💠👈خاطره نگاری اردوی16/ دختر- مینی بوس بنز- راه طولانی وکوهستانی...
📡 @IGHAN_IR
🔸اردوهای قبل به این فکر میکردم؛ پسرا چطور با مینی بوس این همه #مسیرطولانی رو میان، هروقت هم پیاده میشن #شاد_خندون حتی تو اردوهای زمستون!
🔸دیگه کم کم #گرما_زده شده بودیم که رسیدیم به مقصد، چشام یه نفرو دیگه سه نفر میدید، یه لحظه دوستم نگاه کردم عع خانم پاکزاد سه تاشده چرا؟! نگو ازهمه بچه ها سه نفر وجود داشت🤷♀
🔸اسکان #نمازخونه_مدرسه قدیمی بود، تازه سرم به زمین گذاشتم، یکی ازبچه ها صدام زد که دم در کارت دارن!
خدایی همه رنگُ روم دیدن زدن زیرخنده خودشم خندش گرفت گفت میرم میگم حالش خوب نیست!
🔸03:00بامداد با زهرا تازه رفتیم بخوابیم (دکترباقری #حلال_کن اگه تعداد داروهای جعبه کم بود چون من 1قرص استامینوفن 3دونه میدیدم، اگه کمی کاستی بود عذرمیخوام)!
🔸رفتیم بخوابیم #کولر_خاموش بود! کی تو گرما سردش شده بود خدا میدونه¡
صبح بعداز #تیم_بندی و #جلسه_توجیهی آقای رجبی/دبیراجرایی، رفتیم! البته ظهر رسیدیم منطقه فکرشا بکن: گرمای ظهر☀️، مینی بوس مدل62🚎، تشنگی و بی آبی🥺، غررر زدنا🗣
🤕اهالی برامون آب آوردن ولی انگار بچه های خودشون تشنه تر بودن، یکی ازبچه ها ازتشنگی زبونشم خشک شده بود 3بار آبی که تو لیوان کرده بود رو #بخشید به بچه هایی که میگفتن خاله بهمون آب میدی؟ آخر سرهم آب بهش نرسید بنده خدا🥵، باهمون حال تا 4عصر منطقه بودیم!!
🤒برگشتیم ناهارخوردیم یه کم استراحت کنیم که #با_کولرخراب روبرو شدیم! تیم دندانپزشکی حالشون ازحال کولر خرابتر بود کلی ناراحت بودن بخاطر اینکه #تجهیزات_نرسیده بود.
🔸هنوز چهره زهرا یادمه مثل خودم؛ گرمازدگی ازیطرف، حرص خوردناشم یطرف! (خدایا میدونیم که میبینی واسه همین آرومیم) #بگذریم!
🔸بامسئولین گروه درمیون گذاشتیم که قرار شد محل اسکان به #چند_دلیل عوض کنیم، قرار شد بعد نمازمغرب راه بیوفتیم که ساعت ۲۲:۳۰محل اسکان جدید باشیم!
📡 @IGHAN_IR
🔸هیچی دیگه رفتیم، شد ۲۳:۳۰گفتیم چرا #نرسیدیم راننده میگفت میرسیم حالا نیم ساعت دیگه راهه، ساعت رفت رو ۰۱:۳۰گفتیم چی شد!؟ راننده معلوم بود #اشتباه_رفته گفت 1ساعت دیگه میرسیم!
🔸 #صبر همه سر اومد، غیرقابل تحمل بود، اعتراضا بلندشد، همش میگفتن این چه مدیریتیه چه برنامه ریزیه، کلی حرف #ناراحتی_دلخوری!
🔸خدایش #حق داشتن، راننده اصلاًحرف هیچکس گوش نمیداد، یهو گفت ۴ساعت دیگه راهه!!
💢گرما،بی خوابی،گرسنگی، بی آبی ۰۲:۳۰بامداد بوقت پارک #الیگودرز!! شام توزیع شد، معترضان گرد مسئول گروه جمع شدن طبق معمول با سکوت، #لبخند، تایید ایشان مواجهه شدند.
اینجابود راننده #اعتراف کرد مقصر منم، حرف هیچکسم گوش ندادم.
😂جالبتر اینکه یه دانشجویی مکانیک دانشجویان دندانپزشکی وپزشکی توصیه #بصبر_آرامش میکرد!!
📲۰۳:۰۰بامداد مسئول گروه به فرمانده سپاه الیگودرز:
جناب سرهنگ امکان #استراحت گروه درمهمانسرای ناحیه سپاه هست؟
#سرهنگ_برامکی: بله تا برسید ناحیه دستورش میدم.
🤦♂به فاطمه میگفتم یه کم #انصافم خوبه بخدا درسته سخته، مشکله، اوضاع بده، یه لحظه خودمون جای مسئول گروه بذاریم، جواب همه دلخوریارو بالبخند میده، ماکه #نیومدیم_مهمونی همه باید توکارجمعی #شریک باشیم، مشکل باید برطرف کنیم نه خودمون بشیم یه مشکل!
