسی فلسفی آن، امری غریب به نظر برسد؛ اما توجه به دسته‌بندی‌های ذیل می‌تواند به تبیین بحث کمک کند: 1️⃣ یک دسته از بلاها و مصائب، بلاهای طبیعی هستند مانند سیل، زلزله، گردباد، سونامی و... که به ندرت اتفاق می‌افتد؛ یعنی این‌طور نیست که شهرها دائماً دچار این حوادث شوند و لذا ابتلاء به این بلایا، به صورت مداوم و مستمرّ نیست. 2️⃣ دسته‌ی دیگری از مصائب، به مرگ و میر مربوط می‌شود و علّت آن، اموری از قبیل مریضی، کهنسالی و حوادثی مانند تصادف و... است که این دسته نیز از امور استثنائی در زندگی محسوب می‌شود. یعنی این‌طور نیست که خانواده‌ها دائماً دچار مرگ و میر در حوادث شوند و افراد همواره در بستر بیماری باشند. 3️⃣در مسائل اجتماعی، از «بلا و مصیبت‌ها» با تعابیری همانند «مشکلات و بحران‌ها» یاد می‌شود و مواردی مانند گرانی، فقر، عقب‌ماندگی‌ها و... از مصادیق آن‌هاست. مصیبت و بلا در امور اجتماعی نیز بمثابه یک امر طبیعی و پایه‌ی زندگی محسوب نمی‌شود بلکه قاطبه‌ی کشورها توانسته‌اند این مشکلات خود را حلّ نمایند یا در این مسیر قرار گرفته‌اند. 4️⃣برخی مصائب نیز مصائب تاریخی هستند که انسان‌ها و ملّت‌ها با آن روبه‌رو می‌شوند مانند جنگ جهانی اول و دوم. اما مردم و دولت‌ها مدعی هستند که نمی‌خواهند جنگ را به عنوان اساس و پایه‌ای در زندگی خود بدانند. ✅ اما مصائب پیامبر اکرم(ص) و اهل‌بیت عصمت و طهارت و انبیاء علیهم‌السلام و جامعه مؤمنین، از سنخ مصائب فوق‌الذکر نیست. 🔹مضامین آیات و روایات و ادعیه نشان می‌دهد که بلا و مصیبتِ انبیا و ائمه اطهار و مؤمنین، یکی از پایه‌های زندگی دینی و یکی از ارکان برنامه‌های خدای متعال در مدیریت این دنیاست. 🔸اگر مصیبت در یک دستگاه فکری بمثابه پایه و اساس تلقّی شود، فلسفه و علّت‌یابی آن ضرورت می‌یابد و تبیینِ «چرایی، چیستی و چگونگی» آن به امری الزامی تبدیل می‌شود و الا به سردرگمی و تحیّر مبتلا شده و مصیبت‌ها به جبر و فطرت و سایر امور تحلیل‌ناپذیر ارجاع خواهند شد. 🔹مصیبت در فرهنگ انبیاء و ائمّه(ع)، بمثابه شغل آن بزرگواران تلقّی می‌شود و هویّت آنان بر مبنای «استقبال از بلا» شکل گرفته است. 🔸شب قدر، شب نزول بلایا و مصائب است و «کلّ امر» در آن، ناظر به دنیا به عنوان دار بلاست. در این میان حضرت ولی‌عصر(عج) است که به تنهایی، تمامیِ مصائب مقدّر شده را می‌پذیرد و دیگران نیز به میزانی که از بلاهای نازل شده درکی پیدا کنند، حظّ خواهند برد و توفیق نوکری و خدمت خواهند یافت. 🔹حال چگونه می‌توان مصائب حضرت ولی‌عصر(عج) را فهمید و در دوران غیبت، با آن حضرت زندگی کرد و رضای خدا را به دست آورد؟ 📋متن چکیده مبحث اول 👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث اول.pdf
352.6K
📋متن چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
📝 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا» 🔸 گفته شد که مصیبت و بلاء در فرهنگ انبیاء و زندگی دینی، رکن است و هویت آن بزرگواران را تشکیل می‌دهد و به همین دلیل لازم است قبل از بررسی فلسفه این مصیبت‌ها، توصیفی عینی و تاریخی از مصیبت‌های انبیاء ارائه ‌شود.‌ 🔹 در همین راستا این سوال قابل طرح است: کیفیت تبلیغ پیامبر اکرم (ص) چگونه بوده که سران جامعه‌ی عرب و ملأ و مترفین به ترس و وحشت افتادند؟ چرا به عنوان یک مسأله‌ی امنیتی با حرکت ایشان برخورد شده است؟ اگر طبق ادراکات موجود قرار بوده تا اعتقادات و معارف نظری به مردم ارائه شود، آیا این حجم از وحشت و مقابله و توطئه و درگیری معنادار خواهد بود؟! 🔸 گرفتاری و بلای نبیّ اکرم(ص) و سایر پیامبران این بوده که مردم اسیر نظامات اجتماعی کفر شده‌ و به بردگانی برای حاکمان تبدیل شده‌ بودند؛ یعنی به جای انتقال یک سری اعتقادات نظری، مسأله‌ی آزاد کردن یک امّت مطرح بوده که زیر یوغ قدرتمندان به اسارت درآمده‌اند و به آنها بیگاری می‌دهند. 🔹پیامبران برای تحقق کلمه‌ی توحید و مبارزه با کلمه‌ی کفر قائل بودند که نباید از روش‌های موجود برای رسیدن به قدرت استفاده کرد. پس تفهیم «تئوری خلافت» به مردم و کفّار و افشای سست بودن «تئوری قدرت» توسط پیامبران، و به صحنه آوردن مردم و وعده‌ی پیروزی و نابودی قدرت کفر برای تحقق خداپرستی، از مصائب و گرفتاری‌های فرهنگ انبیاء بوده است. 🔸 پس گرفتاری انبیاء، مصیبت‌ها و بلایایی بوده که ایجاد یک نهضت در پی داشته است؛ نهضتی که در جهت به باور رساندنِ این حقیقت بوده که می‌شود جامعه را بر محور قدرت الهی تشکیل داد و نه بر مبنای نیاز و ارضاء مادّیِ اجتماع. 📋متن چکیده مبحث دوم 👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث دوم.pdf
358.8K
📋متن چکیده #مبحث_دوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
📝 بخشهایی از چکیده «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا» 🔸 در مبحث قبلی به بررسی مصائب از منظر «فلسفه‌ی چیستی» پرداخته شد و حال باید مصائب را از بُعد «فلسفه‌ی چرایی» تبیین کرد: از آنجا که خدای متعال علاوه بر خلقت عالَم، «فاعل منفی» را خلق کرده است و ریشه‌ی مصیبت نیز به خلق فاعل منفی باز می‌گردد، باید به تشریح «فلسفه‌ی خلقت» پرداخت. 🔹 چرا خداوند فاعل‌هایی را آفریده که قدرت دارند با طغیان و سرکشی خود به عالم خلقت زهر بپاشند؟ پاسخ آن است که اگر غرض خلقت به رشد و تکامل مخلوق باز می‌گردد، هر فرضی که از نظر عقلانی برای تکامل قابل تصوّر است باید محقق شود. یعنی گرچه خلق فاعل منفی، منجرّ به «زندگی همراه با مزاحمت» می‌شود، اما چنین فضایی باعث می‌شود که ظرفیت مخلوق افزایش یافته و مشمول نعمات جدیدی شود که مقیاسی کاملاً متفاوت دارند؛ نعمات و لذّاتی که دستیابی به آنها با «زندگی در یک محیط بدون مزاحمت» ممکن نمی‌شد. 🔸اگر فاعل منفی به این دلیل خلق شود و جایگاهی در اصل نظام خلقت و برنامه‌ی خدای متعال برای مدیریت این دنیا پیدا کند و اجازه داده شود تا فعلِ فاعل منفی در این دنیا دارای اثر باشد، منشأ تمام گرفتاری‌ها و مصیبت‌های بعدی در تمام بخش‌های نظام، به فاعلیت او بر می‌گردد. 🔹 البته هنگامی که خدای متعال چنین برنامه‌ای را تدارک دید، باز هم آغاز خلقت در این دنیا برای حضرت آدم در «بهشت اول» رقم خورد و این امر نشان می‌دهد که آغاز خلقت با رحمت الهی شروع شد و مصائب با اختیار انس و جنّ و با زندگی در محیط مصیبت در این دنیا ادامه می‌یابد و بالمآل به نعماتِ «بهشت دوم» در عالم آخرت دست خواهند یافت. 🔸بر این اساس، یک مرحله از بروز فاعلیت منفی در عالم ذرّ بود و مرحله‌ی بعدی آن، تمرّد ابلیس از سجده و سپس عزم ضعیف حضرت آدم و حوّا در نخوردن از شجره‌ی ممنوعه بود. 🔹از سوی دیگر، هر شخص و امّتی در مقطع خاصّی از تاریخ حضور دارد و تاریخ نیز دارای سه سرفصل است که بلاها و مصیبات و امتحانات و همچنین آیات و حجّت‌های هر یک از این سرفصل‌ها با دیگری متفاوت است: سرفصل اول از هبوط حضرت آدم تا بعثت نبیّ‌اکرم(ص)، سرفصل دوم از بعثت نبیّ‌اکرم(ص) تا ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) و سرفصل سوم از ظهور تا روز قیامت است. 📋متن چکیده مبحث سوم 👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh
