.
🔹به حساب نقشه "براندازی در ۶ ماه"، جمهوری اسلامی باید ۸۶ بار سقوط کرده باشد!
♦️۷ رئیس جمهور آمریکا خوراک مار و مور یا در تاریخ گم و گور شدند، اما انقلاب اسلامی پایدار ماند و شاخ و برگ گستراند.
🔹كلمَةطَيِّبَةكَشَجَرَةٍ طَيِّبَة أَصلها ثابت وَفَرعُها في السماء تُؤتي أُكُلَها كُلّ حينٍ بِإِذْن رَبِّها.
#۲۲_بهمن_تماشایی
#پنج_نسل
@IMANI_mohammad
.
♦️قهرمان نام آور اما گمنامی که دشمنان مقاومت، او را بیشتر از دوستان می شناختند.
🔹مغز متفکر عملیات های حزب الله و کسی است که در اخراج اشغالگران صهیونیست و سپس تحقیر آنها در جنگ ۳۳ روزه نقش آفرین بود.
♦️آمریکایی ها او را طراح انفجار در مقر نظامیان خود در بیروت و هلاکت ۲۴۱ تفنگدار می دانستند.
🔹امروز، چهاردهمین سالگرد شهادت اوست.
#حاج_عماد_مغنیه
#هدف_روشن_نابودی_اسرائیل
@IMANI_mohammad
یک سوال وارونه:
چرا به اروپا گاز نمی فروشیم؟!
🔹نائب رئیس سابق اتاق بازرگانی توییت زده: "تیرگی روابط روسیه با اروپا و چالش اوکراین، برای کشوری مستقل و مبتنی بر منافع ملی و با منابع فراوان گاز، میتواند فرصتی فوقالعاده در انتقال گازش به اروپا، افزایش درامد و نقشآفرینی در امنیت انرژی این قاره باشد. اما کشوری که از اقمار روسیه باشد از این فرصت محروم است".
🔹پدرام سلطانی، به مفهوم دقیق، یکی از"کاسبان برجام" است. او حداقل یک میلیون دلار ارز دولتی دریافت کرده و ما به التفاوت این یک قلم رانت در بازار آزاد، 20 میلیارد تومان است. طبعا بازی به عنوان مهره پیاده عملیات روانی غرب هم برای او بدون آورده نیست!
🔹آقای سلطانی بر اساس توییت خود باید پاسخ دهد:
💢چرا دولت غربگرای سابق که ایشان سر سفره رانت هایش بهره مند بود، سراغ صادرات گاز به اروپا نرفت؟
💢آیا اروپا اختیار و اراده معامله با ایران را دارد تا وارد مذاکرات گازی با ایران و تامین نیاز خود شود؟
💢چرا اروپا بر خلاف برجام، واردات نفت از ایران را متوقف کرد؟
💢تعهدات برجامی به کنار! چرا اروپایی ها حتی به وعده های بی ارزشی مثل راه اندازی کانال مبادلات SPV و INSTEX عمل نکردند؟!
💢اروپا برای معطل نگه داشتن ایران، دو سال وعده می داد پول نفت فروخته شده ایران به دیگر کشورها را دریافت کند و در ازای آن غذا و دارو به بفروشد، اما همان وعده مسخره را هم انجام نداد. چرا؟
💢آیا اروپایی ها، همان ها نیستند که وقتی که آمریکا زیر برجام زد، آنها هم با خباثت آمریکا برای به زانو درآوردن ملت ایران همراهی کردند؟
💢نویسنده توییت سفارشی، اجازه انتقاد از اروپا را دارد؟ یا ماموریت او صرفا حمله به روسیه و چین است؟ آیا روسیه و چین بودند که برجام را زیر پا گذاشتند، یا اروپا و آمریکا؟! چرا او سُرنا را از سر گشادش می زند؟
@IMANI_mohammad
فتنه سلمان رشدی؛
عبرت های نرمش مقابل دشمن
🔹فردا 25 بهمن سالگرد صدور حکم امام خمینی (ره) درباره اعدام سلمان رشدی مرتد است که بازی تهاجمی اردوگاه غرب علیه اسلام و پیامبر اعظم (ص) را به هم ریخت.