✌️صبح جهاد/ #دوراهی سرنوشت ساز؛
دبیراجرایی: جهادیا کادرحرفه ای تومنطقه منتظرن سوار بشد، بقیه که #ناراضین بامینی بوس قرمز برن خونه🤷♀
باخودم فکرمیکردم مگه میشه کسی برگرده آخه، نه بابا حالا ناراحتن یچیزی گفتن😊 همه باهم میریم منطقه😍!
👤بعضی دوستان برگشتن #باشک_تردید! یه خورده باورش سخت بود برام ولی #رفتن!
🔸تاختیم تارسیدیم منطقه، سریع شروع بکار شدیم، میشه گفت توهمین 1روز کار 3روز انجام شد، #تیم_دندانپزشکی خیلی بهشون #سخت_گذشت یه دانشجو با یه جراح دندانپزشک با 3یونیت و 3کمپرسور و 250قطعه تجهیزات ریز درشت و یه عالمه موادمصرفی وحجم زیاد مراجعه کننده!
😍آخرشب باتمام خستگی تو #جشن_تولد_ایقان همه خوشحال که برمشکلات #پیروز شدیم، فهمیدیم ازمشکل #نباید_گریخت باید ایستاد حلش کرد!
هرجا تولد میریم #کادو میدیم ولی برعکس؛ ایقان بهمون یکی ازبهترین کادوهای دنیا رو داد (عطر،نمک،اسپند #تبرکی حرم #امام_رضا، پیکسل آرم جدید ایقان)😍
💐دکتر راد فکرنکنم تاحالا تو 1روز اینهمه دندون کشیده بودن، به همه #روحیه میداد دستیارشم ازفشارکار وتنهایی 3بار #غش_کرد😅
❤️دکتر بهرامی #سنگ_تموم گذاشت مشاوره فردی، کارگاه آموزشی، نشست عمومی، گعدهای خصوصی، دکتراینجا دکتر اونجا دکتر همه جا فوق العاده است روحیش!
💐دکترباقری، #استاددکترتوکل، خانم نعمتی بقیه سرتیما #بی_نظیر دوست داشتنی دستمریزاد داشتن، ماهم خونه نگشته نذاشتیم آدم به آدم بسته فرهنگی میدادیم.
✅ #افتخار_ایران_اعضاء_خوب_پابه_رکاب_ایقان
📝خاطره نگار: الهه احمدی/فعال رسانه ای
📡 @IGHAN_IR
💠👈خاطره نگاری اردوی16/ دختر- مینی بوس بنز- راه طولانی وکوهستانی...
📡 @IGHAN_IR
🔸اردوهای قبل به این فکر میکردم؛ پسرا چطور با مینی بوس این همه #مسیرطولانی رو میان، هروقت هم پیاده میشن #شاد_خندون حتی تو اردوهای زمستون!
🔸دیگه کم کم #گرما_زده شده بودیم که رسیدیم به مقصد، چشام یه نفرو دیگه سه نفر میدید، یه لحظه دوستم نگاه کردم عع خانم پاکزاد سه تاشده چرا؟! نگو ازهمه بچه ها سه نفر وجود داشت🤷♀
🔸اسکان #نمازخونه_مدرسه قدیمی بود، تازه سرم به زمین گذاشتم، یکی ازبچه ها صدام زد که دم در کارت دارن!
خدایی همه رنگُ روم دیدن زدن زیرخنده خودشم خندش گرفت گفت میرم میگم حالش خوب نیست!
🔸03:00بامداد با زهرا تازه رفتیم بخوابیم (دکترباقری #حلال_کن اگه تعداد داروهای جعبه کم بود چون من 1قرص استامینوفن 3دونه میدیدم، اگه کمی کاستی بود عذرمیخوام)!
🔸رفتیم بخوابیم #کولر_خاموش بود! کی تو گرما سردش شده بود خدا میدونه¡
صبح بعداز #تیم_بندی و #جلسه_توجیهی آقای رجبی/دبیراجرایی، رفتیم! البته ظهر رسیدیم منطقه فکرشا بکن: گرمای ظهر☀️، مینی بوس مدل62🚎، تشنگی و بی آبی🥺، غررر زدنا🗣
🤕اهالی برامون آب آوردن ولی انگار بچه های خودشون تشنه تر بودن، یکی ازبچه ها ازتشنگی زبونشم خشک شده بود 3بار آبی که تو لیوان کرده بود رو #بخشید به بچه هایی که میگفتن خاله بهمون آب میدی؟ آخر سرهم آب بهش نرسید بنده خدا🥵، باهمون حال تا 4عصر منطقه بودیم!!
🤒برگشتیم ناهارخوردیم یه کم استراحت کنیم که #با_کولرخراب روبرو شدیم! تیم دندانپزشکی حالشون ازحال کولر خرابتر بود کلی ناراحت بودن بخاطر اینکه #تجهیزات_نرسیده بود.