چکیده مبحث سوم.pdf
358.3K
📋متن چکیده #مبحث_سوم «فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه انبیا»
🔰بخشهایی از چکیده فلسفه بلاء و مصیبت براساس فلسفه تاریخ انبیا ✍️ حجت‌الاسلام و المسلمین استاد مسعود صدوق (ره) 🔹برای توضیح «فلسفه‌ی چگونگی مصیبت و بلاء» باید به این نکته توجه کرد که ولایت بر سه نظام «کفر، نفاق و ایمان»، به معنای سه نوع تدبیرِ جدا و منفکّ از یکدیگر نیست بلکه با «فلسفه‌ی إمداد» به وحدت می‌رسد؛ یعنی امداد به دستگاه کفر و دستگاه نفاق، دارای علّت و فلسفه است که خداوند متعال فرمود: «کّلاً نُمدّ هولاء و هولاء». 🔸به نظر می‌رسد علت «امداد» به این نکته باز می‌گردد که مؤمنین به علت هوای نفس، تا حوادث متعدّدی را تجربه نکنند، زیر بار ولایت نمی‌روند. لذا خدای متعال، دستگاه کفر و نفاق امداد می‌کند (اجازه طغیان می‌دهد) و آنان نیز به مؤمنین حمله‌ور شده و جامعه‌ی اسلامی دچار بلاء و نقص در اموال و انفس و ثمرات می‌شوند. 🔹 چنین شرایطی موجب می‌شود آثار نظام طغیان به صورتی ملموس و عینی در برابر اهل ایمان قرار بگیرد و آن را وجدان کنند. این تنفّر در کنار تعلّق مومنین به خدای تعالی باعث می‌شود تا آنان زیر این فشارها و مصیبت‌ها به دستگاه الهی پناه ببرند و به تدریج «حبّ» برای آنان ایجاد شود. 🔸 در واقع خدای تعالی برای آن‌که هوای نفس را از درون ما جدا کند، بستری از حبّ و بغض فراهم می‌کند و به وسیله‌ی درگیری انبیاء و اوصیاء با ائمّه‌ی کفر و نفاق، فضایی از تنفّر و محبّت ایجاد می‌نماید. آن بزرگواران با استقبال از بلاء، مجرایی برای جریان اراده‌ی خدای متعال قرار می‌گیرند تا تعلیم و تربیت و پرورش در سطح کلان و برای کلّ نظام واقع شود. همین حقیقت است که روشن می‌کند «دین چیزی جز حبّ و بغض نیست». 🔹 این روند درگیری بین هوی و تقوی در شکل اجتماعی، در تمامی مراحل تاریخ جریان دارد اما متغیر اصلی در سرفصل اول تاریخ، «امور حسّی» است. در دوره‌ی دوم تاریخ، «قوای عقلانی» بمثابه متغیر اصلی قرار می‌گیرد و خلقت انسان‌ها به نحوی است که عقلانیت‌ها در این سرفصل در سطح بسیار بالایی هستند. اما متغیر اصلی در دوره‌ی سوم تاریخ، «امور شهودی» است و روح‌ها به قدرت‌های بزرگی دست می‌یابند. 🔸همچنین در سرفصل اول تاریخ، دستگاه ایمانی در جهت «چگونگی حفظ جامعه‌ی دینی» تربیت می‌شوند؛ در سرفصل دوم تاریخ، مؤمنین برای «چگونگی اداره‌ی یک حکومت دینی» پرورش می‌یابند و در سرفصل سوم تاریخ، نسبت به «تحقق یک تمدّن الهی» مورد آزمایش قرار می‌گیرند. 🔹حال با توجه به این چارچوب باید به تشریح مصیبت‌های پیامبراکرم و ائمّه‌ی معصومین علیهم‌السلام پرداخت؛ یعنی آن بزرگواران گرچه به ابلاغ احکام فردی و سایر جزئیات دین نیز اهتمام داشته‌اند، اما باید روشن شود که شخصیت و هویت و مأموریت اصلی آنان و مصیبت‌ها و محن و بلایایی که دچار آن بوده‌اند، از چه سنخی بوده است. 📋متن چکیده مبحث چهارم👇👇👇 ✅@HossiniehAndisheh