#پرسش
#قرآن_شناسی
⚡️چرا قرآن برخی داستانها را به طور مکرر مطرح میکند؟ مثلاً به داستان حضرت موسی در سورههای مختلف پرداخته است، چرا مثل داستان حضرت یوسف در یک سوره و برای یک بار مطرح نکرده است؟
🎇برای روشن شدن پاسخ اول باید بررسی کنیم که هدف قرآن کریم چیست؟ بعد ببینیم آیا این نوع چینش آیات متناسب با هدفش است یا خیر؟
▪️هدف قرآن کریم صرف داستان سرایی و قصه گویی نبوده، بلکه هدف قرآن هدایت و تربیت انسان هاست، حال که هدف تربیت است، مربی وقتی بخواهد افراد را تربیت کند و یکی از ابزارهای آن نقل داستان باشد لازم نیست داستانی را از ابتدا تا آخر نقل کند، بلکه به مناسبتهای مختلف قسمتهایی از این داستان را که آموزنده است نقل میکند و از آن نتیجه گیری میکند.
▪️قرآن کریم چنین کرده، چون هدفش تربیت بوده، گاهی اوقات از برخورد موسی علیه السلام با فرعون سخن میگوید؛ گاهی از برخورد موسی با شعیب پیامبر و ازدواجش با دختر شعیب در سوره قصص سخن میگوید، گاهی از بهانه جوییهای بنی اسرائیل در سوره بقره سخن میگوید، و از این موارد نتیجه گیری میکند.
▪️به عبارت دیگر، قرآن کریم، در هر سوره ای از یک زاویه به داستان موسی و فرعون نگاه کرده، و در همان رابطه هم، نتایجی گرفته که آن نتایج متفاوت است و به مناسبت در سرنوشت مسلمانها تاثیرگذار بوده است.
▪️در بخش دوم پرسش آمده چرا مثل داستان حضرت یوسف یکجا نیامده است؟ در پاسخ باید گفت: آری اکثر داستان حضرت یوسف در سوره یوسف آمده ولی این طور نیست که همه مطالب مربوط به حضرت یوسف علیه السلام در سوره یوسف آمده باشد، بلکه در سوره انعام آیه ۸۴ و سوره غافر آیه ۳۴ نیز در مورد حضرت یوسف علیه السلام سخن گفته شده است.
▪️بنابراین اولاً این طور نیست که همه مطالب مربوط به حضرت یوسف علیه السلام در یک سوره آمده باشد و از طرفی همه حوادث زندگی حضرت موسی هم در قرآن نیامده بلکه بخشی از آن آمده است.
▪️ثانیاً ممکن است که داستان حضرت یوسف یک پیوستگی خاصی داشته و قرآن کریم از آن پیوستگی نتایج ویژه ای را دنبال کرده از این رو به صورت یکجا نقل کرده. یعنی همان انگیزه هدایت و تربیت قرآن، اینجا اقتضا کرده که مطلب را به طور پیوسته نقل کند.
📚منبع: قرآن شناسی محمد علی رضایی
@rahighemakhtoom