🔸هنوز چهره زهرا یادمه مثل خودم؛ گرمازدگی ازیطرف، حرص خوردناشم یطرف! (خدایا میدونیم که میبینی واسه همین آرومیم) #بگذریم!
🔸بامسئولین گروه درمیون گذاشتیم که قرار شد محل اسکان به #چند_دلیل عوض کنیم، قرار شد بعد نمازمغرب راه بیوفتیم که ساعت ۲۲:۳۰محل اسکان جدید باشیم!
📡 @IGHAN_IR
🔸هیچی دیگه رفتیم، شد ۲۳:۳۰گفتیم چرا #نرسیدیم راننده میگفت میرسیم حالا نیم ساعت دیگه راهه، ساعت رفت رو ۰۱:۳۰گفتیم چی شد!؟ راننده معلوم بود #اشتباه_رفته گفت 1ساعت دیگه میرسیم!
🔸 #صبر همه سر اومد، غیرقابل تحمل بود، اعتراضا بلندشد، همش میگفتن این چه مدیریتیه چه برنامه ریزیه، کلی حرف #ناراحتی_دلخوری!
🔸خدایش #حق داشتن، راننده اصلاًحرف هیچکس گوش نمیداد، یهو گفت ۴ساعت دیگه راهه!!
💢گرما،بی خوابی،گرسنگی، بی آبی ۰۲:۳۰بامداد بوقت پارک #الیگودرز!! شام توزیع شد، معترضان گرد مسئول گروه جمع شدن طبق معمول با سکوت، #لبخند، تایید ایشان مواجهه شدند.
اینجابود راننده #اعتراف کرد مقصر منم، حرف هیچکسم گوش ندادم.
😂جالبتر اینکه یه دانشجویی مکانیک دانشجویان دندانپزشکی وپزشکی توصیه #بصبر_آرامش میکرد!!
📲۰۳:۰۰بامداد مسئول گروه به فرمانده سپاه الیگودرز:
جناب سرهنگ امکان #استراحت گروه درمهمانسرای ناحیه سپاه هست؟
#سرهنگ_برامکی: بله تا برسید ناحیه دستورش میدم.
🤦♂به فاطمه میگفتم یه کم #انصافم خوبه بخدا درسته سخته، مشکله، اوضاع بده، یه لحظه خودمون جای مسئول گروه بذاریم، جواب همه دلخوریارو بالبخند میده، ماکه #نیومدیم_مهمونی همه باید توکارجمعی #شریک باشیم، مشکل باید برطرف کنیم نه خودمون بشیم یه مشکل!
✌️صبح جهاد/ #دوراهی سرنوشت ساز؛
دبیراجرایی: جهادیا کادرحرفه ای تومنطقه منتظرن سوار بشد، بقیه که #ناراضین بامینی بوس قرمز برن خونه🤷♀
باخودم فکرمیکردم مگه میشه کسی برگرده آخه، نه بابا حالا ناراحتن یچیزی گفتن😊 همه باهم میریم منطقه😍!
👤بعضی دوستان برگشتن #باشک_تردید! یه خورده باورش سخت بود برام ولی #رفتن!
🔸تاختیم تارسیدیم منطقه، سریع شروع بکار شدیم، میشه گفت توهمین 1روز کار 3روز انجام شد، #تیم_دندانپزشکی خیلی بهشون #سخت_گذشت یه دانشجو با یه جراح دندانپزشک با 3یونیت و 3کمپرسور و 250قطعه تجهیزات ریز درشت و یه عالمه موادمصرفی وحجم زیاد مراجعه کننده!
😍آخرشب باتمام خستگی تو #جشن_تولد_ایقان همه خوشحال که برمشکلات #پیروز شدیم، فهمیدیم ازمشکل #نباید_گریخت باید ایستاد حلش کرد!
هرجا تولد میریم #کادو میدیم ولی برعکس؛ ایقان بهمون یکی ازبهترین کادوهای دنیا رو داد (عطر،نمک،اسپند #تبرکی حرم #امام_رضا، پیکسل آرم جدید ایقان)😍
💐دکتر راد فکرنکنم تاحالا تو 1روز اینهمه دندون کشیده بودن، به همه #روحیه میداد دستیارشم ازفشارکار وتنهایی 3بار #غش_کرد😅
❤️دکتر بهرامی #سنگ_تموم گذاشت مشاوره فردی، کارگاه آموزشی، نشست عمومی، گعدهای خصوصی، دکتراینجا دکتر اونجا دکتر همه جا فوق العاده است روحیش!
💐دکترباقری، #استاددکترتوکل، خانم نعمتی بقیه سرتیما #بی_نظیر دوست داشتنی دستمریزاد داشتن، ماهم خونه نگشته نذاشتیم آدم به آدم بسته فرهنگی میدادیم.
✅ #افتخار_ایران_اعضاء_خوب_پابه_رکاب_ایقان
📝خاطره نگار: الهه احمدی/فعال رسانه ای
📡 @IGHAN_IR