🔹در شروع سال 1367- و شاید قبل از آن - برخی دیپلماتهای ما احتمال پذیرش قطعنامه 598 را در محافلی زمزمه کرده بودند. 27 تیرماه 1367 حضرت امام(ره) با احترام به نظر برخی مسئولان، اجرای قطعنامه 598 را پذیرفتند.
🔹اما برخلاف تصور همان مسئولان، "حسن نیت" نشان دادن ایران با بدفهمی و گستاخی رژیم صدام و حامیان غربی وی در انجام برخی حملات جدید و گسیل سازمان منافقین برای عملیات فروغ جاودان (مرصاد) روبرو شد. البته پیامد این ماجرا، ایجاد موج جدید بسیج مردمی در پر کردن جبههها و عقوبت تاریخیسازمان منافقین بود.
🔹چند ماه بعد یعنی دی ماه سال 67، گستاخی قدرتهای شرور غربی شکل دیگری به خود گرفت و جبهه استکبار، این بار سلمان رشدی را برای شکستن حریم پیامبر اعظم(ص) علم کردند و پاسخ تاریخی خود را از حضرت امام (ره) گرفتند.
🔹 در پی این اتفاقات عبرت آموز، حضرت امام در پیام معروف به "منشور روحانیت" که در تاریخ سوم اسفند 67 صادر کردند، تاکید فرمودند:
✅ "من قبلاً نیز گفتهام همه توطئه های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسایل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ما نباید غفلت بکنیم؛ واقعاً باید به سمتی حرکت نماییم که إن شاء الله تمام رگههای وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود.
✅ استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک و حصر اقتصادی را به میان بیاورد، ما در جا می زنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرف نظر می نماییم. خیلی جالب و شگفت انگیز است که این به ظاهر متمدنین و متفکرین وقتی یک نویسنده مزدور با نیش قلم زهرآگین خود احساسات بیش از یک میلیارد انسان و مسلمان را جریحه دار میکند و عدهای در رابطه با آن شهید می شوند، برایشان مهم نیست و این فاجعه، عین دموکراسی و تمدن است؛ اما وقتی بحث اجرای حکم و عدالت به میان می آید، نوحه رأفت و انساندوستی سر میدهند. ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکتهها بهدست میآوریم.
✅ ضرورتی نیست که در چنین شرایطی ما به دنبال ایجاد روابط و مناسبات گسترده باشیم؛ چرا که دشمنان ممکن است تصور کنند که ما به وجود آنان چنان وابسته و علاقهمند شدیم که از کنار اهانت به معتقدات و مقدسات دینی خود ساکت و آرام می گذریم.
✅ آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند، این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیافتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهرهی واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب و اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسأله اشتباه ما نیست؛ بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است؛ والاّ مسأله فردی سلمان رشد آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند".
(صحیفهی نور؛ ج 21؛ صفحهی 88 )
@IMANI_mohammad
دلواپسيهاي پدر - ۱
"هاشم مرقال" که بر زمين افتاد، در لشکر اميرمؤمنان(ع) غوغا شد. هاشم از فرماندهان شجاع لشکر امام در نبرد صفين بود و شهادت او ميتوانست روحيه لشکريان را تضعيف کند.
اما پسر اين فرمانده شجاع بيدرنگ از جا برخاست و سخناني گفت سخت نافذ. بيترديد بهتر از اين نميشد از پدر تجليل کرد. «اگر هرگز ثواب و عقاب و بهشت و جهنمي نبود، همانا جهاد در کنار علي برتر از جنگ در کنار معاويه پسر جگرخوار بود». يعني که «بابي انت و امي يا اميرالمؤمنين». پدر و مادرم به فداي تو اي پدر خوب همه امت!
اما تنها او نبود که به فضيلت و شرافت عليبن ابيطالب شهادت ميداد. مردم، بسيار از خليفه دوم شنيده بودند «عجزت النساء انَ يلدن مثل علي بن ابيطالب. زنان ناتوانند که مانند علي را به دنيا آورند»، «خدايا مرا در برابر مشکلي قرار نده که پسر ابوطالب نباشد» و «لولا علي لهلک عمر»؛ همچنان که از خليفه سوم شنيده بودند «لولا علي لهلک عثمان».
