eitaa logo
دفترچه خاطرات گمشده :)
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
685 ویدیو
0 فایل
مدتِ بسیاری در ژرفای بازگشت خاطرات سبز و قارچی اش بود که از یاد برده بود میتواند خاطره ی جدیدی بسازد ؛ صدایی درون مغزم زمزمه میکند " به دنبال معنای گمشده ی زندگی " راه ارتباطی با من در تریتون : @HToooo
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین شب سال جدیده
به نام خالق نور
رسیدم اونجا در اصلی رو باز کردم هاول پشت یه میز بزرگ بود سرشو بالا اورد منو دید و نگاهم کرد *هاول همیشه پوکره و خیلی کوتاه و اروم جوابتو میده اما میتونی احساساتشو درک کنی .البته بعضی اوقات واقعا میتونه احساساتشو خیلی خوب  نشونت بده  و الان جزو اون وقتاست. تو نگاهش کلی ذوق و خوشحالی بود اما لبخند نزد . سریع از پشت میز اومد بیرون دوباره اهسته گفت خوش اومدی . -مرسی من دم جنگل بیهوش شدم فکر کنم خبرا بهت رسیده اره  ؟ سرشو تکون داد و کوتاه گفت -دنبالت میگشتم برای همین اومدن بهم خبر بدن که دیگه نگردم . -وای ببخشید اگه نگرانت کردم رفتم دکتر اما اصن معلوم نشد برای چی غش کردم حتی نمیدونم چرا رفتم جنگل دوباره کوتاه و اروم اما با تعجب -چی  ؟ چیزی یادت نمیاد از اونا ؟ -از کی ؟ تو میدونی چرا رفتم جنگل ؟ هیچی یادم نمیاد از اون اتفاق انگار متوجه چیزی شد سرشو تکون داد و جوابی نداد . -میخوام دفترچه خاطراتمو پیدا کنم میدونم توش نوشتم برای چی رفتم جنگل میتونی کمکم کنی ؟ -فکر کنم گمشده     -وای اصن هیچ سر نخی ندارم کاش یه یاداشتی چیزی نوشته بودم . -بخش ۳۰ ام -چی ؟ برم اونجا -بیشتر وقت اونجا بودی یعنی یه جورایی بخشِ توعه . اونجا کتابای مورد علاقتو و اینارو میذاشتی، شاید چیزی اونجا باشه .     -وای هاول دمت گرمم میدونم کجاست میرم الاننن  *این دیالوگا جزو بیشتر حرفایی که هاول میزنه چون همیشه کوتاه جواب میده -باشه منم برات شیر قهوه درست میکنم -مرسیییی *شیر قهوه نوشیدنی مورد علاقمه پله هارو با سرعت بالا اومدمو ... part : 4
ادامش برای بعد
به نام خالق نور
خب خیلی هاتون گفتید که کتابایی که خوندمو یا کتابی که پیشنهاد میکنم بخونید رو بگم ؛ کتابای کلاسیک و فانتزی : -بیرون ذهن من -فعلا خوبم -مغازه ی خود-کشی -بادام -بی خانمان -باخانمان -پاستیل های بنفش -دختری که ماه رانوشید -ادماس عجیب من -خوب های بد بد های خوب -انه شرلی -زنان کوچک -خانم دات فایر -هری پاتر ( صدبار میخونمش) -شاهزاده کوچولو -قعله مالویل -هاکلبری فین -گمشده در ناکجا اباد -مادام کاملیا -بینوایان -بچه های راه اهن -هالینکا -شهر عوض کتابای روانشناسی و از این انرژی بده ها : -خودت باش دختر -صورتت را بشور دختر -شرمنده نباش دختر کتابای ترسناک : -روح در اینه -کتابخونه ارواح -خانه ی روی گور ها -خون اشام -مومیایی -خون هیولا اینا بعضیاشون اصن ترسناک نیستن 🐸 خب دیگه یادم نمیاد فکر کنم همینا بود اگه یادم اومد میگم و قسمت اول فانتزی کلاسیکارو بیشتر پیشنهاد میدم امیدوارم بخونید و لذت ببرید ^^
به نام خالق نور
رفتم سمت بخش ۳۰ ام  . دارم همه ردیفارو میگردم کتابارو باز میکنم و اما یاداشتی نمیبینم . هر چند وقت یه بار تویه کتابا غرق میشدم وای همشون خیلی دوست داشتنی بودن! تاحالا چند بار خونده بودمشون . هاول میاد شیر قهورو میده دستم . -مرسیی؛ چیزی پیدا نکردم این کتابا خیلی خوبن اما هنوز نشونه ای از دفترچه خاطراتم پیدا نکردم . -ردیف ۳۰ ام ؟ -عو راستی بذار ببینم       از اونجا یه کتاب پیدا کردم جلد سبز داشت وسطش چند تا عکس از قصر های کلاسیک بود حس میکنم خودم گرفتم چون به طرز عجیبی میشناسمش و کیفیت عکساهم شبیه عکساییه که میگیرم . -اینا خیلی اشناست!اینو میبرم شاید چیزی وسطش نوشته باشم میخوام خیلی بهش فکر کنم و البته باید زودتر برم چون هموز مامانم مطمعن نشده که کاملا خوبم ! سرشو تکون داد دوباره برگشتیم به قسمت اصلی  ازش خداحافظی کردم و رفتم . part : 5
به نام خالق نور
به نام خالق نور
به نام خالق نور