چقدر رنگ آسمون که کناراش بنفشه
بالا مشکی و وسطا سرمه ای زیباست
و این نشون دهنده شبه....!
شبتون خوش
چقدر رنگ آسمون که بقلاش بنفشه
بالا مشکی و وسطا سرمه ای زیباست
و این نشون دهنده شبه....!
شبتون خوش^^
چقدر رنگ آسمون که کناراش بنفشه
بالا مشکی و وسطا سرمه ای زیباست
و این نشون دهنده شبه....!
شبتون خوش^^
رسیدم اونجا در اصلی رو باز کردم هاول پشت یه میز بزرگ بود سرشو بالا اورد منو دید و نگاهم کرد *هاول همیشه پوکره و خیلی کوتاه و اروم جوابتو میده اما میتونی احساساتشو درک کنی .البته بعضی اوقات واقعا میتونه احساساتشو خیلی خوب نشونت بده و الان جزو اون وقتاست. تو نگاهش کلی ذوق و خوشحالی بود اما لبخند نزد . سریع از پشت میز اومد بیرون دوباره اهسته گفت خوش اومدی .
-مرسی من دم جنگل بیهوش شدم فکر کنم خبرا بهت رسیده اره ؟
سرشو تکون داد و کوتاه گفت -دنبالت میگشتم برای همین اومدن بهم خبر بدن که دیگه نگردم .
-وای ببخشید اگه نگرانت کردم رفتم دکتر اما اصن معلوم نشد برای چی غش کردم حتی نمیدونم چرا رفتم جنگل
دوباره کوتاه و اروم اما با تعجب -چی ؟ چیزی یادت نمیاد از اونا ؟ -از کی ؟ تو میدونی چرا رفتم جنگل ؟ هیچی یادم نمیاد از اون اتفاق
انگار متوجه چیزی شد سرشو تکون داد و جوابی نداد .
-میخوام دفترچه خاطراتمو پیدا کنم میدونم توش نوشتم برای چی رفتم جنگل میتونی کمکم کنی ؟
-فکر کنم گمشده -وای اصن هیچ سر نخی ندارم کاش یه یاداشتی چیزی نوشته بودم .
-بخش ۳۰ ام
-چی ؟ برم اونجا -بیشتر وقت اونجا بودی یعنی یه جورایی بخشِ توعه . اونجا کتابای مورد علاقتو و اینارو میذاشتی، شاید چیزی اونجا باشه . -وای هاول دمت گرمم میدونم کجاست میرم الاننن *این دیالوگا جزو بیشتر حرفایی که هاول میزنه چون همیشه کوتاه جواب میده
-باشه منم برات شیر قهوه درست میکنم -مرسیییی *شیر قهوه نوشیدنی مورد علاقمه
پله هارو با سرعت بالا اومدمو ...
#Raz_Daftarcheh part : 4