تاريخ در سينه خويش گفتوگوي دو تن از سران جريان «بني سهم» را ثبت کرده، آنجا که عمروعاص به معاويه گفت «عرب هرگز تو را همسان و همسنگ علي نميداند. علي به رموز نبرد آشناست و در قريش نظيري براي او نيست. او به حق، صاحب حکومتي است که در دست دارد مگر اينکه بر او ستم کني و حق را از او سلب کني... به خدا سوگند تو و علي هرگز در شرف و فضيلت يکسان نيستيد. براي نبرد با چنين فرد با فضيلتي چه بهايي ميپردازي تا با تو همگام شوم؟ من امارت مصر را ميخواهم»! و هم او بود که در صفين به ياران اميرمؤمنان اشاره کرد و گفت «اين گروه با هدفي آسماني به ميدان آمدهاند و باکي از مرگ (شهادت) ندارند».
پس چاره چه بود؟ اختلاف افکندن و فشل کردن اين سپاه قدرتمند. محبتي که مولاي متقيان در ميان مردم روشنضمير برانگيخت، دو سويه بود. چه اينان در شروع بيعت با حضرت ديدند که وقتي سياستمداران حرفهاي براي پيروزي و استقرار حکومت، دعوت به مماشات با دريافتکنندگان امتيازات ويژه از قدرت و ثروت بيتالمال کردند، پاسخ سرزنشآميز امام را شنيدند «آيا مرا امر ميکنيد که پيروزي را با ستم بر مردم تحت ولايت خود بجويم؟» (خطبه 126 نهجالبلاغه).
تاريخ بر سينه دارد که پدر امت چگونه با محرومان و پابرهنگان همدردي کرد و از شنيدن همسفرگي حاکم بصره با اشراف چنان به هم ريخت که دست به قلم برد و نوشت:
«همانا امام شما به دو جامه فرسوده و دو قرص نان بسنده کرده است... هوا و هوس هرگز بر من چيره نخواهد شد و حرص و آز مرا به انتخاب خوراک نيکو وادار نخواهد ساخت در حالي که شايد در حجاز يا يمامه کسي حسرت گرده ناني ببرد و هرگز سير نخورد. يا من سير بخوابم و پيرامون من شکمهايي گرسنه يا جگرهايي سوخته باشند؟!... آيا به اين بسنده کنم که گويند اميرمؤمنان است و در ناگواريهاي روزگار شريک آنان نشوم يا در سختيهاي زندگي اسوهاي براي آنان نباشم؟» (نامه 45 نهجالبلاغه)
اينگونه پدرانه و غمگسارانه زيستن، اگر جاذبههاي نيرومندي با خود دارد، دافعهها و دشمنيهاي قدرتمندي نيز با خود ميآورد. اشعثبن قيس والي آذربايجان وقتي نامه حضرت را دريافت کرد که مرقوم فرموده بود «اين منصب طعمه نيست بلکه امانتي آويخته به گردن توست»، گفت اين نامه مرا به وحشت انداخته، او ثروت و قدرت آذربايجان را از من خواهد گرفت، پس چه بهتر که به معاويه بپيوندم!
آري شرافت و عدالت و فضيلتي که اميرمؤمنان پاي آن ايستاده بود، هزينه داشت و هرکس پاي آن نميايستاد. امام اين را ميدانست که فرمود «انّ امرنا صعبُ، مستصعب... همانا کار ما دشوار است و دشوار ميآيد و سنگيني آن را نميتواند تحمل کند مگر بندهاي که خداوند قلب او را براي ايمان آزموده است و نميتوانند پذيرنده گفتار ما باشند مگر سينههاي امانتدار و خردهاي استوار». (خطبه 189 نهجالبلاغه).
💢ادامه دارد💢
@IMANI_mohammad
دلواپسيهاي پدر -۲
امام در تفسير آيه شريفه «ما جعلالله لرجل من قلبين فيجوفه» ميفرمود «محبت ما و محبت دشمنان ما در يک سينه جمع نميشود». آنان که پاي فلسفه حيات و سياست امام ماندند، مانند خود حضرت مصداق آيه شريفه 207 سوره بقره بودند.
«و منالناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله». همين بيهمتايي در بندگي پروردگار بود که سبب ميشد پيامبر(ص) در کارزار رعبانگيز خندق و در محاصره سخت دشمن شهادت دهد «برز الايمان کله اليالشرک کله. ايمان با تماميت خويش در برابر تماميت شرک به ميدان آمده» و پس از به زمين زدن پهلوان سپاه احزاب توسط علي عليهالسلام اعلام کند «ضربهًْ عليٍ يومالخندق افضل من عبادهًْ الثقلين». چند گروه بيطاقت و ناشکيب، امت را از مهربانيهاي سرشار چنين پدر دلسوزي محروم کردند.
1-جريان معارضي که حق را ميشناختند و به خاطر دنياطلبي از همان آغاز در مقابل جبهه عدالت ايستادند و جبهه باطل و ظلم را تشکيل دادند
2-جرياني که حق و باطل را ميشناختند و با جبهه حق همراه بودند ولي در ميانه راه به درد بيدرمان زيادهطلبي و امتيازخواهي گرفتار آمدند و با چاشني تکبر و استکبار که مرض اصلي گروه اول بود، دچار ارتجاع و انقلاب به عقب شدند و جبهه اول آنان را سپر بلا و آلت دست خود قرار داد.
3-جرياني که شناخت عميقي از حق و باطل نداشتند و به اعتبار خيانت برخي سران خود، در زمين دشمن بازي کردند. ضعف در امامشناسي و دشمنشناسي و بصيرت، آنها را در بحبوحه جنگ صفين به حربه برنده در دست دشمن تبديل کرد.
اين 3 فرقه، دشواريهاي هميشگي برپايي حق و مزاحمان اصلي در نوشاندن جرعه عدالت به تودههاي مردمند. يکي از نامههاي تکاندهنده حضرت، خطاب به يار باوفاي خويش، کميل بن زياد نخعي است که همواره در خدمت امام ماند اما در امارت هيت بهجا عمل نکرد.
اميرمومنان در نامه 61 خطاب به کميل عباراتي درسآموز براي همه دوستداران مسئوليتشناس مينويسد. «تضييع و تباه کردن انسان کاري را که به او سپردهاند و برعهده گرفتن کاري که برعهده ديگران ميباشد، ناتواني وي و انديشهاي ناقص است. تاخت و تاز به اهل قرقيسيا و رها کردن مرزهايي که تو را به حفظ آن گماردهايم، و کسي نيست آن را پاسداري کند و سپاه دشمن را باز دارد، نشانه نارسايي انديشه و تدبير است. تو پلي شدهاي براي هر دشمني که بخواهد به دوستانت بتازد و غارت کند، نه شانهاي استوار داري و نه هيبتي و نه مرزي را تواني بست و نه شوکت دشمن را تواني شکست و نه مردم ملک خويش را تواني که بينياز کرد».
کميل که از ياران شريف و کم نظير اميرمومنان است. اما پل شدن دوستان در خدمت دشمن و عدم شناخت و اهتمام کافي نسبت به مسئوليت، رنج ديرين اولياي حق در طول تاريخ بوده است.
نامههاي پدر مهربان امت، هر کدام باب تازهاي در فلسفه حيات سياسي ميگشايد؛ چه آنجا که خطاب به اسود بن قُطبه فرمانده لشکر جلوان يادآور شد «بدان که دنيا خانه ابتلا و آزمايش است و همنشين آن به اندازه ساعتي فراغت پيشه نميکند مگر آن که همان فراغت- و مشغول امر مهمي نشدن- تبديل به حسرتي براي وي در روز قيامت ميشود» (نامه 59)؛
چه هنگامي که از طلحه و زبير خواست «شما دو پيرمرد! برگرديد از تصميم خويش که امروز بزرگترين کار شما، عار و شرمندگي است قبل از اين که عار و آتش با هم جمع شود» (نامه 54)؛
و چه آن روز که به معاويه يادآور شد «خداوند سبحان دنيا را براي بعد از آن قرارداد و اهل دنيا را در آن مبتلا کرد تا معلوم کند کدام نيکو عملترند. و ما براي دنيا آفريده نشدهايم. ما را فرمان ندادهاند که براي دنيا بکوشيم و جز اين نيست که ما را در دنيا قرار دادهاند تا با آن بيازمايند. و همانا خداوند مرا با تو و تو را با من مبتلا و آزمايش کرد و يکي از ما را حجتي بر ديگري قرارداد» (نامه 55)؛
و «ما و شما بر همان الفت و جماعتي بوديم که يادآور شدي اما ديروز بين ما و شما جدايي انداخت اينکه ما ايمان آورديم و شما کافر شديد. و امروز فاصله مياندازد اينکه ما استقامت ورزيديم و شما- بعد از ايمان ظاهري- دچار فتنه شديد و از حق انحراف پيدا کرديد» (نامه 66 نهجالبلاغه).
💢ادامه دارد💢
@IMANI_mohammad
دلواپسيهاي پدر -۳
اگر به خاطر خيانت منذربن جارود در امانت نهيب زد «دنياي خود را با ويران کردن آخرت خويش آباد ميکني و با گسيختن از دين، به عشيره خويش ميپيوندي. اگر گزارشي که درباره تو درست باشد، شتر خانواده و بند کفشت از تو بهتر است. و هر کس به صفت تو باشد، اهليت اين را ندارد که با او بتوان مرزي را پاسداري کرد يا امري را جاري ساخت يا جايگاهي براي او قائل شد يا در امانتي شريک گردانيد» (نامه 71)؛
به همان سياق به ابنعباس آموخت که چگونه در گستره زندگي، رفتار شايسته و ناشايست را دستهبندي کند. «نبايد نزد تو بهترين چيزي که از دنيا به آن نايل ميشوي، رسيدن به لذتي يا فرو نشاندن آتش غيط و خشم باشد بلکه بايد فرو نشاندن آتش باطل يا زنده کردن حق سرلوحه همت تو قرار گيرد و بايد که شادماني تو به آن چيزي باشد که پيش فرستادهاي و غم و تاسف تو به آنچه باقي ميگذاري» (نامه 66 نهجالبلاغه).
و از همان آموزشهاي ناب بصيرتي که ميتواند شاخص تشخيصهاي بزرگ باشد، نامه 69 به حارث همداني است. «بپرهيز از هر عملي که انسان را در نفس خويش راضي کند اما براي عموم مسلمانان ناخوشايند باشد. و بپرهيز از هر عملي که در پنهان انجام شود اما در علن و آشکار از آن عمل شرمنده شوند. و برحذر باش از هر کاري که چون از آن پرسش کنند، صاحب آن انکار يا عذرخواهي کند...».
اگر پيامبر(ص) فرمود من و علي پدران اين امتيم، تمام دلواپسي و نگراني اميرمؤمنان اين بود که در منازعه و اختلاف ميان مسلمين، سفيهان و فاجران دست به يکي کنند.
حضرت هنگامي که مالک را به امارت مصر ميفرستاد، خطاب به مردم آن ديار نوشت «هنگامي که پيامبر(ص) درگذشت، مسلمانان در امر حکومت دچار اختلاف شدند. به خدا سوگند هرگز در خاطرم نميگنجيد که عرب، خلافت را از اهل بيت پيامبر دريغ کنند... به خدا سوگند اگر با اهل باطل روبرو شوم و من تنها باشم و آنها روي زمين را پر کنند، هيچ هراسي ندارم... اما دلواپسي و اندوه من از اين است که سفيهان و فاجران (بيخردان و تبهکاران) زمامدار امور شوند؛ بيتالمال را دست به دست کنند، بندگان خدا را به بردگي بگيرند، با صالحان بجنگند و با فاسقان و مجرمان حزب تشکيل دهند... که اگر اين گونه نبود فراوان شما را برنميانگيختم و توبيخ نميکردم و فرا نميخواندم و تشويق (به جهاد) نميکردم و اگر سرپيچي ميکرديد، رهايتان ميکردم. آيا نميبينيد سرزمينهاي تحت تصرف شما رو به نقصان ميرود؟... براي جهاد با دشمنانتان بسيج شويد- خدا شما را رحمت کند- و روي زمين سنگيني نکنيد که در اثر اين کار، در ذلت و ستم غوطهور شويد و نصيب شما نقصان پذيرد. انّ اخا الحرب الأرق و من نام لم ينم عنه. همانا مرد جنگي بيدار است و هر کس بخواب رود، دشمن به خواب نميرود و از او غافل نميشود». (نامه 62 نهجالبلاغه)
... امروز روز میلاد اميرمؤمنان، روز پدر است. اين روز بر همه پدران غمگسار فرزند، بر پدر مهربان و دلسوز امت حضرت اباصالح المهدي مبارک! حق است که به محضر مولاي متقيان(ع) و امام زمان(عج) از صميم دل و با مشتاقي تمام عرض کنيم بابي انتم و امي... يا ابانا استغفرلنا ذنوبنا انّا کنّا خاطئين...
♦️پدر! روزت مبارک.
@IMANI_mohammad
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد...
🔹بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
♦️ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
🔹... والله که شهر بی تو مرا حبس میشود
آوارگیّ کوه و بیابانم آرزوست
♦️زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
🔹زین خلق پرشکایت و گریان شدم ملول
آن های و هوی و نعره مستانم آرزوست
♦️... گوشم شنید قصه ایمان و مست شد
کو قسم چشم، صورت ایمانم آرزوست
💢مولوی
@IMANI_mohammad
خطشکن... مانند پدر - ۱
1- فرزندان معمولا نسبتی به پدر میرسانند و رنگ و بویی از او دارند؛ راست گفته حکیم فردوسی که سرود «پسر کو ندارد نشان از پدر- تو بیگانه خوانش، نخوانش پسر». خداوند هنگامی که در آن تلاطم سهمگین طوفان، تعلق خاطر حضرت نوح به پسر سرکشش را دید، فرمود «انه لیس من اهلک. انه عمل غیرصالح. او از خاندان تو نیست؛ او عمل ناصالح است». اگر پیامبر اعظم(ص) فرمود «انا و علیٌ اَبَوا هذه الاُّمهًْ. من و علی پدران این امت هستیم»، ما چه نسبتی به این پدران میرسانیم؟
2- خداوند درباره حال و روز پیامبر اعظم(ص) نسبت به امت فرمود «عزیزٌ علیه ما عَنِتُّم. سخت و سنگین است بر او هر آنچه شما را رنج میدهد» و «ای پیامبر! نزدیک است خود را به خاطر مردم به هلاک افکنی». در زیارت روز مبعث نیز خطاب به امیر مومنان(ع) عرض میکنیم «کنتُ للمومنین اباً رحیماً اذ صاروا علیک عیالا... برای مومنان پدری مهربان بودی هنگامی که خانواده و عائله تو شدند، پس بر دوش کشیدی بارهای سنگینی را که از تحمل آن ناتوان شدند. و صیانت کردی هر آنچه تباه کردند یا اهمال ورزیدند. و کمر همت بستی آن هنگام که ترسیدند. و بلندهمت و شکیبا بودی زمانی که جزع و فزع کردند. و بر کافران، عذابریزان و سرسخت و خشمگین بودی و برای مومنان، باران رحمت». پدران راستین اینگونهاند؛ کانون عاطفه و سپر بلا برای خانواده و فرزندان؛ و کانون غیرت و غضب و قاطعیت در مقابل اغیار و کینهجویان.
3- فرزند صاحبفهم، حتی اگر کوتاهی و خطایی هم مرتکب شده باشد و مورد عتاب و مواخذه قرار گیرد، تاب و طاقت دوری گزیدن از پدر را ندارد. به قول حافظ «جور از حبیب خوشتر، کز مدعی مدارا». معاذالله که پدر مهربان امت، جور و جفایی بکند، اما میتوان گفت «اخم از حبیب خوشتر، کز مدعی مدارا». ما را اگر به سیره و سبک زندگی و حکمرانی امیر مومنان علیهالسلام مواخذه کنند یا با ریزبینی بسنجند، هزار بار شرف دارد به اینکه به سیاق حکمرانی ماتریالیستهای غرب یا شرق بسنجند و تحسین و تجلیل کنند.
آیا شجاعتش را داریم، خود را به پدر مهربان امت بعد از پیامبر(ص) عرضه کنیم و بر ترازوی او وزن شویم؟ و آیا همتش را داریم که عتاب شویم اما همت به جبران کنیم؟ یا خدای ناکرده چنان- مانند برخی انقلابیون سابق و دنیازده و راه کج کرده- بر باطل لجاجت میکنیم تا در زمره «لیس من اهلک. انه عملٌ غیرصالح» درآییم؟ سوال سختی است، به گدازندگی آتش کوره که طلا را در آن فرو برند تا ناخالصیاش بریزد و عیار واقعی آن نمودار گردد.
💢ادامه دارد
@IMANI_mohammad